دل بستن به معافیتهای نفتی بازی در زمین آمریکاست
در آستانه اولین سالگرد خروج ترامپ از برجام، کاخ سفید به صراحت از برنامه های جدی اش برای به صفر رساندن فروش نفت ایران سخن گفته است. اما با رصد واقعیتها، اخبار، شواهد و قرائن از چیز دیگری حکایت دارد. آیا به نظر شما آمارهای فروش نفت ایران در اسفند و فروردین سال جاری می تواند نشان از شکست برنامههای تحریمی ایالات متحده آمریکا برای صنعت نفت ایران باشد؟
پاسخ به این سوال شما به بررسی چندین پارامتر جدی و مهم نیاز دارد. اما در کل من معتقدم مسئله به صفر رساندن فروش نفت ایران هدفی است که نه در کوتاه مدت که حتی در میان مدت امکان تحقق آن وجود ندارد. با این حال اگر میزان تحریمها و تلاشهای کاخ سفید در آستانه اولین سالگرد خروج ترامپ از برجام جدی باشد، میتواند اثراتی را بر کاهش پررنگ فروش نفت ایران داشته باشد. اگر چه ما در مارس سال جاری میلادی (فروردین 98 – اسفند ماه 97) طبق آمارها نزدیک به یک میلیون و ۷۰۰ هزار بشکه نفت را به فروش رسانده ایم که بهترین آمار ما از اردیبهشت ماه سال گذشته با آغاز تحریمهای ایالات متحده آمریکا بوده است.
اما روند کاهش تولید و صادرات نفت ایران تا ماههای پایانی سال 97 ادامه داشت، اما ناگهان شرایط بازار جهانی نفت دچار تغییر جدی شد. در حالی که تولید نفت ایران همچنان رو به کاهش بود، اسفند ماه سال گذشته (ماه مارس میلادی) و با وجود تولید 2 میلیون و 698 هزار بشکه ای نفت، چنانی که اشاره کردید، صادرات ایران افزایش چشمگیری را ثبت کرده است که دامنه آن تا فرودین ماه هم کشیده شد. از نگاه شما دلایل این امر ناشی از چیست؟
مجموعه چند عامل در کنار هم سبب شد تا شرایط جهانی بازار نفت تغییرات جدی را به خود ببیند و نتیجه آن هم افزایش فروش نفت ایران بود. اولین عامل به اقدامات تنشزا و حساسیت برانگیز دونالد ترامپ در خاورمیانه بازمیگردد که سبب شد تا این منطقه نفت خیز با اقتضائات ژئوپولتیک و ژئواکونومیک بینظیرش دچار یک نگرانی های جدی برای مشتریان عمده نفتی در جهان شود و همین مسئله بر بازار جهانی نفت اثر خود را گذاشت. در کنار آن یقیناً تحولات ونزوئلا و تحریمهای سنگین کاخ سفید برای صنعت نفت این کشور که از مهمترین تولیدکنندگان نفت سنگین جهان به شمار می رود، سبب شد تا بازار جهانی نفت با کاهش عرضه نفت سنگین رو به رو شود. این کمبود و کاهش عرضه، زمینه را برای رشد قیمتها فراهم کرده است تا آنجا که اوپک در آخرین گزارش خود، اختلاف قیمت نفتخام سنگین ایران را در ماه فوریه نسبت به ماه ژانویه پنج دلار و 10 سنت اعلام کرد که حکایت از افزایش 9 درصدی دارد. مسئله دیگر که بسیار مهم است به نگرانی مشتریان عمده نفتی ایران مانند هند، چین، ترکیه و حتی به ژاپن باز می گردد. چرا که هرچه به روزهای پایانی معافیت های تحریمی وزارت خزانه داری آمریکا نزدیک شویم، این کشورها به دنبال افزایش خرید خود در سایه این معافیت رو به پایانی هستند و از آن سو نیز خود پایان یافتن معافیت های تحریمی نیز به عنوان یک کاتالیزور و تسریع کننده در افزایش تقاضا در بازارهای جهانی عمل میکند. در کنار آن مسئله تنش برخی از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، به خصوص عربستان سعودی با ایالات متحده آمریکا بر سر لایحه نوپک هم مزید بر علت شده است تا حساسیت بازار جهانی نفت افزایش پیدا کند.
ولی واکنش کشورهای اروپایی در این مدت چندان دلگرم کننده نبوده و قاره سبز نیز در فاصله تحریمهای 11 ماه گذشته آمریکا خرید نفت خود را از ایران به صفر رسانده است. در سایه نکاتی که به آن اشاره کردید می توان شاهد بازگشت اروپایی ها بود؟
اگرچه اکنون مسئله اینستکس و ساز و کار مدنظر ایران و اروپا برای حفظ برجام و حمایت قاره سبز از تهران در برابر تحریم ها، حداقل در حوزه سیاسی رونمایی شده است و میتواند گام موثر و جدی در راه اندازی مجدد مناسبات اقتصادی ایران و اروپا باشد، اما به نظر نمی رسد که سهم ۴۰۰ تا ۶۰۰ هزار بشکه ای خرید نفت قاره سبز از ما بتواند به سرانجام مطلوبی برسد. ما باید تمرکز خود را بر روی مشتریان عمده نفتی خود بگذاریم و در عین حال با راهکارهایی مانند بورس انرژی و دادن امتیازاتی، جذابیتهای بازار نفت را برای مشتریان افزایش دهیم. هر چند که من معتقدم باید نگاهی جامع و مانع به همه مشتریان از طرف وزارت نفت و حتی وزارت امور خارجه وجود داشته باشد و در سایه آن مسئله فروش نفت را پیگیری کرد، اما نباید در این میان اولویتبندی فراموش شود و به حاشیه برود.
یعنی شما هم معتقدید که وزارت نفت نباید در مسیر ریلگذاری شده وزارت خزانه داری ایالات متحده آمریکا یعنی معافیت هشت کشور گام بردارد؟
یقیناً همین گونه است. ما باید برای تقابل با تحریمهای ایالات متحده آمریکا و دور زدن آن تنها به معافیت هشت کشور اکتفا نکنیم و برنامه های دیگری را هم در نظر داشته باشیم. البته نباید این مسئله به صورت علنی پی گرفته شود و می تواند در خفا و به صورت محرمانه در دستور کار وزارت نفت باشد، اما به موازات آن باید از ظرفیت حداکثری معافیت های تحریمی هشت کشور نیز نهایت استفاده را برد. در حقیقت اگر ما تنها به معافیت تحریمی هشت کشور از جانب وزارت خزانهداری ایالات متحده آمریکا بسنده کنیم دقیقا در مسیری گام نهاده ایم که به شدت خود را محدود کرده ایم و عملاً در زمین خود با آمریکا بازی می کنیم، در صورتی که جا دارد با برنامه ریزی دقیق این ما باشیم که در زمین تحریم آمریکا بازی کنیم.
آیا این سخن شما به نوعی تایید روی آوردن تهران به دلالان نفتی و بازارهای غیررسمی نیست؛ اگر چنین است آثار و تبعات منفی آن را تا چه اندازه بر صنعت نفت مخرب می دانید؟
ببینید نکته بسیار مهم به این مسئله باز میگردد که مقوله دلالی نفت هم یکی از اهرمهایی است که می تواند در دور زدن و تقابل با تحریمهای ایالات متحده آمریکا از آن استفاده شود، اگرچه ما در سالهای اخیر شاهد اتفاقات تلخ و فسادهایی در این مقوله بوده ایم، اما میتوان با برنامهریزی دقیقتر و گرفتن تضمینهای جدیتر مانع از آثار مخرب و سوء آن شد و در عین حال از مواهب مثبت آن در تقابل با تحریمهای نفتی استفاده کرد. به هر حال کشور در شرایط عادی و نرمالی قرار ندارد. باید بپذیریم که ما اکنون در شرایط خاص و جنگی قرار داریم و هر راه حلی ولو اندک می تواند به کشور در برون رفت از این وضعیت کمک کند، چنان که ما با حداقل فروش در بورس انرژی هم، آن را به عنوان یک راه حل جدی مدنظر قرار دادیم.
منبع: دیپلماسی ایرانی