/
۲۱ فروردين ۱۳۹۹ - ۱۲:۴۹

«اوپک» و مدیریت بهینه بازار نفت

تحلیلگر ارشد اقتصاد انرژی کاهش قیمت نفت در پی شکست مذاکرات اوپک پلاس در ماه مارس را بالاترین سقوط قیمت‌ها در تاریخ نفت پس از شوک سوم نفتی عنوان کرد و گفت: سناریوی جدیدی برای بازار نفت در حال شکل‌گیری است.
کد خبر : ۲۷۴۵۱

به گزارش نبض نفت به نقل از وزارت نفت، سیدمهدی حسینی، مدیر ارشد پیشین نفتی در یادداشتی تحلیلی ضمن بررسی شوک‌های نفتی، از تحولات و چالش‌های کنونی بازار نفت نوشته است:

بحران اقتصادی ناشی از همه‌گیری جهانی بیماری کووید-۱۹ (کرونا) که آثار فلج‌کننده‌ای به بار آورده و در بهترین سناریو رشد اقتصادی جهان را از ۳.۵ درصد برآوردشده برای سال ۲۰۲۰ به منفی ۲.۵ تا ۳ درصد می‌رساند و به تناسب اثر مخرب خود را بر تقاضای جهانی برای نفت و انرژی می‌گذارد و ازسویی دخالت‌های مستقیم قدرت‌های بزرگ نفتی همچون روسیه، عربستان و آمریکا در دامن زدن به جنگ قیمت‌ها که نتیجه‌اش سقوط قیمت‌ها به سطحی بی‌سابقه از سال ۱۹۸۶ تاکنون بوده و از آن مهم‌تر به حاشیه راندن سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) به‌عنوان تنها سازمان جهان سومی قدرتمند و تأثیرگذار در مدیریت مسئولانه بازار نفت طی فراتر از نیم قرن بهانه‌ای به دست داد تا نگاهی تحلیلی داشته باشیم به این حوادث و نیز با بررسی اجمالی تاریخ تحولات و اقدام‌های اوپک در پنج دهه گذشته و واکاوی روند تحولات درون این سازمان، سناریوهای ممکن پیش رو و سیاست‌های بهینه‌ای را که هر یک از اعضا به‌ویژه ایران می‌توانند برای حفظ منافع خود و دیگر اعضا در بازار متلاطم نفت در نظر گیرند در حد امکان به تصویر بکشیم. سیاست‌های اتخاذی کشور که اینک از دو سو یعنی تحریم‌های نفتی و کاهش قیمت‌ها با مشکل روبه‌روست و منافع کوتاه‌مدت و درازمدتی را دنبال می‌کند، در اوپک قاعدتاً باید به‌گونه‌ای باشد که ضمن تأثیرگذاری مثبت، نوعی همدلی و همراهی را با خود به ارمغان آورد.

اوپک زمانی که در دهه ۶۰ میلادی با ابتکار ایران و همراهی کشورهای نفتی مثل عربستان، ونزوئلا و عراق شکل گرفت، بیش از یک دهه از حوادث مربوط به تقابل کشورها با شرکت‌های بین‌المللی نفتی و تحول عظیم ملی شدن صنعت نفت در کشور و مبارزات ملی و خیزش‌های عمومی در دیگر کشورهای نفتی می‌گذشت و ضرورت با هم بودن به‌گونه‌ای کاملاً جدی در بین آن کشورها احساس می‌شد و اینک با گذشت بیش از نیم قرن از زمان تشکیل، این مهم‌ترین سازمان نفتی جهان سوم دارای تاریخچه‌ای از حوادث، سیاست‌ها، نقش‌آفرینی‌ها و البته همدلی‌ها یا اختلاف‌های درونی است که آثار خود را بر بازار نفت و انرژی داشته است. این آثار بی‌شک تنها به مدیریت قیمت‌ها یا توازن عرضه و تقاضا و... محدود نبوده، بلکه سبب تحولات ساختاری هم در بخش تولید و هم در بخش مصرف در صحنه بین‌المللی انرژی نیز شده است. اگر بخواهیم این تحولات را به‌طور اجمالی مرور کنیم، برحسب تقویم تاریخی شامل موارد زیر می‌شود:

۱- اوپک و نخستین شوک نفتی

اوپک از همان سال‌های نخست تشکیل و متأثر از پیروزی‌های ناشی از تحولات قراردادی و زیر و رو شدن چارچوب‌های روابط تنظیمی میان اعضا و شرکت‌های بین‌المللی نفتی، در مهم‌ترین اقدام خود نه‌تنها قیمت‌گذاری نفت را از آن شرکت‌ها گرفت و به دوران حاکمیت «قیمت‌های اعلامی» (Posted Price) از سوی شرکت‌ها خاتمه داد، بلکه با افزایش ۴ برابری قیمت اعلامی نفت، آن را به حدود ۱۰ دلار برای هر بشکه رساند؛ تحولی عظیم که به «شوک نخست نفتی» معروف شد و جهان صنعتی و مصرف را در شوک فلج‌کننده‌ای فرو برد. اوپک با انتقادهای بین‌المللی که این حرکت را به‌ویژه در ارتباط با کشورهای فقیر خریدار نفت غیرمسئولانه معرفی می‌کردند، بسیار قدرتمند روبه‌رو شد و با تشکیل «صندوق اوپک» (OPEC Fund) با هدف کمک به این کشورها، منتقدان را خلع سلاح کرد. شاید بهترین دوره همکاری اعضای اوپک را بتوان در همین سال‌های آغازین تشکیل آن دانست. این حرکت اما در سطح تجارت ساده و افزایش قیمت‌ها باقی نماند و مجموعه‌ای از حرکت‌های کنشی و واکنشی از جمله مورد زیر را به دنبال داشت:

* ادامه تقابل با شرکت‌های نفتی بین‌المللی:

کشورهای عضو اوپک با تکیه بر غرور ناشی از توان نقش‌آفرینی در صحنه بین‌المللی انرژی به دنبال امتیازهای بیشتر بودند و برای این منظور به تقابل با شرکت‌های نفتی بین‌المللی پرداختند. نمونه آن دولت ایران بود که به‌طور یکجانبه قرارداد با کنسرسیوم نفتی را از الگوی امتیازی به خدماتی تبدیل کرد و این اقدام را اگرچه موضوع اختلاف بین طرفین تا وقوع انقلاب اسلامی باقی ماند، اما به‌صورت قانون درآورد (قانون نفت مصوب ۱۳۵۳).

۲- تحریم نفتی غرب توسط اعراب

این تحریم به دنبال جنگ رمضان بین اعراب و رژیم صهیونیستی و حمایت غرب از این رژیم رخ داد و به دلیل هم‌زمانی با شوک نخست نفتی و چهار برابر شدن قیمت جهانی نفت آن‌قدر آزاردهنده بود که کشورهای صنعتی و مصرف‌کنندگان بزرگ را به فکر چاره انداخت؛ تمهیدهایی که اوپک به‌مدت یک دهه از آنها غفلت کرد.

۳- اقدام تلافی‌جویانه جهان مصرف

 مهم‌ترین واکنش مصرف‌کنندگان در مقابل اعضای اوپک که عرصه انرژی و نیز صنعت جهانی را با تحول عظیمی روبه‌رو کرد، ابتکار هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه وقت آمریکا مبنی بر تشکیل آژانس بین‌المللی انرژی «‌IEA» بود. هدف از تشکیل این آژانس، کاهش وابستگی به نفت به‌ویژه نفت خاورمیانه و اوپک بود که این هدف به‌سرعت ساختار خود را در همه کشورهای صنعتی اعم از آمریکایی، اروپایی و آسیایی پیدا کرد و با تکیه بر موارد زیر سبب شد اوپک در زمانی کمتر از یک دهه یعنی در نیمه دهه ۸۰ میلادی در موضعی سخت تدافعی قرار گیرد:

* کاهش تقاضا به‌صورتی فراگیر با افزایش بازده صنعتی در همه بخش‌ها اعم از حمل‌ونقل، نیروگاهی و صنعتی، تجاری و خانگی.

* افزایش عرضه با توسعه میدان‌های نفتی خارج از محدوده اوپک و خاورمیانه ولو با هزینه‌های چند برابری؛ اقدامی که سبب پیدایش قدرتی به نام غیراوپک «Non- Opec» شد و به‌سرعت سهم بازار خود را تا دو برابر اوپک افزایش داد. این سهم در طول دهه‌های اخیر و تاکنون حفظ شده است.

۴- بروز دومین و سومین شوک نفتی در اوپک

«شوک دوم نفتی» در اثر وقوع انقلاب اسلامی در ایران پیش آمد و بار دیگر جهان را با افزایش تقریباً ۳ برابری قیمت‌های نفت تا قریب ۴۰ دلار برای هر بشکه روبه‌رو کرد. حوادث پس از آن یعنی وقوع جنگ عراق علیه کشور که جریان نفت هر دو کشور را به‌شدت کاهش داد و عرضه را پایین آورد نیز به ابعاد این شوک دامن زد، اما نتوانست روند آغاز شده از سوی غیراوپک را آنچنان تضعیف کند که جهان با «شوک سوم نفتی»، یعنی سقوط یکباره قیمت‌ها تا زیر ۱۰ دلار برای هر بشکه در نیمه سال ۱۹۸۶ روبه‌رو نشود. البته در این دوره یعنی دوران جنگ عراق علیه ایران، اوپک در درون خود نیز دچار تفرقه و دودستگی شده بود. عراق که به‌شدت دنبال گرفتن جای ایران و نشستن در مقام دوم اوپک بود، حمایت بخش عربی اوپک را به سوی خود جلب کرد و دیگر اعضا مانند الجزایر، لیبی و تا حدودی ونزوئلا و اکوادور که منافع نزدیک‌تری با ایران داشتند، در تقابل نسبی با این بخش قرار گرفتند و بیشترین سود را در این میان بازار مصرف برد. اعراب در این دوره حتی برای مدتی طولانی از انتخاب دبیرکل در اوپک ممانعت کردند و دبیرخانه اوپک توسط معاون آن سازمان که آقای فحیل چلبی عراقی‌الاصل بود، اداره شد (وی بعدها همراه با زکی یمانی وزیر نفت باسابقه و بسیار تأثیرگذار نفت عربستان مرکز مطالعات بین‌المللی انرژی «CGES» را بنا نهاد).

۵- ورود صنعت نفت به بورس‌ها و معاملات کاغذی

از تحولات مهم دیگر در نیمه دوم دهه ۸۰ میلادی پیدایش بورس‌ها، معاملات کاغذی و «آتی» و به‌ویژه نگرش عرضه سهام شرکت‌های نفتی در بورس‌های بین‌المللی بود که سبب می‌شد این شرکت‌ها به جای پاسخگویی به دولت‌های خاستگاه خود پاسخگوی منافع سهامدارانشان بدون ملاحظه ملیت آنها باشند. این روند با ادغام گسترده شرکت‌های بزرگ نفتی با ملیت‌های گوناگون در سراسر جهان نیز همراه شد که به‌کلی موضوع دخالت دولت‌ها را در روند روابط بین‌المللی آنها کم‌رنگ و بلکه منتفی می‌کرد، جز تحکم قانونی نظیر تحریم‌ها که البته در موارد زیادی مانند تحریم‌های یکجانبه و فرامرزی آمریکا علیه ایران و لیبی از سوی شرکت‌های غیرآمریکایی نادیده گرفته شد. پدیده ادغام شرکت‌های نفتی با ملیت‌های مختلف با هدف کاهش ریسک‌ها و هم‌افزایی توان‌ها که اوایل دهه ۹۰ اتفاق افتاد نیز به این روند یعنی فاصله گرفتن شرکت‌ها از دولت‌ها کمک زیادی کرد. واقعیتی که بعضی تحلیلگران جامانده در تاریخ در جریان اقدام‌های ایران در توسعه همکاری‌های بین‌المللی با هدف توسعه ظرفیت‌ها و ایجاد ثروت و از همه مهم‌تر زمین زدن تحریم‌های آمریکا در آن دوره با موفقیت در جریان بود غافل ماندند. به‌عنوان نمونه از این ادغام‌ها می‌توان به ادغام شرکت‌های بزرگ نفتی BP انگلیس با AMOCO و ARCO آمریکا و تشکیل شرکت BP بزرگ که اینک بیشتر آمریکایی است تا انگلیسی، یا ادغام شرکت‌های توتال و الف فرانسه با پتروفینای بلژیک و تشکیل توتال بزرگ اشاره کرد. در آمریکا ادغام‌ها در سطح شرکت‌های بزرگ گسترده‌تر بودند، مثل ادغام شرکت‌های «اکسان و موبیل» یا «شورون و تگزاکو»، «کونوکو و فیلیپس» و...

قیمت‌گذاری نفت در بورس‌ها که به دلیل معاملات گسترده کاغذی - چند برابر معاملات فیزیکی نفت - انجام می‌شود و از آن زمان، قدرت قیمت‌گذاری را از سازمان‌های دیگر ازجمله اوپک سلب کرده و این بورس‌ها هستند که قیمت را تعیین و حتی افق‌های آتی و روند بازار را ترسیم می‌کنند و در اختیار کشورها و شرکت‌ها قرار می‌دهند. این تحول را البته باید تحولی مثبت و به‌طور نسبی به دور از رقابت‌های تاریخی در دو سوی بازار تحلیل کرد که بازار نفت را به بازار آزاد و دخالت کمتر قدرت‌ها نزدیک می‌کند.

۶- از سقوط رژیم عراق تا ظهور شیل در آمریکا

سال‌های بعد یعنی دهه ۹۰ میلادی و دهه اول قرن حاضر نیز جهان شاهد تحولات بسیاری بود؛ از جمله جنگ نفت در خاورمیانه که سرانجام به سقوط رژیم عراق انجامید، بحران‌های اقتصادی آسیا و آمریکای جنوبی که به کاهش تقاضا منجر شد، جهش قیمت‌ها در سال ۲۰۰۵ به بعد و سقوط قیمت‌ها در سال ۲۰۱۴ میلادی با گسترش و توسعه نفت و گازهای غیرمتعارف به‌ویژه نفت و گاز شیل در آمریکا تا سطح تولید ۵ میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه در آن سال که امروز به ۸ میلیون بشکه رسیده است.

اوپک در دوران پس از پایان جنگ تحمیلی با اتخاذ سیاست‌های همدلی و همکاری در درون اوپک - که ایران سهم بسزایی در شکل‌گیری این سیاست‌ها داشت - و در دوران پرتلاطم دهه ۹۰ میلادی به‌رغم آنکه سهم بازار کمتری از غیراوپک داشت توانست به‌خوبی بازار را مدیریت کند، برای غیراوپک سطوح قیمت خیلی پایین قابل‌تحمل نبود، چراکه هزینه‌های تولید مناطق تحت کنترل آن عموماً بالا بود و به‌طور طبیعی شرکت‌های سرمایه‌گذار و پاسخگوی سهامداران باید حداقل منافع را در قیمت‌های معقول به دست می‌آوردند. واقعیت‌های بازار نفت حتی عربستان را که همواره طرفدار تئوری سهم بازار و اخراج رقبای غیراوپک یا پایین نگه‌داشتن سطوح قیمتی بود و اعضایی که نیازهای اقتصادیشان آنها را طرفدار سطوح بالاتر قیمت می‌کند به این نتیجه رساند که اوپک باید به سطوح منطقی قیمت‌ها روی آورد و با بهره‌گیری از ظرفیت‌های مازاد خود بازار را در این سطوح مدیریت کند. سیاست برقراری سهمیه‌ها یا محدوده قیمتی ۲۲ تا ۲۸ دلار که در دهه ۹۰ میلادی اعمال شد، نمونه بارز این مدیریت خوب درون اوپک است که در سایه همدلی و همکاری همه اعضا شکل گرفت و نتایج خوبی به ‌بار آورد.

جهش قیمت‌ها در نیمه دوم دهه گذشته البته هیچ‌کس را ناراضی نکرد، زیرا این جهش آن‌قدر بزرگ بود که منافع وسوسه‌انگیز آن همه تئوری‌ها نظیر تئوری سهمیه بازار عربستان را به فراموشی می‌سپرد و در بخش غیراوپک که سرگرم سرمایه‌گذاری‌های سنگین در نفت و گازهای غیرمتعارف با هزینه بالای تولید بودند نیز بسیار راضی‌کننده بود، از این‌رو نقش سازمان‌هایی مانند اوپک در روند تحولات بازار کم‌رنگ شد، اما امروز و پس از سقوط قیمت‌ها، گرچه دوباره اوپک در کانون توجهات هر دو سوی بازار به‌ویژه اعضا قرار گرفته است، اما جریانات قدرتمند دیگری در حال سناریونویسی برای بازار نفت و مدیریت آن هستند.

۷- تحریم‌های ایران و نقش‌آفرینی عربستان در منطقه

تحولات منطقه، به‌ویژه نقش عربستان در حمایت از گروه‌های تروریستی و تکفیری و جنگ یمن که با هدف تقابل با نفوذ منطقه‌ای ایران توجیه می‌شود، بار دیگر به رقابت درونی اوپک آن هم در شرایطی که کشور ما به دلیل تحریم‌ها از نظر تأثیرگذاری بر بازار در موضع بسیار ضعیفی قرار گرفته حتی از پیش از شیوع ویروس کرونا دامن می‌زند. این کشور با تولید روزانه بیش از ۱۰ میلیون بشکه در روز جای خالی ایران را پر کرده و با قدرت خود و حمایت اقمار عربی‌اش همواره علاقه‌مند پایین نگه‌داشتن قیمت‌ها و وارد آوردن فشار مضاعف بر ایران بوده است، گرچه نقش جدید عربستان در سناریوی جدید متفاوت بوده و تأمین بهترین بازار برای انواع نفت‌ گران قدرت‌های جدید نفتی است.

بی‌شک صنعت جهانی نفت به دلیل هزینه‌های بالای تولید با پایین آمدن قیمت‌ها به آن میزان که عربستان زمان زکی یمانی می‌خواست تا دیگران را از بازار بیرون کند، همراهی نخواهد کرد و سطوح قیمتی ۶۰ تا ۷۰ دلار را باید کف قیمت‌هایی دانست که کشورهای ذینفع می‌توانند در آن به حیات صنایع نفت خود ادامه دهند، لذا مسلماً ارتباط سیاست‌های اوپکی عربستان به حوادث بیرونی و سیاست‌های منطقه‌ای آن کشور در رقابت با ایران، بر نشست اوپک سایه می‌افکند.

۸- اوپک پلاس و تحولات پیش رو

اوایل دهه ۹۰ میلادی به ابتکار ایران تولیدکنندگان بزرگ شامل اعضای اوپک و شرکت‌های بین‌المللی نفتی و مصرف‌کنندگان شاخص در سمیناری مهم در اصفهان با هدف بررسی بازار نفت و انرژی در قرن بعد و ایجاد ساختار همکاری بین دو سوی بازار یعنی تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان گرد هم آمدند و سنگ بنای سازمانی را گذاشتند که بعداً به‌طور رسمی به‌نام International Energy Forum یا به اختصار IEF تشکیل شد و انتظار می‌رفت نقش تعیین‌کننده‌ای در جهت توسعه همکاری‌ها و تنظیم و ثبات بازار بازی کند که متأسفانه چنین نشد و این مهم کماکان بر دوش اوپک باقی ماند. انصافاً باید بازار اذعان کند که اوپک این وظیفه را طی سه دهه پرماجرا به‌خوبی انجام داد و بازاری نسبتاً باثبات را تنها با داشتن یک‌سوم از سهم تولید جهانی به‌وجود آورد. حوادث سه دهه گذشته فراوان و بسیار پیچیده و اثرگذار بوده‌اند که به بعضی از آنها می‌توان به این شرح اشاره کرد:

فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق، جنگ نفت و اشغال کویت و آتش زدن تقریباً همه چاه‌های نفت آن کشور توسط عراق، حمله آمریکا و اشغال عراق و تغییر رژیم در آن کشور، بهار عربی و تحولات ساختاری عظیم در آن کشورها مثل لیبی و مصر و سپس سوریه، پیدایش داعش و جنگ‌های منطقه‌ای، آغاز و ادامه جنگ یمن، همگی به‌عنوان حوادث سیاسی - ساختاری بر بازار نفت، جهش رشد تقاضا ناشی از رشد اقتصادی کشورهای مصرف‌کننده بزرگ مثل چین که طی یک دهه همواره دورقمی بوده و رشد بالای اقتصاد هند و کره و کشورهای خاورمیانه در بخش تقاضا و رشد جهشی و اثرگذار سیاسی در شیل آمریکا و جهش تولید روسیه و بعضی کشورهای آسیای میانه مثل قزاقستان و آذربایجان، توسعه ظرفیت تولید عراق به حدود دو برابر که جهش قیمت‌ها در سال ۲۰۰۵ میلادی از محرکه‌های این تحول بزرگ در بخش عرضه بود و سرانجام مدیریت آثار بی‌ثبات‌کننده همه این تحولات بر بازار، کار دشواری بود که در زمان‌ خود از سوی اوپک انجام شد و موفقیت نسبی به همراه داشت.

اما در سال‌های اخیر شاهد ورود و دخالت بیشتر دولت‌ها در بازار نفت هستیم. قدرت‌های بزرگ و جدید نفتی دوباره نفت را به حربه‌ای سیاسی در معاملات بین خود و دیگران تبدیل کرده‌اند. آمریکا با انقلاب شیل در آن کشور تولید این بخش را که در سال ۲۰۱۲ تنها ۱.۵ میلیون بشکه در روز بود به ۸ میلیون در سال ۲۰۱۹ و کل تولید خود را به ۱۴ میلیون بشکه در روز رساند و با وجود نیاز ۶ میلیونی به واردات، به بازار صادرات نیز وارد شد تا از این ابزار در همکاری‌های سیاسی به‌طور بهینه استفاده کند. در گاز شیل هم سیاست مشابهی اتخاذ شد و در حالی که هنوز از کانادا با خط لوله گاز وارد می‌کند، اما به مکزیک گاز و به خاورمیانه گاز طبیعی مایع‌شده (ال‌ان‌جی) صادر می‌کند. به کویت و امارات در همسایگی ما؛ جایی که بازار طبیعی صادرات گاز ایران است و ما با هزاران سنگ در برابر آن روبه‌رو هستیم. روسیه نیز در این رقابت عقب نیفتاده و تولید خود را به ۱۱ میلیون ارتقا داده تا در این‌گونه تعاملات دست پایین را نداشته باشد. عربستان هم که با فاصله نسبت به دیگر اعضای اوپک ظرفیت تولید داشته و همواره نسبت به تصمیمهای سازمان پایبندی نشان داده، اما در فضای جدید بازار و تحت مدیریت بن سلمان ترجیح می‌دهد در کنار این بازیگران جدید قرار گیرد و البته کاتالیزوری برای سیاست‌های آمریکا.

اوپک پلاس و تصمیم سازنده سال ۲۰۱۸ برای کاهش تولید که بارقه امیدی برای همکاری اوپک و لااقل بخشی از غیر اوپک محسوب می‌شد و پارامترهای اقتصادی مثل نیاز روسیه به درآمدهای نفتی در شرایط کاهش ارزش روبل و بعضی تحریم‌ها نشانگر تداوم نوعی چسبندگی آن با اوپک بود، اما در اجلاس اخیر و بی‌شک با هدف سیاسی بزرگ‌تری شاهد عدم همکاری روسیه با اوپک و آغاز جنگ قیمت‌ها با دخالت عربستان - که به عقیده نگارنده نه با هدف حمایت از اوپک که با دستور آمریکا برای فشار بر روسیه برای ورود به همکاری سیاسی و تجاری صورت می‌گرفت - بودیم که به بالاترین سقوط قیمت‌ها در تاریخ نفت پس از شوک سوم منجر شد. روسیه به‌خوبی آگاه است که قدرت نفتی آمریکا در گرو قیمت‌های لااقل ۶۵ تا ۷۰ دلار برای هر بشکه است و پاشنه آشیل آن به شمار می‌آی. پس می‌توان نتیجه‌گیری کرد این خودزنی روسیه که خود نیز به درآمدهای نفتی به‌شدت وابسته است باید برای هدفی بزرگ‌تر باشد. از سوی دیگر، در آمریکا در حالی که شاهد کاهش تولید و فعالیت‌های نفتی هستیم، به‌طوری که تعداد دکل‌های فعال حدود ۳۰ درصد کمتر شده، اما رئیس‌جمهوری آمریکا اعلام می‌کند همواره اوپک را دوست نداشته و آن را غیرقانونی می‌داند و مذاکره با روسیه و عربستان را استارت می‌زند. آنچه به نظر می‌رسد سناریوی جدیدی برای بازار نفت توسط سه کشور فوق و اقمار عربی آنها در اوپک در حال شکل‌گیری است تا با اوپکی بی‌اثر در بازار یا بدون اوپک، دنیا مسیر دیگری را در پیش بگیرد.

 
مطالب پیشنهادی
منتخب سردبیر