رگ سفید و چند نکته
نبض نفت - چند نکته راجع به رگ سفید:
الف) نیروهای
فنی و مدیران میانی مانند مکوندی،دریس، حقیقی، حیدری و ... در کنار کارکنان حاضر
در منطقه تلاش میکند فوران چاه 147 را از سطح مهار کنند. مردانی که در چند عملیات
مهار فوران طی سال های گذشته هم حضور داشتند و امروز کار سختی بر عهده دارند؛ در
نبود چهرههای اصلی دیگری، کار به خوبی پیش نمیرود زیرا عدم تمرکز مدیریتی و
فرماندهی چند تکه موجب شده است تا صدای واحدی از عملیات شنیده نشود که این همان
نقطه ضعف اصلی عملیات مهار فوران چاه 147 است. هر چه تلاش شود تا برای عدم توفیق
در مهار چاه توجیه تراشیده شود، نمیتوان از این مهم به راحتی عبور کرد.
ب) اگر قبول
کنیم بهترین نیروهای مهار فوران در منطقه حضور دارند، این پرسش بوجود میآید که دلیل
تماسهای شبانه و روزانه مدیران ارشد شرکت ملی نفت و حفاری با تیم مهار چاههای
قبلی چه بوده است؟ آنها چه گفتند و چه خواستند که دست رد به سینه آنها زده
شد؟ چیزی که روحیه کارکنان را تضعیف میکند انتشار خبرهای شکست در عملیات نیست
بلکه آن است که تیم ارشد مدیریت اعتقادی به نیروهای خود ندارد. این مدیران غیرنفتی
با شرکتهای خارجی تماس گرفتهاند تا زحمت مهار فوران را آنها بر عهده بگیرند و
در ازای آن چند میلیون دلار پرداخت کنند. انصافا برای کارکنانی که با تمام وجود در
حال زحمت کشیدن هستند کدام یک عامل تضغیف روحیه است؟ انعکاس سوء مدیریت یا دست
دراز کردن به سمت شرکتهای خارجی؟
ج) از رگ غیرت
سخن گفته میشود ولی دودشدن منابع ملی در آتش گویا محلی از تحریک غیرت ندارد که
اگر داشت پای خصومتهای شخصی به میان نمیآمد. کسانی که میگویند باید با غیرت ملی
به ماجرای 147 رگ سفید نگاه کرد، بد نیست کمی از غیرت را خرج دود شدن منابعی کند
که تا به امروز به بیش از 50 میلیون دلار رسیده است. آیا اشاره نکردن به سوء
مدیریتها و لجبازیهای کودکانه به معنای خوش غیرتی است و اشاره به این حجم از
سوختن منابع ملی در سایه سوء مدیریتها نشانه بی غیرتی؟!
د) درباب قهرمان سازی گفته میشود
و پاهای شکسته؛ خیلی تفاوت میان فردی که پایش در حین عملیات دچار شکستگی میشود و
«تیپهای آتلیهای» که برای زمین نخوردن وزیر نفت، جان فدا میشوند و وقتی به
بهداری منتقل میشود برای حضور عکاسان فراخوان میدهند! با خودمان صادق
باشیم، کلاه را قاضی کنیم تا ببینیم چه کسی بدنبال قهرمان شدن است. کسی که
فرماندهی مهار دهها چاه را بر عهده داشته است یا فردی که تا حالا چاه و دکل نفت
را از نزدیک مشاهده نکرده است.
ه) میگویند
جانشین پروری نشده است؛ اتفاقا کسانی امروز وظایف اجرای عملیات را بر عهده دارند
که در فورانهای گذشته آموختند و میدانند در مواقع بحران چه باید کرد. یکی از آنها
مسعود حقیقی است که مهار فوران یکی از چاههای گازی ابوذر را فرماندهی کرد و موفق
هم بود. اینکه بگوییم جانشین پروری نکردیم حرف بیهودهای است که از قضا همه کسانی
که با افتخار از آنها نامی برده میشود، توفیق حضور در چند عملیات مهار فوران را
داشتهاند اما خب چه کسی مقصر است وفتی یک نفر 40 عملیات را تجربه کرده است و
دیگری 2 عملیات مهار فوران را. آیا این نشاندهنده ضعف تربیت نیروی کارآمد است؟
ی) قافیه بحدی تنگ آمده است که برای توجیه شکستهای مدیریتی، داستان سراییها رویه
میشود که مثلا آقای ایکس، به آقای ایکس بعلاوه یک پیام داده است که به تیم فعلی
کمک نکن! این داستانها راویان خود را دارند که به پلوی معاویه عادت کردهاند و
وقتی در کمچه چیزی برای عرضه ندارند، به ته دیگ ناخن میزنند.
ما را در کانال تلگرامی نبض نفت دنبال کنید
منبع: عصر نفت