آپارتاید نفتی
اما چگونه یک اقلیت طی چهار دهه توانستند بر اکثریت آن هم با این سطح از ظلم، ستم و تبعیض حکومت کنند؟
چگونه این اکثریت نتوانستند سیطره اقلیت حاکم را در هم بشکنند؟
سیاست(تفرقه بیانداز و حکومت کن) که کماکان نیز جوابگوی ستمهای برخی نظامها است از جمله سیاستهای آپارتاید بود.
ابتدا تمامی اکثریت جمعیت غیرسفید به یک اندازه دچار محرومیت و فقر بودند ولی وقتی مخالفتها نسبت به این نظام ناعادل شروع شد. حاکمان سفیدپوست به توزیع غیربرابر محرومیت پرداختند به این ترتیب که برای برخی اقلیتها(آسیایی تبارها) رفاه بیشتری نسبت به سیاهپوستها در نظر گرفتند، بنابراین آسیاییها تبدیل به قلعه مستحکم آپارتایدی شدند و برای حفظ حقوق کذایی خود به سرکوب سیاهپوستها پرداختند.
عین همین سیاست چند دهه است که در صنعت نفت در حال اتفاق افتادن است. علیرغم اینکه اکثریت نیروهای فعال و البته تاثیرگذار صنعت نفت را کارگران و کارکنان غیر رسمی تشکیل میدهند اما حقوق و مزایای یک کارمند جزء لیکن رسمی با یک کارگر غیررسمی(ارکان ثالث)تفاوت نجومی دارد.
برای مثال یک نیروی رسمی حق بدی آب و هوا دریافت میکند در حالی که یک کارگر شاغل در همان قسمت از این حق محروم است، یککارمند تازه استخدام صنعت نفت از مسکن سازمانی یا وام مسکن برخوردار میشود اما یک کارگر با ۲۰ سال سابقه از این مزایا محروم است، یک کارمند غیربومی که از آن سوی کشور در صنعت نفت(مثلا در اهواز که اینچنین موارد زیاد هستند) استخدام میشود در هتلهای شهر سکنی میگزیند تا صاحب خانه شود اما یک کارگر بومی با ۲۰ سال سابقه از این فرصت محروم است.
برای همین در چند سال گذشته نظام حاکم بر نفت اقدام به پیاده کردن تفکر آپارتایدی نموده و تعداد خیلی کمی از شاغلین را تبدیل وضعیت کرد و با کمی رفاه بیشتر نسبت به ارکان ثالثی آنها را قراردادی مدت موقت نامید تا همان دژخیمان آپارتایدی را در قرن ۲۱ برای خود بسازد و نیروهای قراردادی را روبروی ارکان ثالثیها قرار دهد.
علی رغم همه مانورهای انتخاباتی نمایندگان مجلس در روزهای اخیر، اخبار واصله از منابع موثق حاکی از آن است که دولت برای تغییر و تعیین وضعیت نیروهای ارکان ثالثی صنعت نفت برنامهای ندارد بلکه ایادی نفتی مانع این تغییر هستند.