رقابت با قطر را با پیمان شراکت عوض کنیم
نبض نفت - اکنون بهترین زمان ایجاد پیمانهای مشترک با همسایگان در بهره برداری از ذخایر مشترک و تغییر میدان رقابت به بستر شراکت است. این مهم می تواند بازی برداشت رقابتی را به برداشت شراکتی تبدیل کرد ه و چنین رویکردی میتواند یکی از محصولات اوپک گازی باشد که تا کنون دستاورد ملموسی در اقتصاد ما و دیگر کشورهای عضو نداشته است.
اوپک گازی با پیشنهاد ایران و برای ایجاد ابزار کنترل بازار گاز و حفظ و صیانت از منابع و منافع کشور های گازی صادر کننده گاز ایجاد شد و شاید وجود پیمان مشترک بین ایران و قطر در همین راستا و مهمترین محصول این گرایش و سیاستگذاری بشود.
سیر کنونی و سیاست سی سال گذشته در برنامه ریزی هر دو کشور، برداشت از ذخایر منابع مشترک ،کاملاً با نگاه رقابتی بوده و این رویکرد قطعا در برداشت و بازاریابی و فروش رقابت ایجاد نموده و غیر صیانتی است و ادامه این روند منفعت سوز خواهد بود.
در شرایط فعلی محدودیت های ایران در بازاریابی و فروش و نیز تکنولوژی برداشت و سرمایهگذاری در توسعه میادین شدیدا تاثیر منفی گذاشته است و از آن رو قطر نیز محصور کشورهای صاحب انرژی است و هرچند صادرات گاز قطر به کشورهای همسایه خاکی صورت میگیرد، ولی به جهت بهره مندی این کشورها از نفت ارزان تشنگی ویژهای به گاز قطر ندارند و خط لوله مشترک و ایجاد پیمان مشترک گازی با احداث خط لوله گازی مشترک جهت صادرات به دیگر کشورهای مصرف کننده کلان ، در همسایگی ایران، قطر را نیز از بن بست فروش گاز از طریق خط لوله به مشتریان، خارج مینماید و قطر را وارد دیپلماسی مشترک گازی با ایران همراه خواهد کرد .
منابع مشترک، استخراج، فروش و بازاریابی مشترک به حفظ بیشتر منافع و توسعه اقتصادی تر میادین مشترک منجر خواهد شد . طرفین از بازار بزرگتر بهره مند می شوند و نکته دیگر این که اطمینان از سطح ذخایر قطعی در پایداری صادرات به کشورهای مقصد به توسعه و سرمایه گذاری در این تجارت کمک بزرگی خواهد بود.
میزان ذخایر ایران و قطر مشترکا بیش از سی یک درصد کل گاز طبیعی جهان است که عملا از روسیه با بیست و شش درصد ذخایر قطعی بیشتر خواهد بود لذا خط لوله مشترک و پیمان گازی مشترک از اهمیت فوق العادهای برخوردار است .
عقد پیمان مشترک با موضوعات سر فصل های زیر توسعه همکاری های اوپک گازی و منابع مشترک و حسن همجواری و پایداری سیاسی اقتصادی منطقه ملتهب خلیج فارس را قابل دسترس خواهد کرد و به الگوی خوبی برای ما با دیگر همسایگان و دیگر کشورهای متشنج منطقه تبدیل خواهد شد.
1- تعیین سهم برداشت
2- احداث خط لوله مشترک
3- بازاریابی مشترک وتعیین حق بازاریابی
4- قرارداد ترانزیت و تعیین حق ترانزیت
5-قرارداد سوآپ گازی
موارد قابل ذکر در مزایای مشترک هر دو کشور و نیز حتی مصرف کنندگان را این چنین می توان برشمرد:
صیانت از ذخایر مشترک
پر رنگ شدن نقش اوپک گازی
کسب بازار بزرگتر و مشترک گاز
بهره مندی از درآمد ترانزیت گازی
ایجاد ژئوپلیتیک جدید انرژی برای امنیت و ثبات منطقه
توسعه مشترک میادین گازی
امنیت بیشتر انرژی در بازار مصرف در دسترسی به ذخایر بزرگتر انرژی
زمینه دستیابی به سرمایهگذاری های بزرگتر در انرژی و غیر انرژی با برقراری خطوط مالی مشترک حاصل از پیمان گازی
تغییر گرایش بازار پر هزینه ی ال ان جی قطر به بازارِ گاز طبیعی ارزان و سی ان جی
الگو سازی همکاری منطقه ای به نفع اقتصاد و امنیت جهانی
از جمله مزایای ویژه ایران در ورود به پیمان گازی مشترک با قطر موارد زیر را می توان نام برد:
تضعیف موثر و بلند مدت ایران هراسی در خلیج فارس
توسعه ژئوپلیتیک ایران در منطقه و جهان
تبدیل شدن به هاب گازی
بهره مندی از حق ترانزیت گاز قطر
پایداری بیشتر شبکه گازی کشور در فصول پر مصرف
کاستن از حساسیت های بین المللی در صادرات گاز به پاکستان و هندوستان (خط لوله صلح)
جذب سرمایه و تکنولوژی جهت استخراج
بالا بردن قدرت چانه زنی در خرید گاز از ترکمنستان یا رفع وابستگی به گاز ترکمنستان
جذب سرمایه گذاری قطر در پروژه های پر مصرف گاز و انرژی در ایران مانند پتروشیمی وصنایع فلزی، فولاد، سیمان، شیشه ......
منافع ویژه قطر از پیمان مشترک گازی و خط لوله مشترک را چنین می توان بر شمرد:
دستیابی به بازارهای بزرگ مصرف گاز همچون ترکیه ،اروپا و پاکستان و افغانستان و هندوستان
فرصت سرمایه گذاری پر منفعت در بازار سرمایه پذیر ایران
تامین امنیت در شراکت و حسن همجواری
صادرات ارزانتر گاز طبیعی بجای ال ان جی
همه شواهد نشان میدهد، همکاری گازی مشترک با قطر در یک پیمان چند جانبه قطعا محصولات میمون و مبارکی به همراه خواهد داشت و در آینده به سر مشق پیمانهای مشترک دیگر انرژی اعم از گاز و نفت خواهد شد مانند پیمان محتمل بین منابع مشترک ایران و عراق ،ایران و آذربایجان که از دسترس ترین آنها می توان نام برد و برداشتهای صیانتی از مخاذن مشترک را جایگزین برداشتهای رقابتی کرد.
این پیمان میتواند حامیان منطقه ای و فرا منطقه ای خوبی همچون ترکیه و پاکستان و هندوستان در منطقه و مصرف کنندگان اروپایی وابسته به گاز روسیه را همراه سازد. این کشورها شدیدا نیازمند دستیابی به انرژی مطمئن و پایدار هستند و ذخایر موجود در کشور ایران و قطر به قدر کافی اطمینان بخش خواهد بود ضمن آنکه مسیر های موجود انرژی در هند و پاکستان مسیرهای دشوار ،پر هزینه و نا ایمن است و وابستگی انحصاری به گاز روسیه در اروپا همیشه یک تهدید برای اروپا به حساب می آمده است.
این پیمان جدیت روسیه در جبهه موثرِ اوپک گازی را فعال می نماید تا عملاً همکاری درون سازمانی، با جدیت بیشتری برای حفظ منافع کشورهای گازی عضو رقم بخورد.
غفلت تاریخی ایران از بهره برداری و انجام خط لوله صلح و عدم فشار لازم جهت عملیاتی شدن پروژه بر پاکستان موجب شد، تا ترکمنستان که تنها سهم چهار درصدی از منابع گازی جهان را دارد پیمان گازی مشترک خود را با افغانستان، پاکستان و هندوستان "تاپی" را به امضا رساند و ایران را با سهم بیش از هفده درصدی ذخایر گازی جهان ،در سه بازار بزرگ انرژی در منطقه تضعیف نماید. این خط لوله مسیر سخت افغانستان را سپری کرده و اکنون به پاکستان رسیده و تا پایان سال 2019 به صورت کامل تا هندوستان امتداد خواهد داشت .
این طرح از حمایت قطعی دولتهای مذکور برخوردار شد و حتی طالبان به عنوان نیروی ضد ثبات افغانستان نیز به حفظ امنیت این خط ابراز تعهد نموده است. نقش عربستان به عنوان مشوق انجام این پروژه فارغ از ابعاد اقتصادی جنبه سیاسی نیز به خود گرفته است و افغانستان ضمن برداشت و تامین انرژی پایدار از این خط لوله ،سالانه صدها میلیون دلار حق ترانزیت دریافت می نماید و بیش از هفتاد هزار فرصت شغلی در حفظ و نگهداری این خط لوله از دیگر طرفهای این پیمان برخوردار است.
هرچند پیمان چهار جانبه موسوم به "تاپی" مسیر بسیار پیچیده و پر هزینه افغانستان را طی کرده ولی اراده و همت ترکمنستان و نیاز شناسی و فرصت سازی این کشورها میتواند الگوی مناسبی برای پیمانهای مشابه گازی شود و بر خلاف نفت که معمولا منشاء اختلاف و عدم ثبات است خط لوله گاز می تواند منشاء صلح و ثبات منطقه پر التهاب خاورمیانه شود و این مهم ،همکاری بیش از پیش کشورهای عضو اوپک گازی را می طلبد.
پیش از این نیز ایران پیشنهاد میزبانی خط انتقال گازی ترکمنستان به عمارات را به بهانه حفظ بازار گازی سنتی رد نمود، ولی در عمل ترکمنستان با جدیت بیشتر به بازار هندوستان که هدف اصلی بازار گازی ایران بود بدون حضور ایران دست یافت و این در صورتی است که ضمن از دست دادن حق ترانزیت گازی از مزیتهای ژیوپلیتیک این خط لوله محروم شدیم.
این دست تصمیم ها در حوزه استراتژیک و کلان کشور به حساب آمده و فارغ دولتها و تصمیمات هیجانی و یا سیاستهای تاکتیکی، لزوما می بایست در بالا دست به نتیجه رساند و اعمال کرد.
اهمیت برقراری خطوط لوله گاز به حدی است که در اغلب موارد اهمیت استراتژیک آن بر هزینه احداث خط لوله غلبه دارد، ولی مشخصا در پیمان گازی پیشنهادی با قطر، قطعا منافع اقتصادی نیز کمتر از منافع استراتژیک و ژئوپلیتیک نیست.
هوشمندی و چابکی در تصمیم و اجراء ،مانع از شیطنتهای قدرتهایی خواهد شد که مسیر توسعه مناسبات منطقهای را دائما تخریب مینمایند و نمونه آن را در کارشکنیهای امریکا ،دراحداث خط لوله صلح شاهد بود.
منبع: فارس
ما را در کانال تلگرامی نبض نفت دنبال کنید