/
۲۱ فروردين ۱۳۹۸ - ۱۰:۰۳

«اعمال فشار حداکثری» بر ایران چقدر جواب می دهد؟

نزدیک به یک سال از عقب نشینی رئیس جمهوری دونالد ترامپ از تعهدات ایالات متحده در برجام می گذرد و هنوز هیچ نشانه ای دال بر دستیابی او به اهدافی که ظاهرا در ارتباط با ایران داشت، مشاهده نمی شود. ایران هنوز هم حاضر نیست برای مذاکره بر سر یک توافق به اصطلاح بهتر سر میز مذاکره باز گردد و بالعکس، مقاومت بیشتری از خود نشان می دهد.
کد خبر : ۱۶۲۵۴
«اعمال فشار حداکثری» بر ایران چقدر جواب می دهد؟
نبض نفت-جای تعجب ندارد که مخالفان سرسخت برجام که بیشتر آنها مخالف هر گونه توافقی با ایران هستند، برای نشان دادن وضعیت به گونه ای که انگار اقدام ترامپ در خروج از توافق هسته ای دستاوردهای مثبتی داشته، به دردسر افتاده اند. برای نمونه، پاتریک کلاوسن از «موسسه برای سیاست خاور نزدیک» در اشاره به سخنرانی آیت الله علی خامنه ای، رهبر معظم ایران که به بالا بردن مقاومت این کشور، خودکفایی و تقویت قابلیت های دفاعی آن اشاره داشت، گفت سخنرانی سال نو «از اعتماد به نفس گذشته» عاری بود و نشان می داد که دولت ترامپ در «متقاد کردن ایران به اینکه فشارها ادامه خواهد داشت و اینکه ایران نمی تواند روی غلبه بر خصومت ایالات متحده حساب کند» موفق عمل کرده است.

انتشار داستانی به قلم بن هوبارد در نیویورک تایمز که از بیروت درباره دشواری های مالی حزب الله و دیگر گروه های متحد ایرانی خبر می داد و البته واکنش برت استفان به آن، هم جای تعجب نداشت. استفان در واکنش به این مطلب نوشت، این بدان معناست که اظهارات رئیس جمهوری باراک اوباما مبنی بر اینکه تسهیل تحریم ها تغییر چندانی در توانایی ایران در اقدام در خاورمیانه ایجاد نمی کند، اشتباه بوده است.

اما در حقیقت، اوباما درست گفته است. اشتباه استفان و دیگرانی که از اعمال مجدد تحریم های هسته ای توسط دولت ترامپ دفاع می کنند این است که تصور می کنند دشوار کردن، افزایش هزینه و دردناک کردن زندگی برای دیگری به معنای پیشبرد منافع ایالات متحده است. اما تحمیل درد تنها زمانی می تواند منافع ایالات متحده را تامین کند که به تغیر رفتار کشور هدف در جهت مطلوب از طریق محدود کردن قابلیت های آن یا به تغییر در سیاست گذاری های آن منجر شود که در یک سال گذشته چنین اتفاقی درباره ایران رخ نداده است.

پول تنها مساله نیست

هوبارد در بخش اعظم مقاله خود که البته مورد توجه استفن قرار نگرفته بود، به این مساله اشاره کرده که چرا ایران و متحدان آن به رغم فشار مالی سیاست ها و شیوه عملیاتی خود را تغییر نداده اند. او به این مساله می پردازد که اتحاد با این گروه ها هزینه چندانی برای ایران ندارد و آنها از نظر ایدئولوژیکی به دستورکار ایران متعهد هستند و می توانند این دستورکار را از طریق سیاست گذاری های محلی پیش ببرند و این چیزی است که ایالات متحده می خواهد آن را خنثی کند. برخی از این گروه ها خود منابع درآمدی دارند که آنها را کاملا از ایران مستقل می کند. این مساله به ویژه درباره حزب الله لبنان صدق می کند که در حال حاضر از پذیرفته شدن به عنوان یک بازیگر سیاسی سود می برد. هوبارد در این مورد به واکنش های تند و تیز مقامات لبنان به مایک پومپئو اشاره می کند: جبران باسیل، وزیر امور خارجه لبنان در دیدار با پومپئو گفته بود که از نظر دولت او حزب الله یک حزب سیاسی است و نه یک گروه تروریستی.

در این مقاله همچنین گفته شده عقب نشینی ایران از عملیات در سوریه چندان به دلیل مشکلات مالی نیست و بیشتر به این موضوع بر می گردد که بشار اسد، متحد ایران در جنگ پیروز شده است. در عراق، تنگناهای مالی به محدود شدن دخالت های ایران منجر نشده، بلکه سبب شده است که تهران به دنبال روابط اقتصادی عمیق تر با بغداد باشد. جنگجویان مورد حمایت ایران هم که با داعش مبارزه می کردند اکنون از دولت عراق حقوق می گیرند و بدون هزینه چندانی، به ایران در سیاست عراق برتری می دهند.

هوبارد به نقل از یکی از اعضای حزب الله بدون اینکه نامی از او ببرد، می نویسد که مشکلات مالی اعضای حزب الله را از آن نمی راند: «کسی برای پول در حزب الله نیست.» همین مساله را می توان به ایران در خاورمیانه تعمیم داد. فعالیت ایران در منطقه به دلیل مسائل مالی نیست و از برداشت آن درباره منافع امنیتی نشئت می گیرد. اما این هم جای تعجب ندارد چراکه همانطور که هوبارد هم اشاره کرده، تاریخ نوین نشان می دهد فشار مالی بر ایران لزوما با عقب نشینی نظامی آن همراه نبوده است.

تعهد ایران به برجام

استفن در جای دیگری از مقاله خود سعی می کند این مساله که ایران به رغم خروج ایالات متحده از توافق هسته ای به آن پایبند است را یکی از دستاوردهای کمپین اعمال فشار حداکثری ترامپ معرفی کند که این خود اظهارنظری ضد و نقیض است: دیگر مخالفان برجام و در حقیقت مخالفان ایران، در 3 سال گذشته بارها تعهد ایران به توافق هسته ای را زیر سوال برده اند. به علاوه، مخالفان برجام مدعی هستند که ایران با هدف دستیابی به سلاح هسته ای، تنها برای استفاده از مزایای اقتصادی به برجام تن داده است؛ اما سوال اینجاست که اگر ایران چنین هدفی را دنبال می کرده، چرا به رغم از بین رفتن منافع اقتصادی از برجام خارج نشده است؟

دیپلماسی پیشنهادی استفان هم جای تامل دارد: اینکه برای متعهد ماندن یک کشور به یک توافق، نباید به آن متعهد ماند؛ بلکه باید از آن خارج شد و به اقدامی وحشتناک تر تهدید کرد! این تفکر خود نقض دیپلماسی است و نه تنها ایالات متحده، که هیچ کشور دیگری هم نمی تواند با چنین شیوه ای کاری از پیش ببرد.

مساله دیگر هم این است که ایران هیچ شکی ندارد که ترامپ تا سرحد ممکن برای مجازات آن پیش می رود و اگر هم اکنون تعللی در رابطه با معافیت از تحریم ها یا اعمال فشار بیشتر مشاهده می شود، دلیلش صرفا نگرانی های اقتصادی درباره تاثیر حذف معافیت ها بر بازار جهانی نفت و نهایتا قیمت بنزین در ایالات متحده است.

صبر ایرانی ها نامحدود نیست

به رغم اقدامات ترامپ، ایران همچنان به برجام پایبند مانده است. این مساله تا حدودی به وعده نامزدهای دموکرات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به بازگشت به توافق هسته ای بر می گردد. اما دلیل مهم تر ایران این است که تصمیم به تعهد به توافق هسته ای را با توجه به یک بستر بزرگ تر گرفته است. بر خلاف ترامپ که فقط خودش را در نظر می گیرد، دیگر امضاکنندگان برجام هم مانند ایران به محافظت از این توافق متعهد مانده اند.

ایران احتمالا تا پایان دوره کنونی ریاست جمهوری ترامپ صبر خواهد کرد، اما شرایط سیاسی موجود در ایران صبر کردن برای مدت طولانی را دشوار کرده است. ویلیام برنز، وزیر امور خارجه ایالات متحده معتقد است اگر ترامپ مجددا رای آورد، آنگاه ایران احتمالا دیگر تمایلی برای ادامه تعهد به برجام نخواهد داشت.

در صورت وقوع چنین اتفاقی، آنگاه آسیب های ناشی از «کمپین اعمال فشار حداکثری» که استفان به کلی آنها را نادیده گرفته، از جمله اینکه جنگ اقتصادی علیه ایران به جنگ علیه متحدان غربی تبدیل شده و روابط آمریکا با آنها را مسموم کرده، تشدید می شوند. نتیجه فقط می تواند یک بحران هسته ای جدید باشد که اگر دولت ترامپ روند تخریب کننده امور را از سال گذشته آغاز نمی کرد، کاملا قابل پیشگیری بود.


منبع: لوبه لوگ

مطالب پیشنهادی
منتخب سردبیر