حربه نفت؛ از آیزنهاور تا ترامپ
نبض نفت - از زمانی که با کشف نفت در سحرگاه پنجم خرداد 1287 پای این ماده سیاه و بدبو به معادلات سیاسی و اجتماعی ایران باز شد، حوادث و ماجراهای بعدی، خواه ناخواه، در دود و تف نفت و گاهی در آتش آن پیچید.
هر چند که نفت در آغاز چه برای ایران و چه برای سوداگران آن تنها یک کالای
تجاری و مانند هر کالای دیگری بود و به امید منافع مالی پای در راه استخراج آن گذاشته
بودند، اما ارزش استراتژیک آن اندکاندک خود را نمایان کرد. تا جایی که امروز یکی از
اصلیترین ستون خیمه مناسبات سیاسی جهان، طلای سیاه است.
حتی برخی کارشناسان بینالمللی عقیده دارند که توجه شدید جهان توسعهیافته
به اوضاع سیاسی خاورمیانه دقیقاً به مسئله امنیت انرژی بازمیگردد.
کوشش بیسرانجام بریتانیا و فرانسه در سال 1956 (1335) برای جلوگیری از
اقدام جمال عبدالناصر در مورد کانال سوئز و همچنین واکنش به اقدام مصدق در ملی کردن
نفت در سال 1332 و ساقط کردن دولت وی، دو شاهد تاریخی مهم برای اثبات این وابستگی است.
بنابراین توجه به رویدادهای تاریخ معاصر ایران نیز تنها با توجه به سایه نفت بر این
اتفاقات قابل درک است.
**کودتایی برای انتقام
تا پیش از ملی شدن صنعت نفت در ایران، طلای سیاه قدرت آن را نداشت که بتواند
اصلیترین منبع درآمد کشور بهشمار آید. از همینرو بود که تا آن زمان هیچگاه دولتهای
جهان برای مقابله با ایران از حربه نفت استفاده نکردند. این ماجرا تا ملی شدن صنعت
نفت ایران ادامه داشت و آن زمان بود که دولتهای بزرگ منافع نفتی خود را در ایران در
خطر دیدند.
از همینرو پس از ملی شدن صنعت نفت در سال 1329 درآمدهای نفتی از گذشته
نیز کمتر شد و صادرات نفت ایران به صفر رسید، زیرا صنعت نفت ایران با تحریمهای گستردهای
برای فروش روبهرو بود و کشتیها از بار زدن نفت در قالب شرکت ملی نفت ایران سرباز
میزدند. این اولین رویارویی ایرانیان با تحریمهای نفتی بود. نکته مهم این بود که
مصدق توانست با وجود تحریمهای گسترده، بدون اتکا به درآمدهای نفتی کشور را اداره کند.
با این حال، با وجود آنکه در نگاه اول، کودتای 28 مرداد تنها کودتایی در
قالب یک کشور به نظر میآید، اما اسناد نشان میدهد که منافع اقتصادی و در راس آن،
منافع نفتی کشورهای انگلیس و آمریکا نقش مهمی در سرنگونی دولت ملی ایفا کرده است.
**اعتراف آمریکا به دخالت در کودتا
اگر چه پیش از آن نیز مادلین آلبرایت، وزیر خارجه اسبق آمریکا، از ایرانیان
بهدلیل دخالت دولت آمریکا در کودتای 28 مرداد عذرخواهی کرده بود، اما تأیید این ادعا
را میتوان در اسناد منتشر شده از سوی آمریکا جستجو کرد. خردادماه سال گذشته بود که
وزارت خارجه آمریکا اسناد جدیدی از کودتای 28 مرداد منتشر کرد. اسنادی که طی آن آژانس
اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) به نقش خود در این کودتا اعتراف میکند. با نگاهی به این
اسناد مشخص میشود که آمریکا بهطور مستقیم در سرنگونی دولت مصدق یا همان دولت ملی
شدن صنعت نفت ایران نقش داشته و با کمکی پنج میلیون دلاری آن را مدیریت کرده است.
کودتای 28 مرداد و سقوط مصدق راه را برای سرازیر کردن درآمدهای نفتی به
کشور همراه کرد تا با تکیهبر آن، تحول شرایط در دولت را رقم زند، زیرا قرارداد موسوم
به کنسرسیوم بین ایران و پنج شرکت آمریکایی بههمراه شرکت هلندی داچ شل، شرکت نفت
فرانسه و شرکت نفت بریتانیا سبب شد تا ایران بتواند دوباره نفت خود را بفروشد و این
شرایط تا زمان انقلاب اسلامی ایران ادامه داشت. تا آنجا که ایران پیش از انقلاب روزانه
6 میلیون بشکه نفت تولید میکرد، رقمی که پس از گذشت 40 سال به دلیل تحریمهای تکنولوژی
هنوز نتوانسته محقق شود.
بنابراین از زمان کودتای 28 مرداد سال 32 تا انقلاب، ایران نگران تحریمهای
نفتی نبود. هرچند که در این سالها اقتصاد ایران بیش از پیش به نفت وابسته شد و ریشه
دواندن درآمدهای نفتی در دهه 50 آنقدر عمیق بود که اکنون بعد از گذشت 4 دهه هنوز درمانی
برای آن وجود ندارد.
**جنگ اقتصادی با انقلاب نوپا
دومین تجربه مبتنیبر تحریم ایران از سوی غرب و بهویژه آمریکا، در پیروزی
انقلاب و در سال 57 رخ داد. تحریم صنعت نفت در این مقطع از طریق فراخواندن کارشناسان
خارجی و عدم تأمین قطعات زیرساخت این صنعت و نیز تخلیه کلیه اطلاعات کشف منابع جدید
نفتی آغاز شد، بهگونهای که صادرات روزانه 4 میلیون بشکه نفت قبل از انقلاب به یک
باره به زیر یک میلیون بشکه نفت رسید که باعث افزایش 3 برابری قیمت نفت در بازار شد.
به فاصله کمتر از یک سال، ماجرای دیگری اتفاق افتاد که تحریمهای جدیدی
را به اقتصاد نوپای جمهوری اسلامی تحمیل میکرد.
عدهای از دانشجویان، سفارت آمریکا در تهران را که بعدها به لانه جاسوسی
شهرت یافت، تسخیر کردند و کارکنان آن به گروگان گرفته شدند. این تنش سیاسی سبب شد تا
آمریکا کلیه مناسبات خود با تهران را قطع کند که در این بین، نفت نیز از تیرس تحریمها
در امان نماند.
درواقع اولین تحریم اقتصادی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران در سال
1980 در واکنش به گروگانگیری سفارت آمریکا انجام شد. متعاقباً چندین کشور دیگر، ازجمله
اتحادیه اروپا و ژاپن به آمریکا پیوستند و خرید نفت از ایران را متوقف کردند. اگرچه
تحریمها پس از آزادی گروگانهای آمریکایی از سوی اروپا و سایر کشورها ملغی شد، اما
از سوی آمریکا با شدت بیشتری پیگیری شد و این شرایط در دوران جنگ تحمیلی هشتساله نیز
ادامه داشت.
**مخالفت اروپا با داماتو
اما ماجرا به همینجا ختم نشد. پس از جنگ، تحریمهای آمریکا علیه ایران
ادامه پیدا کرد. کمکم سیاستمداران آمریکا به این نتیجه رسیدند که نمیتوان با این
تحریمها تغییر رفتاری در نظام جمهوری اسلامی ایران پدید آورد و از همینرو، حلقه تحریمها
را تنگتر کردند. بیل کلینتون، رئیسجمهوری وقت آمریکا در سال 1374 با استناد به حمایت
جمهوری اسلامی ایران از تروریسم بینالمللی و مخالفت با صلح خاورمیانه، هرگونه مشارکت
شرکتهای آمریکایی در توسعه صنعت نفت ایران را منع کرد و در 1375 کلیه مبادلات اقتصادی
با ایران را تحریم کرد.
البته وی پیش از این در 16 اردیبهشت 1374 با امضای دستورالعمل اجرایی
12957، تقریباً تمامی معاملات تجاری با ایران و سرمایهگذاری در این کشور را ممنوع
اعلام کرد و در 29 شهریور 1374 ، با تصویب طرح داماتو، رئیسجمهوری آمریکا اجازه یافت
شرکتهای غیرآمریکایی را که فناوری صنعت نفت را در اختیار ایران میگذارند، تحریم کند.
هرچند که تهدید مجازات شرکتهای غیرآمریکایی که اقدام به سرمایهگذاری در صنعت نفت
ایران میکنند با مخالفت شدید اتحادیه اروپا مواجه شد. برای مثال، در مه 1998 دولت
آمریکا اعلام کرد که شرکت توتال فرانسه و شرکای آن بهخاطر سرمایهگذاری در پروژه پارس
جنوبی تحریم نخواهند شد.
بر اثر فشارهای جهانی بر آمریکا و همچنین روی کار آمدن دولت اصلاحات در
ایران که مناسبات مطلوب بینالمللی را با کشورهای دنیا طرحریزی کرده بود، آمریکا مجبور
به عقبنشینی شد و حتی برخی از تحریمها علیه ایران و صنعت نفت این کشور کاهش پیدا
کرد. همین امر سبب شد تا ایران بتواند گشایشهایی در پروژههای نفت و گاز خود داشته
باشد و در پارس جنوبی و همچنین میادین مشترک نفتی با عراق توانست به موفقیتهایی دست
یابد.
**محمود احمدینژاد و قطعنامههای شورای امنیت
اما پایان دوران اصلاحات در ایران و همزمانی آن با دولتی جمهوریخواه
در آمریکا، کار را برای ایران سخت کرد. دولت محمود احمدینژاد از ابتدا به دولتهای
بزرگ اروپایی روی خوش نشان نداد و در مناسبات سیاسی بینالمللی موفق نبود و همین دولتها
که در سالهای قبل از آن، رو در روی آمریکا ایستاده بودند و تحریمهای این کشور را
قبول نمیکردند، با اولین اشاره با صنعت نفت ایران خداحافظی کردند و انبوهی از طرحهای
نیمهکاره روی دست ایران باقی ماند.
از سوی دیگر، پس از شکلگیری پرونده هستهای ایران، مسئله تحریم اقتصادی
این کشور به لحاظ کیفی، با اعمال نفوذ آمریکا وارد مرحله کاملاً متفاوتی شد و پای
قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل هم به اعمال تحریمهای همهجانبه علیه ایران باز
شد که نتیجه آن، تصویب 6 قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل بهصورت مستقیم برضد ایران
بود.
پس از این قطعنامهها، آمریکا با همراهی کشورهای غربی، تحریمهای همهجانبهای
را بر اقتصاد ایران و بهصورت خاص صنعت نفت این کشور تحمیل کرد و از آنجا که حمایت
شورای امنیت را نیز به دنبال داشت در گام اول، فروش بنزین به ایران را ممنوع کرد و
در مراحل بعد بهصورت تدریجی و گامبهگام از صادرات نفت ایران کاسته شد، تا جایی که
در برخی از روزها صادرات نفت این کشور به زیر یک میلیون بشکه در روز رسید.
**اقتصاد و امیدهای برجام
دولت یازدهم در ایران با شعار تغییر روی کار آمد و بر بهبود شرایط داخلی
با توجه به تقویت مناسبات بینالمللی تأکید کرد. حل و فصل پرونده هستهای از همان روزهای
نخست دولت حسن روحانی در دستور کار قرار گرفت و پس از دو سال رایزنی فشرده، سرانجام
تحریمهای ایران که با پشتوانه قطعنامههای سازمان ملل صورت گرفته بود، ملغی شد. این
گشایش در اقتصاد باعث شد تا ایران ظرف کمتر از 6 ماه بتواند تولید و صادرات نفت خود
را به زمان پیش از تحریمها برساند و همچنین ارز حاصل از فروش نفت نیز راهی بانک مرکزی
ایران شود.
اگرچه برجام توانست گشایشهای بزرگی را در اقتصاد ایران ایجاد کند، اما
سرنوشت آن با روی کار آمدن چهل و پنجمین رئیسجمهوری آمریکا در ابهام فرورفت تا سرانجام
دونالد ترامپ در اردیبهشتماه سال جاری بهطور رسمی از برجام خارج شده و تحریمها را
با شدت بیشتری به اقتصاد ایران باز گرداند. البته این بار آمریکا در اعمال تحریمها
علیه ایران تنهاست و همراهی اروپا را ندارد.
با این حال، مسئله این است که آمریکا با وجود آنکه در تاریخ 40 ساله جمهوری
اسلامی ایران هیچگاه نتوانسته با فشارهای اقتصادی و تحریمهای نفتی، تغییری در مواضع
سیاسی ایران ایجاد کند، چرا همچنان بر طبل تحریم میکوبد؟
**سابقه 65 ساله تحریمهای نفتی
گرگوری برو، یک تاریخدان آمریکایی است که عقیده دارد تلاش ترامپ برای تغییر
نظام ایران با وضع تحریمهای نفتی، ریشه در کودتای 28 مرداد دارد.
وی در روزنامه واشنگتنپست طی یادداشتی اعلام کرده که اگرچه دولت آمریکا
این مسئله را انکار میکند، اما تحریمهای جدید قماری هستند که با هدف تحریک تغییر
نظام در ایران و فشار اقتصادی کافی برای ایجاد تظاهرات ضددولتی، طراحی شدهاند. این
سلاح مستمر اقتصادی، ریشه در مرحلهای قدیمیتر از روابط ایران و آمریکا دارد؛ تحریم
نفتی سالهای 1951 تا 1953 ضد ایران. آن تحریم، پیش از کودتای انگلیسی - آمریکایی
28 مرداد بود که نخستوزیر ملیگرای منتخب، یعنی محمد مصدق را سرنگون و حکومت دیکتاتوری
محمدرضا شاه پهلوی را برقرار کرد.
وی در ادامه آورده است که اگرچه آمریکا در آن زمان مرددتر بود، اما در
نهایت، مسئولان دولت آمریکا از تحریم حمایت کردند. اما درباره پیامدهای نهایی این اقدام
درباره ایران نگران بودند. ملیسازی صنعت نفت ایران نباید موفق میشد، زیرا ممکن بود
پیامدهای خطرناکی برای شرکتهای نفتی آمریکایی فعال در منطقه داشته باشد. از سوی دیگر،
آمریکا درباره توان ایران برای بقای درآمدهای نفتی، تردید داشت. همچنین سیاستگذاران
آمریکایی در میانه جنگ سرد، نگران بودند که بحران اقتصادی در ایران، نظام سیاسی این
کشور را متزلزل میکند و آن را در معرض نفوذ کمونیسم قرار میدهد. بهویژه با توجه
به اینکه ایران در آن زمان با شوروی مرز مشترک داشت.
در پایان باید گفت امروز ترامپ امیدوار است که از سلاح اقتصادی برای تغییر
نظام سیاسی استفاده کند. همانند سال 1332، مسئولان آمریکایی استدلال میکنند که این
روشها میتواند مؤثر باشد. این در حالی است که در داخل ایران هر زمان که تحریمهای
اقتصادی بیشتر شده، انسجام اجتماعی و سیاسی نیز افزایش پیدا کرده است و درواقع فشار
بیرونی به اتحاد درونی منجر میشود.
از سوی دیگر، خاطره کودتای 28 مرداد همچنان زنده است و بهطور مستمر، بهعنوان
مدرک خیانتکاری مسئولان آمریکا به آن استناد میشود. تلاش خصمانه آمریکا برای تغییر
نظام، ازجمله حمایت از مخالفان، تنها موجب اتحاد بیشتر ایرانیها میشود.
افزون بر این، تحریم نفتی ممکن است کارایی نداشته باشد، زیرا کاهش عرضه
نفت ایران موجب افزایش قیمتها میشود. ایران ممکن است درآمدی بیشتر از صادراتی کمتر
به دست بیاورد و این مسئله ممکن است تأثیر تحریمها را خنثی کند. دیگر کشورها نیز ممکن
است با تقاضای آمریکا برای تحریم کامل، همراه نشوند و کارایی آن را مختل کنند.
منبع: ایرنا