جنگ سرد آمریکا و چین مسیر جریان های انرژی را تغییر می دهد
سیاستگذاران ارشد در آمریکا و برخی از متحدین نزدیک آن از جمله استرالیا و انگلیس اخیراً موضع سختی در برابر رابطه این کشور با چین گرفتهاند.
چین زمانی با عنوان یک «رقیب استراتژیک» شناخته میشد ولی حالا بیشتر از آن به عنوان یک «دشمن استراتژیک» یاد می کنند که نشان دهنده روابط مناقشه برانگیزتری است.
شکایت در مورد تجارت ناعادلانه، دزدی مالکیت فکری، مداخلات ارزی و از دست رفتن مشاغل تبدیل به نگرانی های جدی در مورد جاسوسی، انتقال فناوری و امنیت ملی شده است.
روابط اقتصادی تنها تجارت کالا را شامل نمی شوند بلکه گسترهای از خدمات از جمله حمل و نقل و لجستیک، بانکداری، خدمات حقوقی، خدمات حرفهای، تحصیلات و گردشگری را هم در بر می گیرند. همچنین، سرمایهگذاری، همکاری های علمی و فناوری، انتقال اطلاعات، سیستم های پرداخت، ارز و مهاجرت هم در مجموعه روابط اقتصادی قرار می گیرند.
از بین بردن این شبکه از وابستگیها ارزان و آسان نخواهد بود. برخی عقیده دارند تنها راه حل، جاسازی این دو اقتصاد و نصف کردن دنیا به دو بلوک یکی تحت رهبری آمریکا و یکی تحت رهبری چین است، تا به این ترتیب وابستگی بین این دو محدود شود.
به نظر میرسد سیاستگذاران آمریکایی بیشتر مایل به این جداسازی باشند تا مقامات چینی. چین بیشتر متعهد به یک سیستم اقتصادی یکپارچه در جهان است.
در چهار دهه از1970 تا 2000، آمریکا بزرگترین وارد کننده نفت خام دنیا بود و اولویت سیاستگذاران این کشور مقابله با آسیب پذیری اقتصادی و امنیتی به شمار می رفت.
در پایان این دوره، این نگرانی به وجود آمد که آمریکا وابسته به واردات گاز طبیعی هم شود و تهدیدهای امنیتی این وابستگی افزایش یابد.
انقلاب شیل آمریکا تمامی این نگرانی ها را با افزایش تولید ازبین برد و آمریکا را تبدیل به صادرکننده خالص گاز و بعدها نفت کرد.
صنعتی شدن سریع چین و محدود بودن منابع نفت و گاز این کشور باعث شد چین در نقطه مقابل آمریکا قرار بگیرد. در واقع این دو کشور جای خود را در زمینه انرژی عوض کردند.
چین در دهه 1970 تبدیل به صادرکننده نفت شد ولی مجدداً در اواسط دهه 1990 وارد کننده خالص این کالا شد و حالا بزرگترین وارد کننده نفت جهان است.
اخیراً با جایگزینی گاز طبیعی به جای زغال سنگ برای سیستم های گرمایشی و تولید برق، چین وارد کننده خالص گاز طبیعی هم شده است.
حالا متخصصان امنیتی چین همان نگرانیهایی را دارند که آمریکا 40 سال در مورد وابستگی به واردات انرژی داشت.
چین همواره نگران افزایش قیمت انرژی، تحریم های سیاسی و زنجیره های عرضه دریایی نفت از طریق گذرگاه هایی است که احتمال بسته شدن آنها وجود دارد. برخی از واردات نفت و گاز چین از آمریکا و متحدان آن مثل استرالیا و کشورهای خاورمیانه صورت می گیرد که بازهم باعث نگرانی این کشور میشود.
تمرکز چین بر منابع داخلی انرژی مثل انرژی هستهای، آبی، بادی و خورشیدی و همچنین خودروهای برقی، با هدف کاهش وابستگی به واردات نفت و گاز و کاهش آلودگیهای جوی صورت میگیرد.
بدتر شدن رابطه بین چین و آمریکا باعث تشویق سیاستگذاران چینی به افزایش تلاش برای قطع وابستگی به واردات نفت و گاز و ایجاد منابعی غیر از متحدان آمریکا میشود.
چین همچنین فناوری های مربوط به انرژی های تجدید پذیر و برقی کردن سیستم حمل و نقل را افزایش می دهد که باعث کاهش آلایندگی های جوی خواهد شد.
با بدتر شدن رابطه بین این دو ابر قدرت جهان، تمام وابستگی های متقابل آنها تحت تاثیر دستورالعمل های سیاسی قرار می گیرد و جریان های انرژی بیشترین تغییر را خواهند داشت.