استقبال زیرکانه کشورهای مهاجرپذیر از فرار مغزها و نخبگان ایرانی
بخش سوم یادداشت مهندس ابراهیم وحدتنیا مدیرعامل شرکت کیمیا سازان پرگاس
به گزارش نبض نفت مهندس ابراهیم وحدتنیا مدیرعامل شرکت کیمیا سازان پرگاس در یک یادداشت به تفصیل در خصوص دلایل کمبود نیروی باکیفیت و توانمند در کشور و از طرفی به موضوع دلایل فرار نخبگان، صنعتگران و کارآفرینان اشاره کرده است. بخش سوم این یادداشت تقدیم مخاطبان گرامی میشود.
سیاستهای اقتصادی اشتباه باعث مهاجرت بسیاری از نخبگان، کارآفرینان و متخصصان از کشور شده است. در ادامه به بخشی از عواقب این سیاستهای اشتباه و تاثیر آنها اشاره میشود.
مقایسه ایران با کشورها در قدیم و حال حاضر
با توجه به اینکه اکثر مهاجرین از کشور، افراد باسواد و تحصیل کرده هستند، از دست دادن این نیروها باعث تضعیف توان سیاسی و اقتصادی شده و اگر در 40 سال پیش ایران با کشورهای اروپایی، سی سال پیش با کره و مالزی و بیست سال پیش با ترکیه مقایسه میشد، امروزه با کشورهای ضعیف آفریقایی مقایسه میشود.
فقر بالا
با مهاجرت متخصصین، کارآفرینان و سرمایهگذاران بزرگ، درآمد حاصل از تکنولوژی و فنآوری از بین خواهد رفت. شغلهای جدید و درآمدزا که توسط کارآفرینان ایجاد میشود، ریشه کن خواهند شد. شرکتها و کارخانجات جدیدی در کشور توسط سرمایهگذاران تاسیس نخواهد شد. افراد فاقد مهارت و سواد که نتوانستهاند به خارج از کشور مهاجرت کنند، در کشور باقیمانده و به کارهای درآمد پایین در ازای ساعات کار فراوان تن خواهند داد. به دلیل فقر مهارت و سواد، بسیاری از افراد در کشور به این شغلها (مانند اسنپ) روی میآورند و به خاطر هجمه به سمت چنین شغلهایی، دست در این شغلها زیاد شده و باعث کاهش درآمد این قشر خواهد شد. در این بین کشوری مانند کانادا هم نیروی جوان مورد نیاز کشور را تامین کرده و هم گوشهای از خزانه دولت توسط پراختیهای مهاجرین پر میشود.
فرار مغزها
هرچند خام فروشی معادن و سوختهای فسیلی ضربه محکمی به اقتصاد کشور وارد میکند، ولی بزرگترین آسیب را فرار مغزها و نخبهها برای کشور به ارمغان میآورد. بابت هر نخبه جوان درآمدزا، در کشور شاید بالغ بر 20 سال پیاپی هزینه تحصیلی، دورههای آموزشی و هزینههای مربوط به خطاهای صورت گرفته جهت به دست آوردن تجربه پرداخت شده است که به راحتی با واریز هزینههای مهاجرت به کشور مقصد و وارد کردن ارز فراوان به آن کشور، ضرر هنگفتی به ساختار اقتصادی و جنبههای دیگر جامعه میزند.
یکی از کشورهایی که از این شرایط سود میبرد، کانادا است. این کشور با اینکه به ظاهر ساز مخالفت با دولت ایران را به صدا درآورده، ولی در باطن از سیستمی که باعث مهاجرت نخبههای تحصیل کرده که نقش منبع انرژی را برای این کشور بازی میکنند، شدیدا حمایت میکند.
عدم سرمایهگذاری در صنعت ناامن
تورم بیش از حد، عدم ثبات در قوانین بیزینسی(تولید، واردات، صادرات و ...)، عدم امنیت مالی و ... موجب به حداقل رسیدن سرمایهگذاری در صنعت کشور شده است. به همین دلیل نخبگان سرمایهگذار و همچنین نیروی انسانی فضای مناسبی برای کسب و کار خود در داخل کشور مشاهده نمیکنند و دست به مهاجرت میزنند.
فاصله گرفتن دانش فنی ایران با کشورهای دیگر
یکی از علاقمندیهای قشر نخبه، افزایش مهارتهای علمی و فنی است. متاسفانه در کشور روز به روز شاهد فاصله گرفتن بار علمی و فنی با کشورهای دیگر هستیم. کاهش اهمیت آموزش و پرورش، دانشگاهها و انتصابی بودن اعضای هیئتهای علمی دانشگاهها و ... باعث کاهش جذابیت این نهادها در داخل کشور شده است. نتیجه این شرایط افزایش مهاجرت تحصیلی و جذب آنها در سایر کشورهای دنیاست که برای این قشر و جذب آنها برنامه دارند.
افزایش بیکاری علیرغم خلا در بازار کار
این مقوله نیز بحثی است که در یک پاراگراف نمیگنجد. عدم تمایل برای کار در کشور، دریافت حقوقهای ارزی، تورم سنگین، عدم تطابق درآمد و هزینهها باعث شده که قشر تحصیل کرده از کار کردن در داخل کشور قطع امید کرده و وارد بازار کار کشورهای دیگر شوند. خلا موجود توسط طیف وسیعی از نیروهای کار بیسواد و متاسفانه کم قابلیت که تنها میتوانند در تاکسیهای اینترنتی و یا بوتیکها کار کنند پر نخواهد شد. در این شرایط مشاهده میشود که برای پستهای کارشناسی و تخصصی خلا نیرو وجود دارد در حالی که حجم جوانان بیکار که تخصص و توانایی کافی ندارند رو به افزایش است. بسیاری از این قشر مجبور میشوند به شغلهای کاذب رو بیاورند.
راهکارهای پیشنهادی
برای جلوگیری از وضعیت موجود و برون رفت از مشکلات به وجود آمده، بهترین کار بررسی وضعیت کشورهایی است که بیشترین مهاجران نخبه ایرانی به آن کشورها مراجعه میکنند. بایستی دید که این کشورها چه کارهایی کردهاند که ما نکردهایم و چه کارهایی نکردهاند که ما کردهایم.
در ادامه به تعدادی از این موارد اشاره میشود.
حرکت به سوی دموکراسی و آزادی اندیشه
برای همه واضح است کسانی که هوش هیجانی قوی در صنعت دارند، در دیگر زمینهها نیز هوش هیجانی تقویت شده دارند. نخبهها نه تنها در زمینه علمی و فناوری، بلکه در زمینههای سیاسی و اجتماعی نیز تفکرات متفاوت با عامه مردم دارند و چون در کشور در این زمینه عرصه را تنگ میبینند، و از سوی دیگر در کشورهای دیگر خواهان زیادی دارند، به فکر ترک وطن میافتند. به اعتقاد من دولتمردان ایران، به جای سر دادن شعار فرزند آوری بهتر است بستر لازم برای ماندن نخبهها در کشور را فراهم کنند.
مهار تورم، توازن و هارمونی اقتصادی
جلوگیری از تورم باعث پیشبینی پذیر شدن شرایط توسط بنگاههای اقتصادی میشود. در صورتی که تورم در کشور مهار شود، بنگاههای اقتصادی خصوصی مسیر اصلاح وضعیت اقتصادی و شکوفایی اقتصادی بهتر تشخیص خواهند داد. توازن قیمت کالاها نیز با جلوگیری از چسبندگی قیمتها و نسبت صحیح کالاها به دست میآید. حذف یارانههای نقدی و به جای آن ایجاد شغلهایی که باعث ارتقای اقتصاد میشوند(ایجاد کارخانجات صنعتی، استارت آپها و ...)، میتواند بستر مناسبی برای شکوفایی صنعت ایجاد کند که به دنبال آن امنیت اقتصادی و در نتیجه کاهش تمایل به مهاجرت برای نخبگان را در پی خواهد داشت.
ارتقای سطح علمی مدارس و دانشگاهها
حذف بنبست علمی مدارس و دانشگاهها به نحوی که نخبهها برای پیشرفت علمی، کشورهای دیگر را به عنوان مقصد در نظر نگیرند، باید عملی شود. تبدیل علوم تئوری به کاربردی در جامعه، ارتقای سطح علمی دانشگاهها به نحوی که توریسم تحصیلی در کشور شکل گیرد، و ... موجب پایبندی نخبگان در کشور و جذب آنها در محیطهای علمی خواهد شد.
ایجاد علاقه به تحصیل علم و دانش در قشر جوان
ایجاد ارزش، جایگاه اجتماعی ویژه و درآمد شایسته برای قشر تحصیل کرده، باعث علاقه به تحصیل و ماندگاری در کشور پس از تحصیل خواهد شد. فارغالتحصیلانی که درآمد، جایگاه اجتماعی و حداقل آزادیهای لازم را داشته باشند، تمایلی به مهاجرت به کشورهایی که به ظاهر در آنها احساس راحتی میکنند را نخواهند داشت.
ایجاد مراکز تفریحی و توریستی در شهرهای صنعتی
بخشی از نیازهای هرکسی تفریح است. اجتماعی بودن انسانها نیز آنها را متمایل میکند که تفریحشان در اجتماع باشد. بسیاری از کارمندان لایق و توانمند فعال در حوزه نفت در شهرهای جنوبی، پس از مدتی برای جلوگیری از افسردگی استعفا داده و از منطقه خارج میشوند. ایجاد فضای توریستی در این شهرها و مزیتهای جذب توریست (به عنوان مثال قیمت پایین هتل، یا برگزاری کنسرتهای ارزان برای عموم)، نه تنها یک درآمد جانبی دیگر برای این شهرها ایجاد خواهد کرد، بلکه شاغلین این مناطق دیگر مجبور نخواهد بود که به سایر شهرها بروند و انگیزه کار کردن در این شهرها بیشتر خواهد شد.
پرهیز دولت از رقابت با بخش خصوصی و ترغیب بنگاههای بخش خصوصی به فعالیت بیشتر
شرکتهای دولتی و وابسته به دولت در صورتی که خود را وارد بازی با بخش خصوصی نکرده و از رانتهای خود برای انجام پروژهها استفاده نکنند فضای مناسبی برای فعالیت بخش خصوصی که میتوانند افراد نخبه و قوی را در خود نگه دارند باز خواهد شد.
تصویب قوانین حمایت از صنعت و افزایش سطح درآمد نیروهای شاغل در بخش صنعت نسبت به شغلهای کاذب
قوانین مصوبه در مجلس و ... به نحوی باشد که کارفرمایان و نیروهای شاغل در بخش صنعتی از مزیتهای بالاتری نسبت به مشاغل دیگر برخوردار باشند. معافیتهای مالیات بر درآمد و حقوق، بیمه تامین اجتماعی و ... میتواند بخشی از این حمایتها باشد.
کاهش سوددهی سرمایهگذاری و دلالی املاک و مستغلات
جلوگیری از تورم به ویژه تورم زمین و ملک، جابجایی تمایلات و انگیزش عموم مردم به سرمایهگذاری در این بخش، باعث حرکت سرمایه به سمت علم، فناوری و صنعت خواهد بود. کسانی که طرحهای صنعتی خود را به کشورهای دیگر میبرند آن را ارزان میفروشند.
در صورتی که سرمایه مردم به سمت صنعت گسیل شود یک سرمایهگذاری قوی در کشور شکل خواهد گرفت که نتیجه آن گردش چرخ صنعت به بهترین شیوه ممکن خواهد بود و از خروج افراد توانمند از کشور جلوگیری خواهد کرد.
در پایان این یادداشت باید تاکید کنم که آرزوی اینجانب به عنوان یک صنعتگر این است که با وجود این همه ظرفیت و پتانسیل در کشور، از این ظرفیتها استفاده بهینه شود به گونهای هیچ صنعتگری و هیچ کارآفرینی حتی خیال رفتن و مهاجرت به سرش خطور نکند. دولت در کنار فعالان اقتصادی قرار گیرد و با تمام توان از صنعتگران و کارآفرینان حمایت کند به گونهای که در کشور مشکل اشتغال نداشته باشیم و حتی بسیاری از نخبگان و افراد توانمندی که طی چند سال گذشته زندگی در غربت را به زندگی در ایران ترجیح دادهاند به زادگاه و وطن خود برگردند و به زیستن در زادگاه خود افتخار کنند.