چرا اقتصاد ایران بنبست ندارد؟
امام خامنهای با اشاره به اذعان کارشناسان بانک جهانی درباره رتبهی هجدهم اقتصاد ایران در میان حدود 200 کشور افزودند: همین کارشناسان معتقدند ظرفیتهای سرزمینی و انسانی زیادی در ایران وجود دارد که در صورت استفاده از آنها، رتبهی اقتصادی ایران به رتبه 12 می رسد که بسیار مهم است.
رهبر انقلاب در بحث ظرفیتهای سرزمینی، «وسعت کشور، همسایگان متعدد، قرار گرفتن در مسیر ترانزیت شرق به غرب و شمال به جنوب» و در موضوع ظرفیتهای انسانی «جمعیت جوان، تحصیل کرده و آماده کار» را از جمله واقعیاتی خواندند که در کنار منابع طبیعی سرشار، ثروتهای خدادادی زیرزمینی و زیرساخت های مهم ایجاد شده در 30 سال اخیر میتواند ایران را به کشوری پیشرفته تبدیل کند که هیچگونه تحریمی بر آن اثر نداشته باشد.
به نظر می رسد، مشکلات عدیده ای که در سالهای اخیر در اقتصاد ایران نمایان شده است، بیش از آنکه ریشه در تحریم داشته باشد، به دلیل نقاط ضعف زیرساختی است که طی سالهای متمادی گذشته برای حل آن فکر و اقدام اساسی از سوی مسئولان نشده و بر همین اساس، در برابر هر تکانه ای از جمله تحریم به شدت تحت تاثیر قرار گرفته است. از طرفی به نظر می رسد، دشمنان قسم خورده کشور هم اراده ای برای لغو تحریم ها ندارند، بنابراین تنها راهکار موثر برای برون رفت کشور از وضعیت فعلی، قوی شدن اقتصاد در برابر تکانه ها و بی اثر کردن تحریم هاست و راهکار آن هم حمایت از تولید داخل و بکارگیری طرفیتهای بی نظیر استفاده نشده کشور در حوزه های مختلف است، از این روست که معتقدیم، اقتصاد ایران بن بست ندارد.
در ادامه بخشی از ظرفیتهای گسترده اقتصاد کشور را به اختصار بیان می کنیم:
* پیشبینی صندوق بینالمللی پول؛ تولید ایران تا 2050 میتواند به 43 هزار میلیارد دلار برسد
صندوق بین المللی پول (IMF) در گزارشی که سال 2019 منتشر شد، اعلام کرد: ایران با 1284 میلیارد دلار تولید، در رده هجدهم جهان قرار دارد اما اگر ایران به ظرفیت های اقتصادی خود توجه نکند، رتبه اقتصادی ایران در سال 2050 تنزل کرده و به رتبه بیست و پنجم جهان می رسد، برهمین اساس ایران برای ارتقا یا حفظ جایگاه کنونی خود در اقتصاد جهان راهی جز توجه به ظرفیت های بالقوه اقتصادی خود ندارد. برپایه پیش بینی ها ایران ظرفیت دست یافتن به 30 برابر تولید فعلی را دارد.
صندوق بین المللی پول درسال 2014 پیش بینی کرده است اگر ایران از ظرفیت های اقتصادی خود استفاده کند و با ایجاد تغییرات اساسی در روند پیشرفت اقتصادی با بهره برداری صحیح از بخش های کشاورزی، نفت و گاز، اقتصاد دانش بنیان و اقتصاد خدمات، می تواند تا سال 2050 تولید خود را به رقم 43 هزار میلیارد دلار برساند.
* ایران میتواند غذای 500 میلیون نفر را تأمین کند
از هر مسیری بررسی میکنید، به دلایل متقنی برمیخورید که نشان میدهد سرزمین ایران با به فعلیت رساندن ظرفیتهای خالی تولید در حوزۀ کشاورزی، امکان تولید غذای باکیفیت برای حداقل 500 میلیون نفر را دارد.
بر اساس آمارهای رسمی بانک مرکزی در گزارشهای خلاصه تحولات اقتصادی کشور که هرسال یک بار تا 1396 منتشر شده است، میزان خوداتکایی کشور در تأمین اقلام اساسی شامل گندم، برنج، جو، ذرت، دانههای روغنی، کنجالۀ دانههای روغنی، روغننباتی خام، گوشت قرمز و گوشت مرغ، طی سالهای 87 تا 96 عمدتاً بین 55 تا 60درصد در نوسان است (البته این آمار خوشبینانه تنظیم شده؛ مثلاً در مورد مرغ، این ضریب 100.4 درصد اعلام شده؛ حال آنکه میدانیم گلوگاه تولید مرغ کشور در دست تولیدکنندگان انگلیسی مرغ اجداد «راس» است. اینجا ما این خوشبینی را میپذیریم، با وجود این...). این آمار با توجه به جمعیت حدود 83 میلیون نفری ایران در زمان حاضر، بیانگر این است که بخش کشاورزی ایران، در بهترین حالت هماکنون غذای حدود 50 میلیون نفر را تأمین میکند. با این وصف، برای اثبات فرضیۀ بالا باید بررسی کرد که آیا بخش کشاورزی ما ظرفیت رشد 10برابری را ــ مثلاً در یک بازۀ 10ساله ــ داراست یا خیر.
از حدود 38 میلیون هکتار اراضی قابل کشت به روش معمول، به طور متوسط تنها 15 میلیون هکتار زیرکشت قرار می گیرد (یعنی کمتر از یک دوم). از سوی دیگر بهره وری کشاورزی در ایران به طور متوسط حدود یک دهم بهره وری کشاورزی در کشورهای پیشرفته است. براین اساس در صورتی که طی 30 سال آینده سطح زیرکشت کشور به دو برابر و بهره وری کشاورزی در کشور تنها به هفت دهم بهره وری کشاورزی آمریکا (در سال 2014) برسد و ارزش این محصولات پس از فرآوری محصولات (طی صنایع غذایی و صنایع وابسته) دو برابر شود می توان انتظار داشت ارزش تولیدات بخش کشاورزی 28 برابر شده و به رقم اعجاب آور 7280 میلیارد دلار برسد.
وجود مشکلات در دو مقولۀ «لجستیک» و همچنین «فرهنگ مصرف» موجب شده بخش معتنابهی از غذای تولیدشده در کشور هدر برود و دور ریخته شود. متأسفانه بهدلیل ضعف وجود اطلاعات پایه در بخش کشاورزی، مقدار دقیق این دورریز مشخص نیست. گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی این مقدار را 18.5درصد ارزیابی میکند
طبیعی است که با پیشرفت دانش و فناوری، روشهای سنتی کشاورزی به حاشیه رانده شود، به همین ترتیب کشورهایی که به کشاورزی دانشمحور اهتمام داشته باشند، گوی سبقت را از کشورهای سنتی خواهند ربود. در همۀ محصولات، ضروری است که با ابزارهای گوناگون، خصوصاً گسترش دانش میان کشاورزان با متدهای گوناگون ترویجی، میانگین تولید اقلام کشاورزی کشور در هر محصولی تا 25درصدِ «بیشترین عملکردها»ی آن محصول در کشور ارتقا یابد. اکنون برای بسیاری از محصولات شاید یکسوم این مقدار باشد.
* ما مشکل آب نداریم!
ایران میان کشورهای جهان، با میانگین بارش سالانۀ یکسوم، بهطور متوسط جزو اقلیمهای نیمهخشک قرار میگیرد، اما اگر کویرها و مناطق خشک کشور را کنار بگذاریم، سایر مناطق ــ که خود پهنۀ وسیعی را شامل میشود و برای خودکفایی در کشاورزی کاملاً کافی است ــ با شرایطی کموبیش مشابه سایر نقاط دنیا مواجه هستند و کمبود آب کشاورزی اصلاً در آنها موضوعیت ندارد. ضمن اینکه ظرفیت گیاهان شورزیّ درصورت برنامهریزی مناسب میتواند تأثیرات شگرفی در خودکفایی در اقلام اساسی داشته باشد. بیش از 2000 کیلومتر ساحل با چند اقلیم متنوع در این زمینه یک ظرفیت عالی و بکر است. آیا در این زمینه از ظرفیتهای کشور استفاده شده است؟
استفاده از ارقام پربازده ــ البته حتیالامکان با تأکید بر واریتههای بومی ــ یکی دیگر از راهکارهای مهم برای ارتقای تولید با همین امکانات فعلی است، برای نمونه، نسبت «خوراک مصرفی به بازده گوشتی» ــ که اصطلاحاً به «ضریب تبدیل» موسوم است، برای بعضی ارقام دام سبک که در کشور پرورش داده میشود حدود 8 است؛ یعنی 8 کیلو خوراک میخورد و یک کیلو وزن میگیرد؛ ضمن اینکه خیلی از نژادها چندقلوزا نیست؛ یا فقط روزانه نیمکیلو شیر میدهد.
مواردی همچون صرفهجویی با توسعۀ کشت گلخانهای، ضرورت بهرهگیری از سامانههای جامع و هوشمند داده، تقویت مکانیزاسیون با نگاه بومی، تکمیل زنجیرۀ ارزش در هر ناحیه از کشور، پرهیز از تصدیگری و لزوم نگاه تولیگرانه و رهبری این بخش، لزوم بهرهگیری از ظرفیت بخش خصوصی در قالب تشکلها و بنگاههای غیردولتی، لزوم حمایت همهجانبه از بخش کشاورزی، بازارسازی خارجی و دیپلماسی فعال، تقویت بخش آبزیان و سواحل و الخ، ظرفیتهای مهم دیگری هستند که در همین راستا میتوان به آنها اشاره کرد.
ملاحظه میفرمایید؟ دهها دلیل وجود دارد که بخش کشاورزی، با اندکی توجه به ظرفیتهای بالقوه، آمادۀ ارتقای جهشی است. از نگاه اقتصادی، گرچه کشور ما اکنون در عنصر «سرمایه» دچار کمبودهایی است، اما ظرفیتهای به فعلیت نرسیدۀ بسیار جدی در حوزۀ «دانش» و همچنین «ظرفیتهای سرزمینی» و نیز «نیروی انسانی»، نویدبخش آمادگی این بخش برای یک «جهش» در حوزۀ اقتصادی است.
هلند «یکچهلم» مساحت ایران و «یک اقلیم» دارد؛ ایران «40برابر» هلند مساحت و «11 اقلیم از 13 اقلیم» و «11هزار سال سابقۀ کشاورزی» دارد. در 2019 صادرات کشاورزی هلند 103 و ایران 5 میلیارد دلار بوده است؛ یعنی «20برابر»!
* درآمد سالانه نفت و گاز می تواند به 7800 میلیارد دلار برسد
علاوه بر ظرفیت های بخش کشاورزی، صنعت نفت و گاز کشور نیز یک فرصت منحصربه فرد است که می تواند ایران را در سال های آینده جزء ده قدرت برتر اقتصادی جهان قرار دهد.
در صنعت نفت کشور در زمان حاضر 10 پالایشگاه نفت وجود دارد که میزان نفت خام و میعانات گازی پالایشی آنها روزانه حدود 2.5 میلیون بشکه است. در صنعت گاز نیز حدود 8 پالایشگاه گاز وجود دارد. صنعت نفت کشور با دارا بودن 75 دکل حفاری خشکی و دریایی و بیش از 800 شرکت بخش خصوصی فعال در ساخت تجهیزات صنعت نفت و گاز و اشتغال 10 هزار نفر از ظرفیت و امکانات فنی مناسبی برخوردار است که بهدلیل کمبود تقاضا و مشکلات ناشی از تحریمها، بخش زیادی از این ظرفیت بلااستفاده مانده است و در صورت تداوم این شرایط امکان برگشتپذیری این پتانسیل در سالهای آتی بهمراتب از دست خواهد رفت.
همچنین ایران هم اکنون 600 میلیارد بشکه نفت خام در جا دارد که با فناوری استحصال 25 درصدی در حال حاضر، پیش بینی می شود با فناوری کنونی 150 میلیارد بشکه ذخایر نفت خام قابل استحصال در جغرافیایی ایران موجود باشد که البته این آمار با توجه به اکتشافات آینده می تواند بسیار فراتر از این ها برود. بنابراین درصورت ارتقاء فناوری استحصال نفت و گاز ، اگر امکان برداشت 300 میلیارد بشکه نفت خام برای کشور وجود داشته باشد و اگر خام فروشی در این حوزه جای خود را به تولید فرآورده های با ارزش افزوده بالا بدهد - هم اکنون کشورهای پیشرفته از هر بشکه نفت و گاز خام، ارزشی بیش از 2600 دلار محصول تولید می کنند- می توان انتظار داشت اگر تا سال 2050 امکان فرآوری سالانه 3 میلیارد بشکه نفت و گاز خام در کشور ایجاد شود، ارزش افزوده ای معادل 7800 میلیارد دلار در سال عاید کشور خواهد شد. یک رقم نجومی که وقتی ارزش آن بیشتر قابل درک می شود که بدانیم در حال حاضر به شرط عدم تحریم از محل خام فروشی نفت و گاز و تا حدودی محصولات پتروشیمی تنها 60 میلیارد دلار در سال عاید کشور می شود.
* معادن ایران، گنج پنهان
ایران با دارا بودن حدود 68 نوع ماده معدنی (غیرنفتی)، 37 میلیارد تن ذخایر کشف شده و 57 میلیارد تن ذخایر بالقوه در میان 15 قدرت معدنی جهان جای گرفته و یکی از کشورهای غنی از حیث داراییهای معدنی به حساب میآید. این درحالیست که تولیدات معدنی تنها 0.6 درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور را تشکیل میدهد. همچنین ایران 7 درصد معادن جهان را دارا میباشد.ارزش برآورد شده ی این ذخایر معدنی نیز معادل 1400 میلیارد دلار است.
اکثر معادن ایران محوطه باز و در کلاس جهانی هستند، مانند معدن مس سرچشمه با 1٫2 میلیارد تن با گرید 0.7 درصد ، معدن روی انگوران با ذخیره باقیمانده 9 میلیون تن با گرید 35 درصد، معدن روی مراغه با 160 میلیون تن گرید 2 درصد، معدن سنگ آهن سنگان با ذخیره 1٫2 میلیارد تن (رتبه نهم جهان) و معدن گل گهر سیرجان با 1 میلیارد تن (رتبه دهم جهان).
ایران در منطقهای واقع شده که کشورهای اطراف آن مانند ترکیه و عربستان و کشورهای حوزه خلیج فارس باتوجه به آهنگ رشد و توسعه اقتصادی به منابع معدنی نیاز دارند و این در حالی است که این کشورها از نظر ذخایر معدنی بسیار فقیر هستند؛ حتی این کشورها در صنایعی مانند فولاد سرمایهگذاری هم کردهاند اما مواد اولیه آنها وارداتی است و ایران میتواند منبع خوبی برای تأمین نیازهای این کشورها که به سرعت در حال افزایش است محسوب شود. ایران با 18 درصد منابع گاز و 9 درصد منابع نفت در بین کشورهای معدنی دنیا موقعیت منحصربهفردی برای تأمین انرژی فعالیتهای معدنی بهخصوص در فرآوری و فلزات دارد و قیمت انرژی در ایران باتوجه به منابع عمده بعضاً تا 50 درصد قیمت جهانی است و این موقعیت شرایطی را فراهم میکند که شرکتهای بزرگ کل عملیات مرتبط با معدن را از استخراج، صنایع تولید فلزات بهخصوص فولاد در ایران با قیمت تمام شده مناسب انجام دهند و به بازارهای نزدیک منطقه صادر کنند.
ایران باتوجه به پتانسیل معدنی از 70 سال قبل اولین کشوری بود که تدریس رشته معدن و زمینشناسی را در بین کشورهای منطقه آغاز کرد و در حال حاضر بیش از 50 هزار نفر مهندس و تکنسین در رشتههای معدن، متالورژی و کارشناس زمینشناسی تربیت کردهاست. این خیل عظیم نیروهای متخصص کشورهای سرمایهگذار را از نظر نیروی انسانی بینیاز میکند و این در حالی است که در سایر کشورهای منطقه چنین پتانسیلی وجود ندارد. درحالیکه اکتشافات عمقی تاکنون در ایران صورت نگرفته ، ذخایر واقعی معدنی ایران، قطعاً فراتر از تصور موجود خواهد بود؛ حال آنکه میانگین عمق اکتشافات ایران از 10 متر کمتر بوده اما میانگین عمق اکتشافات در جهان 100 متر است.
همچنین علیرغم تحریمهای بینالمللی علیه اقتصاد ایران، تولید و تجارت در اغلب بخشهای معادن و صنایع معدنی در سالهای 1397 و 1398 با رشد همراه بوده است و این بخش یکی از حوزههایی است که کمترین تأثیر را از تحریمها گرفته است.
* بازار 600 میلیون نفری، بیخ گوش ایران
متأسفانه در نگاه حاکم بر سیاستهای تجارت خارجی کشورمان چه قبل از برجام و چه پس از آن، ارزشگذاری تجارت با اروپا بهمراتب بیش از ارزش تجارت با کشورهای همسایه بوده است، برای همین هم علیرغم افزایش مبادلات تجاری ایران با کشورهای همسایه طی یک دهه گذشته، ایران نتوانست از ظرفیت کشورهای همسایه خود بهره حداکثری را ببرد و سهم ایران از تأمین نیاز 1200 میلیارد دلاری کشورهای همسایه، تنها 2 درصد است، این در حالی است که اگر ما بتوانیم صادرات به کشورهای همسایه را 25 میلیارد دلار دیگر افزایش دهیم حداقل یک میلیون فرصت شغلی ایجاد میشود.
در دهههای گذشته فرصت تجارت با همسایگان در حالی بهدرستی مورد توجه قرار نگرفته که ایران با دارا بودن مرزهای مشترک آبی و خاکی با 15 کشور، دومین کشور جهان از نظر تعداد همسایهها است و این یعنی، پتانسیل بزرگی که میتوانست علاوه بر بیاثر کردن تحریمها، یک بازار نزدیک به 600میلیون نفری را بیخ گوش ما قرار دهد؛ آن هم بازاری که حدود 1200 میلیارد دلار نیاز سالانه خود را از طریق واردات تأمین میکند و همه اینها یعنی، فرصت بینظیر برای متحول کردن اقتصاد ایران.
* ظرفیت درآمدزایی 1250 میلیارد دلاری اقتصاد دانش بنیان در ایران
اقتصاد دانش بنیان یکی دیگر از ظرفیت های اقتصادی ایران است که می تواند ثروت هنگفتی را نصیب کشور کند. صعود 48رتبهای ایران در شاخص جهانی نوآوری طی 7 سال گذشته نشان میدهد ایران کشوری دانشبنیان است و جایگاه ایران در علم و فناوری، از وضعیت مناسبی برخوردار است. ایران که از سال 2011 میلادی، به جمع کشورهای این رتبهبندی پیوسته است، در سالهای گذشته توانسته بین 129 کشور رتبههای 113 (2013)، 120 (2014)، 106 (2015) و 78 (2016) قرار گیرد. این روند صعودی، در دو سال اخیر نیز حفظ شده و در حالی که ایران در آخرین گزارش در جایگاه 75 قرار گرفته بود، با جهش بلند خود توانسته است در رده 65 جهانی و دوم آسیای مرکزی و جنوبی قرار گیرد.
براساس استانداردهای بین المللی، ظرفیت اقتصاد دانش بنیان در هر کشور براساس تعداد نخبگان (افراد دارای توانایی فعالیت دانش بنیان) شناسایی می شود. در محاسبات عمومی این عدد معادل 5 درصد افراد با تحصیلات دانشگاهی دانسته می شوند. بنابراین با توجه به میزان دانش اموختگان کنونی دانشگاه های ایران که حدود ده میلیون نفرتخمین زده می شود تعداد نخبگان با ظرفیت فعالیت در بخش دانش بنیان کشور هم اکنون نیم میلیون نفر است که این رقم در آینده می تواند تا دو برابر افزایش یابد. بنابراین باتوجه به اینکه ارزش سرمایه ای هر فرد نخبه بیش از 50 میلیون دلار درشاخص "برابری قدرت خرید" (Purchasing Power Parity) در نظر گرفته شده پس ظرفیت تولیدات دانش بنیان کشور بالغ بر 1250 میلیارد دلار خواهد بود.
منبع: تسنیم