/
۰۲ دی ۱۳۹۶ - ۱۴:۰۴

اهمیت لوله گاز "تاپی" در همگرایی سیاسی پاکستان، هند و افغانستان

در دنیای صنعتی فعلی، استفاده از انرژی‌های نفت و گاز از نیازهای اولیه بشر به‌شمار می‌رود؛ چرا که دولت‌ها، برای طرح و تداوم توسعه اقتصادی، به منابع مهم انرژی ضرورت دارند. اما در این میان، گاز طبیعی از انرژی‌های پرخریدار، دارای آلایندگی کمتر و ویژگی‌های مثبت زیست‌محیطی است.
کد خبر : ۳۳۸۲
یادداشت-سیدعبدالبصیر مصباح استاد دانشگاه و کارشناس حوزه خاورمیانه

پایگاه خبری نبض نفت-امروزه کشورهای خرد و بزرگ، از گاز برای مقاصد گوناگونی انکشاف و توسعه اقتصادی، نظامی و سیاسی استفاده می‌کنند. با این وجود، منابع عمده گاز در جهان، خلیج فارس و منطقه خزر است و این ساحه، به دلیل واقع شدن در اطراف روسیه و کشورهای نزدیکش، حلقه‌ی اتصالی آسیای مرکزی و قفقاز و... مبدل گشته است.

از طرفی، دولت‌های قدرتمند و مهمی در منطقه چون، ترکیه، چین، ژاپن، هند و پاکستان از مشتریان و نیازمندان بزرگ حوزه انرژی، به‌ویژه گاز هستند.

به همین دلیل، از مدت‌ها پیش دولت‌های هند، پاکستان و ترکمنستان، برای انتقال گاز از ترکمنستان به این دو کشور، با عبور از افغانستان، باهم گفتگو کردند و به توافق رسیدند.

این گاز موسوم به "تاپی" است و دلیل انتقال آن توسط لوله؛ به مشکلات جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی و حقوقی حوزه خزر بر می‌گردد، چرا که دریای خزر، ساحه محصور در خشکه است و حمل و نقل توسط ابزارهای چون نفتکش و... از آنجا ممکن نیست.

هرچند که عبور لوله گاز تاپی، از مناطق ناامن افغانستان به پاکستان، از مشکلات بزرگ سد راه این پروسه است؛ اما انتقال از این کشور تا هند، در کنار صرف وقت و مصرف گزاف، به همگرایی سیاسی و منطقه‌ای پاکستان، هند و افغانستان به شدت نیاز دارد.

پاکستان از کشورهای است که از یک طرف به دلایل سیاسی بر سر کشمیر، با هند اختلافات عمیق و دیرینه دارد و از سوی هم، دولت اسلام آباد، نظر به گفته‌های مقامات سیاسی افغانستانی، با دولت کابل نیز روابط دوستانه و صادقانه ندارد.

در کنار دیگر عوامل جدی بر سر راه لوله گاز تاپی، روابط تنش‌زا میان پاکستان با هند و افغانستان، از موضوعات بزرگ ضعف و عدم موفقیت این روند به حساب می‌رود. چرا که بدون همگرایی سیاسی این سه کشور، این پروسه ناکام خواهد بود و باعث جنجال‌های سیاسی دیگر نیز خواهد شد.

 

اما اگر به روی دیگر سکه نگاه کنیم، همین پروسه انتقال گاز، در تقویت همگرایی سیاسی و اقتصادی سه کشور مفید خواهد بود؛ در صورت‌ که استراتژی معیاری، مورد توافق هرسه کشور و همه‌جانبه مبتنی بر انتقال این لوله، تدوین و عملی‌گردد.

از طرفی، این بر هرسه دولت مهم است که با استفاده از این فرصت، زمینه‌های توسعه‌ی اقتصادی و سیاسی شان را فراهم کرده و در راستای امنیت و آرامش منطقه‌ای تلاش کنند. دقت به ابعاد مفید و بهره‌آور این پروسه می‌تواند بخشی از این استراتژی را روشن کند. 

با عبور این لوله از افغانستان، دولت و مردم این کشور، می‌توانند حق ترانزیک بگیرند و با تطبیق این پروژه در سرزمین شان، زمینه اشتغال برای شان فراهم شود. این لوله از لحاظ اقتصادی مفاد بسیاری برای افغانستانی‌ها دارد.

 

اما همکاری سیاسی و اتخاذ سیاست صادقانه دولت اسلام‌آباد در این میان، در راستای تقویت این همگرایی فایده‌های بسیار دارد. بدون شک، یکی از خطرات بزرگ عملی نشدن این پروژه، ناامنی‌ها در مناطق جنوب افغانستان است و جالب این‌جا است که بسیاری از عوامل ناامنی در خاک پاکستان شکل می‌گیرند و برنامه‌های هراس‌افگنی شان را افغانستان انجام می‌دهند.

با این وصف، دولت پاکستان با تغییر دیپلماسی، برای تحکیم این همگرایی در منطقه نقش اساسی دارد و می‌تواند به‌جای اعزام نیروهای هراس‌افگن، از این روند حمایت کند.

بدون شک، تغییر در دیپلماسی پاکستان و حمایت عملی از پروسه انتقال گاز تاپی، نه تنها مفادی به افغانستان و اسلام آباد خواهد داشت، بلکه به نزدیک شدن سیاست و روابط هند با این کشور نیز کمک خواهد کرد.

 

با تحلیل‌های که صورت گرفت، می‌توان نتیجه گرفت که استفاده و حمایت از لوله گاز تاپی، نه تنها منابع اقتصادی و فرهنگی سه کشور را تقویت می‌بخشد، بلکه کمکی بزرگی به همگرایی سیاسی سه دولت نیز خواهد بود.

 

 

ما را در کانال تلگرامی نبض نفت دنبال کنید

 

 

مطالب پیشنهادی
منتخب سردبیر