از تحصیلات آکادمیک تا تجارت: داستان موفقیت یک بانوی تاجر

فرحناز بازرگان، بانویی که پس از سالها تحصیل و تدریس، در 42 سالگی مسیر زندگی خود را تغییر داد و وارد دنیای تجارت شد. او با تکیه بر تجربه و آموزش، در زمینه تولید و فروش فرآوردههای تخممرغ به موفقیت رسید و نشان داد که برای ورود به عرصه تجارت، هیچگاه دیر نیست.
فرحناز بازرگان در گفت و گو با .... با بیان اینکه داستان زندگی من از دوران تحصیلم شروع میشود گفت: فکر میکردم با تحصیلات دانشگاهی به زندگی ایدهآلم میرسم. ابتدا زبان و ادبیات فارسی خواندم و قصد داشتم دبیر شوم. در 17 سالگی ازدواج کرده و با چالشهای زیادی توانستم تحصیلاتم را ادامه دهم. حتی در دوران بارداری در کنکور شرکت کردم. لیسانس زبان و ادبیات فارسی را با رتبه شاگرد اولی از دانشگاه گرفته و به همین نحو ارشد و دکتری ادبیات فارسی را با چالش های فراوان ادامه دادم.
وی در ادامه به علاقه خود به تحصیل در رشته حقوق اشاره کرد و گفت: با وجود مدرک دکترا، چون عضو هیئت علمی نشدم، تصمیم گرفتم حقوق بخوانم اما به دلیل مشکلات خانوادگی ادامه ندادم. بعدها پسرم خواست که برای تأسیس شرکت، شهرسازی بخوانم که این کار را انجام دادم. در مجموع، 14 سال درس خواندم. حتی برای کار به خارج از ایران رفتیم و در دانشگاه صلاحالدین اربیل عراق مشغول به تدریش شدم.
خانم بازرگان در مورد آشنایی خود با دنیای تجارت گفت: به دلیل پایان نامه خود روی آثار آقای شهری تحقیق و با خود ایشان مصاحبه کردم که در تجارت بسیار موفق بودند. آن زمان هیچوقت به این فکر نمیکردم که خودم هم تاجر بشوم. بعد از بازگشت از اربیل به دنبال شغلی مستقل بودم. با یکی از بستگانم که تاجر بود، صحبت کردم و او مرا راهنمایی کرد. در سال 97، در 42 سالگی وارد دنیای تجارت شدم و اکنون در زمینه تولید تخم مرغ و فرآوردههای آن فعالیت میکنم. تنها افسوسم این است که ای کاش زودتر این مسیر را شناخته بودم.
او در پاسخ به سوالی در مورد نحوه ورودش به دنیای تجارت گفت: اولین محتوایی که من روی سایت قرار دادم، منجر به تماس یک مشتری از تهران شد و همان مشتری نیز از من خرید کرد. در اوایل کار، افراد زیادی میگفتند که بعد از راهاندازی سایت، جذب مشتری زمان میبرد. اما اولین مشتری من از همان ابتدا با من همراه شد و هنوز هم یکی از مشتریان ثابت من است. در اوایل کار، چالشهای زیادی داشتم. مثلاً فکر میکردم که چگونه مشتریان به من اعتماد کرده و به من پول می دهند. در آن زمان، هنوز به اهمیت برندسازی پی نبرده بودم و نمی دانستم از این طریق مردم اعتماد می کنند.
خانم بازرگان از تجربه اولین مشتری خود گفت: اولین مشتری که با من تماس گرفت، حتی قبل از اینکه من شماره کارتم را به او بدهم، خودش گفت که پول را واریز خواهد کرد. این موضوع برای من خیلی عجیب بود. بعدها فهمیدم که این اعتماد به دلیل برندسازی بوده است. در مسیر کار با تأمینکنندههای بدقول و مشتریان کلاهبردار روبهرو شدم، اما آموزشهای تجارت به من کمک کرد تا از این مشکلات عبور کنم. متوجه شدم که برای موفقیت در تجارت، نیازی به تحصیلات آکادمیک نیست و بدون سرمایه اولیه هم میتوان فعالیت کرد.
وی در مورد نحوه آموزش خود در ابتدای راه گفت: یکی از نکات جالب در مورد نحوه شروع کار آموزش من این بود که ابتدا کار را به صورت عملی شروع کرده و در ادامه، آموزشهای لازم را میدیدیم. این روش، بسیار مؤثر و مفید بود و به پیشرفت ما کمک کرد.