/
۰۵ آذر ۱۳۹۷ - ۱۳:۲۹

چگونه شنا کنیم و خیس نشویم؟

بیش از اینکه امروزه ماجرای توافق هسته ای مورد محک باشد بدیهی است که در حال حاضر ماجرای هویت و استقلال اروپا در مقابل رفتارهای ترامپ مورد محک می باشد.
کد خبر : ۱۲۹۴۳

ترامپ به گونه ای با شرکای اروپایی ایالات متحده رفتار کرده که انگار نه انگار اینان وجود دارند و یا حتی ارزشی دارند و این رفتار به نوعی توهین به کل ملت های اروپا به حساب می آید و نه توهین به ملت ایران.

ملت ایران توانسته طی سالیان سال از هویت و استقلال خود دفاع کند و قطعا تاریخ نشان خواهد داد که دفاع از عزت ملی و استقلال وهویت ملت ایران ادامه خواهد یافت و اگر این ماجرا نبود شاید ایرانی ها مانند بسیاری از کشورها نسبت به دستورات ایالات متحده کوتاه آمده بودند و به جای اینکه امروزه یک کشور قدرتمند در منطقه به حساب آیند یک کشور ذلیل تو سری خور بودند، البته اگر کشوری به نام ایران باقی می ماند.

با اینکه بسیاری باور دارند ایالات متحده با طرح خود موسوم به طرح مارشال پس از جنگ جهانی تلاش کرد که اروپایی ها را تشویق کند اتحادیه اروپا را تشکیل دهند تا بتوانند در مقابل روسیه بایستند اما به هر حال اگر اراده ملت های اروپایی برای تشکیل چنین اتحادیه ای و دوری از جنگ وخصومت نبود قطعا چنین اتحادیه ای به هیچ وجه تشکیل نمی شد.

اروپایی ها به این دلیل اتحادیه خود را تشکیل دادند چون متوجه شدند آینده از آن ابر اتحادیه های متحد بین المللی است و نه ابر قدرت های تک محور.
همچنین اروپایی ها متوجه شدند که اگر با یکدیگر متحد شوند و خصومت های دیرینه را کنار بگذارند می توانند شرایط زندگی بهتری را برای جوامع خود به دست آورند.
وگر نه همان بهانه هایی که برای ایجاد جنگ جهانی اول و دوم بوجود آمد می توانست منجر به ایجاد جنگ های ویران کننده دیگری نیز گردد.
طبیعتا همراه با این دیدگاه رویای ایجاد یک نظام استوار بین المللی که بر اساس آن کشورها به یک سری توافقات و معاهدات و تعهد ها پایبند باشد ضرورت داشته و دارد.
در این راستا ایالات متحده تا زمانی که به اتحادیه اروپا در مقابل شوروی سابق و یا روسیه امروز نیاز داشت از یکپارچگی آن حمایت کرد و به ارزش های آن ارزش نهاد اما پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ایالات متحده احساس کرد که دیگر به این بار سنگین نیاز ندارد و باید بار کشورهای اروپایی مخصوصا حمایت از آنها را از دوش خود بردارد.
البته این بار زمانی باید برداشته می شد که دیگر کار ایالات متحده با اتحادیه اروپا تمام شده باشد و مشاهده می کنیم که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ایالات متحده شروع کرد همه ارزش هایی که اروپایی ها تلاش داشتند در جهان نهادینه کنند را زیر پا بگذارد و سال 2003 میلادی را می توان زمانی دانست که ایالات متحده برای اولین بار به اروپایی ها در مورد ماجرای ایران دهن کجی کرد.
در آن سال اروپایی ها پس از تلاش فراوان موفق شدند توافق سعد آباد را با ایران به امضا برسانند، جالب اینکه در آن زمان جناب آقای روحانی رئیس جمهوری فعلی ایران دبیر شورای عالی امنیت ملی این کشور بود و مذاکرات را رهبری می کرد.
علیرغم اینکه پر واضح بود که اروپایی ها در مورد ریز گفتگوهای خود با ایرانی ها با آمریکا هماهنگ کرده بودند و توافق را پس از موافقت آمریکایی ها به امضا رساندند اما با این حال هنوز جوهر توافق خشک نشده بود آمریکایی ها توافقی که پای آن امضا نکرده بودند بر هم زدند و پرونده ایران را از شورای حکام آژانس انرژی هسته ای به شورای امنیت بردند.
شاید بتوان گفت توافق سعد آباد می توانست رویایی ترین توافق قرن با ایران به حساب آید چون در آن زمان ایران پذیرفت همه فعالیت های هسته ای خود را متوقف کند و همه نیروگاه های هسته ای ایران پلمپ شدند.
به هر حال ملاحظه کردیم که در آن زمان رئیس جمهوری وقت آقای خاتمی مجبور شد دو ماه مانده به انتخابات پلمپ آژانس را خود بشکند و فعالیت های هسته ای ایران را از سر بگیرد و در دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد برنامه هسته ای ایران به گونه ای به سرعت پیشرفت کند که هر لحظه جهان منتظر شنیدن خبر آزمایش بمب اتمی ایران باشد.
گو اینکه ایران بر اساس اصول ثابت خود و فتوای رهبری چندین بار رسما اعلام کرد که هیچ برنامه ای برای تولید سلاح های هسته ای ندارد، اما نباید فراموش کرد که ایران معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای را با تحفظ وشرط خاورمیانه عاری از سلاح های هسته ای امضا کرده آن هم نه در دوران بعد انقلاب بلکه قبل انقلاب، یعنی زمانی که شاه ایران رابطه بسیار خوبی با آمریکا و اسرائیل داشته، در آن زمان هم ایران تاکید کرده بوده که به شرطی این معاهده را امضاء می کند که نه فقط حق ایجاد نیروگاه های هسته ای داشته باشد بلکه خاورمیانه عاری از هرگونه تسلیحات هسته ای باشد.
اگر به این شرط تحفظ ایران توجه داشته باشید این به این معنا است که اگر هر کشوری من جمله اسرائیل اقدام به تولید تسلیحات هسته ای کند آنوقت این حق برای ایران محفوظ می ماند که سلاح هسته ای برای دفاع از خود تولید کند یا نه.
طبق گزارش های متعدد اسرائیل میان 250 تا 400 کلاهک هسته ای در اختیار دارد و برخی رسانه ها بین المللی از خریدن چند بمب هسته ای پاکستانی توسط عربستان سعودی صحبت می کنند.
اگر این گزارش ها صحت داشته باشد پس ایران می تواند از معاهده منع گسترش تسلیحات هسته ای خارج شود و اقدام به تولید سلاح های هسته ای کند چون به هر حال ایرانی ها این تجربه را داشته اند که کشورهای همسایه همیشه چشم طمع به سرزمین آنها داشته اند و بارها به ایران حمله کرده اند و از انواع سلاح های کشتار جمعی شیمیایی و بیولوژیک و… استفاده کرده اند و مجامع بین المللی در قبال استفاده از این تسلیحات سکوت کرده اند.
این جمله آخر بنده بر مبنای گزارشی است که نشریه فورن پالسی آمریکا اخیرا منتشر کرده و فاش کرده که مقامات آمریکایی در زمان جنگ ایران و عراق کاملا در جریان استفاده عراق از سلاح های کشتار جمعی شیمیایی و بیولوژیک بر علیه مردم بی دفاع ایران بودند اما به دیپلمات های خود و کشورهای متحد با خود دستور داده بودند تا به هیچ وجه اجازه ندهند ماجرا به قطعنامه ای از طرف شورای امنیت کشیده شود و اصلا بحثی در این مورد نشود و در نهایت دبیر کل وقت سازمان ملل فقط به محکوم کردن استفاده از سلاح های شیمیایی در جنگ ایران و عراق (بدون ذکر طرف استفاده کننده) اکتفا کند.
خوب حال با این شرایط اروپایی ها با یک خطر جدی مواجه می باشند و آن این است که توافق هسته ای جدید نیز بهم بخورد و شرایط منطقه خاورمیانه بیش از آنچه که هست متشنج گردد ترکش های هر اتفاقی در این منطقه اول به اروپا خواهد خورد و ایالات متحده چندین هزار کیلومتر دورتر از این ترکش ها می باشد.
ایالات متحده در حال حاضر چندین سال است که تلاش دارد اتحادیه اروپا را از هم بپاشد و جدا کند چون احساس می کند این اتحادیه به یک رقیب اقتصادی برای آن تبدیل شده و تصور اینکه شرایط همکاری قبلی میان این اتحادیه و ایالات متحده ادامه یابد بسیار تصور ساده لوحانه ای است.
هر چه که بخواهیم در مورد پرزیدنت ترامپ فکر کنیم اما یک ویژگی بزرگی دارد که باید آن را تحسین کنیم و آن این است که فرد رک گویی است و مانند دیگر سیاست مداران کهنه کار آمریکایی بلد نیست به قول معروف سیاسی کاری کند.
وی دیدگاه واقعی آمریکایی را که همانا آمریکا اول است را نمایش می دهد.
در این دیدگاه چیزی به نام کدام کشور دوم است وجود ندارد چون طبق این دیدگاه همه کشورها باید در قعر باشند تا آمریکا بالا سر بماند.
بدیهی است بسیاری از سیاست مداران اروپایی هم بخوبی این ماجرا را متوجه شده اند و وقتی که بحث از تشکیل ارتش واحد اروپایی می شود به این دلیل است که سیاست مداران اروپایی متوجه شده اند که دیگر نمی توانند روی حمایت آمریکا حساب باز کنند.
مخصوصا اینکه آمریکا حتی بر علیه اروپایی ها نیز یک جنگ تجاری شروع کرده.
با این شرایط وقت آن رسیده که اروپایی ها تصمیم بگیرد آیا می خواهند جایگاه خود به عنوان اتحادیه اروپا در سطح جهان را حفظ کنند و یا حاضر هستند به فروپاشی آن تن دهند.
اگر اروپایی ها تصمیم دارند در قبال رفتارهای قلدر معابانه ترامپ بایستند و استقلال خود را حفظ کنند توافق هسته ای ایران بهترین بهانه برای آنها است که چنین کاری کنند.
وقت آن رسیده که اروپایی ها برای یک بار هم که شده پس از چندین دهه به آمریکا بگویند بس است شما نمی توانید در مورد ما از طرف خودتان تصمیم بگیرید و ما منافعی داریم که باید از آن حمایت کنیم.

اگر مقامات سیاسی اروپا این جسارت را به خرج دهند احتمال اینکه تندروها و قومی گراها معروف به افراطیون راست نتوانند در این قاره مجددا به قدرت برسند بسیار زیاد می شود اما در صورتی که مقامات اروپایی بخواهند به قول آقای ظریف دل به دریا بزنند و از خیس شدن بترسند، آنوقت احتمال اینکه راست های افراطی در کشورهای اروپایی به قدرت برسند بسیار زیاد می شود و قطعا در آن شرایط کل اتحادیه اروپا فرو خواهد پاشید و همان شرایطی که صد سال پیش منجر شده بود که جنگ های ویرانگر در این قاره بوقوع بپیوندد مجددا احیا خواهد شد.




مطالب پیشنهادی
منتخب سردبیر