درددلهای عجیب یک گازبان/امدادگران با ماشین اداره برای خودشان چرخ میزنند، آبدارچی هم فقط روزی دو تا استکان جابجا میکند
متن پیام ارسالی گازبان به این شرح است:
يك گازبان هستم با هشت روستاي پراكنده. چند تا از جادهها هم خاكي است. 31 روز برای ما بيمه واريز ميشود اما حجمي هستيم با كمترين حقوق. با اين گراني و اصطحلاك خودرو با وسيله شخصي خودم تردد میکنم. 9 سال است كه كار ميكنم ولي برای من پايه سنوات حساب نشده است.
درددل زیاد است.به عنوان مثال یک گازبان 24 ساعته آماده هست ولي امدادگر فقط 8 ساعت. گازبان مرخصي، تعطيلي كاري، حق اياب و ذهاب، كارت غذا و پايه سنوات ندارد اما امداد با ماشين اداره برای خودش میچرخد. یک گازبان با وسيله خودش در سرما و گرما و با وجود خطرات زیاد در جاده تردد میکند. براي خودم اتفاقات زیادی پيش آمده و در جاده فرعي برفگير شدهام.
ما به عنوان یک گازبان وصول مطالبات انجام ميدهيم، كنتور جدید نصب میکنیم، کنتورهای خراب را تعويض ميكنيم. همه كار میکنیم ولي بدون هيچ دستمزدي. ديواري كوتاه تر از ديوار گازبان هم نيست.
در حال حاضر ميگویند طرح طبقهبندي مشاغل برای گازبانها اجرا نمیشود و يا مبلغي كه قرار است به همه پرداخت کنند(سنوات سالهاي قبل) به ما پرداخت نمیکنند. يک آبدارچي داريم باور کنید روزي شايد دو تا استكان شستشو نمیکند ولي همه مزایایش به وقتش داده ميشود. تازه این فرد دو سال است که به مجموعه اضافه شده است.
امدادگران كنتورخواني و پخش قبض ندارند ولي باور کنید موقع كنتورخواني آنقدر با مردم سرو كله ميزنيم که ديگر اعصابي برای ما باقی نميماند. وقتی به خانه میرویم با خانواده دعوا ميکنیم. منطقه ما سردسیر است و پول قبض گاز زياد میشود و همه مردم شاكي هستند و كاسه كوزهها را سر گازبان بيچاره خرد میکنند.