/
۰۲ مهر ۱۳۹۹ - ۱۲:۵۵

ماشه‌ای همین حوالی!

کد خبر : ۳۱۷۳۴

نبض نفت - آنچه هفته گذشته و در جلسه علنی مجلس و پس از آن پیرامون پرسش‌های نمایندگان از وزیر نفت گذشت، جلوه‌ای بارز از تنگنای تاریخی بود که این صنعت در آن گرفتار آمده است، بخش عمده پرسش‌ها و ابهام‌های که وکلای محترم مجلس شورای اسلامی نسبت به کارنامه و عملکرد وزیر نفت ایران داشتند عمدتاً ناشی از «فقر بینش» و حتی ضعف اطلاعاتی آنها نسبت به حقایق ایران و جهان بود. قسمت تلخ‌تر این ماجرا اما این است که به نظر می‌رسید پیکره اصلی پرسش‌ها مطروحه توسط یک جریان پرقدرت رسانه‌ای طی بیش از یک سال گذشته، طراحی و به‌تدریج با «تکثیر و تکرار»، به‌عنوان بخشی از «حقیقت» به ذهن سؤال‌کنندگان القا شده است.

بررسی عملکرد و پویش بی‌انقطاع شماری از رسانه‌های نزدیک به یک جریان سیاسی در دوره‌ای حدود ۲۰ ماهه نشان می‌دهد که «تولید دروغ‌های خاکستری»، «وارونه‌سازی حقیقت» و «معماری اتهام» با شیوه‌ای ماهرانه از سوی آنان، احتمالاً عامل اصلی پیدایش تفکری شده است که بی‌توجه به اوضاع بحران‌زده صنعت نفت در اثر تحریم و بی‌اعتنا به واقعیت‌های جهان بر طبل «خسارت مدیریت زنگنه» می‌کوبد، که اگر این‌گونه نبود شاهد سؤالاتی تا این حد عجیب نمی‌بودیم.

برای آن بخش از جامعه ایران که از پارلمان کشور توقع محفلی از «عقول» داشته یا دارند شنیدن این قبیل سؤالات مایه حسرت است، سؤال‌هایی از این دست که: چرا توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی از همان ابتدا به شرکت‌های ایرانی‌ها سپرده نشد؟ چرا قرارداد واردات گاز از ترکمنستان را متوقف کردید؟ صادرات گاز به عمان چه شد؟ چرا وزارت نفت سهمیه‌بندی را لغو کرد؟ آیا شما به بورس انرژی اعتقاد دارید؟ چه اقدام‌هایی برای مقابله با تحریم‌های نفتی و صادرات نفت انجام شده است؟ این سؤال‌ها یکسره سرخط محوری و سوژه اصلی گزارش‌هایی است که تعدادی از رسانه‌های شناخته شده در ۲۰ ماه گذشته مشغول تئوری‌پردازی و تولید محتوا پیرامون آن بودند، به‌گونه‌ای که من احساس کردم آقای زنگنه در آن جلسه، گویی در حال پاسخ دادن به تعدادی از گزارش‌های چند رسانه نزدیک یا متصل به یک جریان سیاسی خاص است.

این واقعیت تلخ را مجال انکار نیست که نقشه ایالات متحده برای بیرون انداختن مهره نفت ایران از صفحه شطرنج معادلات انرژی به نتیجه‌ای که تیم جنگ‌طلب کاخ سفید انتظار داشتند بسیار نزدیک شده است، اما در این میان آنچه باعث تعجب می‌شود تلاش و تکاپوی عجیب یک جریان سیاسی مشخص در داخل ایران برای «خراش انداختن مضاعف» بر چهره «زخم‌خورده از تحریم» صنعت نفت کشور در این دوره است!

ایالات متحده در دور تازه‌ای از یکجانبه‌گرایی و در رهیافتی فاقد وجاهت و مشروعیت حقوقی تلاش دارد تا راساً «مکانیزم ماشه» را درباره تحریم‌های لغو شده قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت علیه ایران اعمال کند، از منظری دیگر اما، یک جریان سیاسی و با اهداف سیاسی در داخل ایران، مکانیزم ماشه خود را علیه روند «مدیریت صنعت نفت در شرایط بحرانی» به کار انداخته است؛ ماشه‌ای که همین حوالی است و متکی به یک جریان رسانه‌ای سازمان‌دهی‌شده و اتاق‌های فکر «پژوهش‌محور» است. ایران امروز حتی اگر با اقتدار بتواند در برابر مکانیزم ماشه نیویورکی تاب آورد، باید فکری به حال رفع این مکانیزم ماشه درونی بکند. صنعت نفت با وجود این ماشه‌های قریب، ممکن است ناخواسته به چاه انزوای غریبی درافتد که بیرون آمدن از آن سخت می‌نماید.            منبع: شانا



مطالب پیشنهادی
منتخب سردبیر