سلام بر عباس، ای غیرت مجسم… ای قامتِ فتوت…
جنت و رضوان و حور و کوثر، همگی آیت
و نشانهای از خوی وی است. او آبشاری است که از کوهی استوار چون على، در طبیعتی چون
امالبنین جاری شد و در سرشاری از عطش سوخت. قهرمان نهر علقمه که شمس و قمر از نور
جمالش خجل میشوند، افسانه و اساطیر نبود؛ مردی بود که مثل یک عَلَم هیچ وقت بر زمین
نماند.
لقب «اَسَدُ الله الْغالِبْ» را چون
علی بر او نهادند تا دوباره حملههای حیدری در میدانها تکرار شوند و هنوز بعد از این
همه سال، زیر نور مهتاب، چهرهاش در زلالی آب میلرزد؛ گویی تنها بعد از خدا از آب
میترسد. مردی که افسانه نیست .
❋ ❋ ❋ ❋ ❋ ❋
سلام بر عباس، ای غیرت مجسم… ای
قامتِ فتوت…
سلام ای چشمهایی که آب را شرمنده نجابت خود خواهی کرد…
سلام ای دستهایی که رودخانههای زمین، به جستجویشان سر گردانند…
سلام ای پیشانی بلندی که آیینهی آسمان است…
السلام علیک یا اباالفضل
العباس (ع)