از واردات سوخت ایران تا گاز مصر به لبنان و ضربهای که به پروژه آمریکایی ـ صهیونیستی وارد شد
یک نکته روشن در اینجا آن است که تصمیم دولت آمریکا برای اجازه دادن به لبنان جهت ادامه روابط با دولت سوریه به منظور وارد کردن گاز مصر از طریق خاک سوریه به لبنان یک تصمیم استثنایی برای کمک به لبنانیها و یا پاسخ مثبت به دولت لبنان درباره ضرورت معافیت این کشور از پیامدهای «قانون سزار» نبود؛ بلکه آمریکاییها در ارزیابیهای خود به این نتیجه رسیدند که نتوانستند در تحریم و محاصرهای که با هدف تسلیم کردن مقاومت علیه لبنان و سوریه تحمیل کردهاند به نتیجه دلخواه برسند. بلکه این تحریمها پایههای دولت لبنان را متزلزل کرده و مهرههای آمریکا در لبنان را به دردسر انداخت.
اما برخلاف تصور آمریکاییها مقاومت موفق شد با این واقعیت لبنان سازگار شود و در این شرایط پروژه خود را که دولت و ملت لبنان را از وابستگی به ابزارهای آمریکایی رها میکند، گسترش دهد.
از سوی دیگر اهمیت تصمیم آمریکا در صدور مجوز برای واردات گاز از مصر از طریق خاک سوریه به لبنان کمتر از اهمیت عقب نشینی و شکست واشنگتن در افغانستان نیست؛ بلکه حتی میتوان گفت که این امر مهمتر و خطرناکتر از خروج از افغانستان تلقی میشود؛ چراکه به معنای عقب نشینی ایالات متحده از یک پروژه چند منظوره در منطقه است.
اگر عقب نشینی آمریکا از افغانستان با عنوان محافظت از جان سربازان آمریکایی به این بهانه که خطرات ماندن در این کشور بیشتر از مزایای آن است صورت گرفت، تصمیم واشنگتن برای عبور از قانون سزار ثابت میکند که خود آمریکاییها نیز به این نتیجه رسیدهاند که نمیتوان لبنان را از سوریه جدا کرد. آمریکاییها ناخواسته اعتراف کردند آنچه که تحت عنوان قانون سزار ضد سوریه تحمیل کردهاند تا چه اندازه غیرقانونی است.
پروژه آمریکا برای سرنگونی دولت سوریه با هدف منزوی کردن این کشور از محیط منطقهای و ایجاد محاصرهای که ساختار و ظرفیت اقتصادی آن را تضعیف میکند آغاز شد تا افکار عمومی سوریه را علیه دولت این کشور تحریک کند.
بنابراین ایالات متحده با تحریمهای خود تحت عنوان قانون سزار تلاش کرد تا محاصره سختی را علیه سوریه اعمال کند که بر کل ساختار اقتصادی این کشور تاثیر میگذارد و مانع از تعامل کشورهای همسایه با سوریه میگردد.
البته آمریکاییها به خوبی میدانند که موقعیت جغرافیایی و روابط تاریخی لبنان و سوریه چیزی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت. اما هدف واشنگتن از این که در سالهای گذشته درخواست دولت لبنان درباره معاف کردن این کشور از پیامدهای قانون سزار را رد کرد ، تحت فشار قرار دادن حزب الله بود؛ چرا که ایالات متحده معتقد است که خطر مقاومت برای پروژه آمریکایی- اسرائیلی کمتر از خطر واقعیت سوریه و برنامه هستهای ایران برای این پروژه نیست. بنابراین هدف واشنگتن این بود که واقعیت سیاسی و اقتصادی لبنان را با پیامدهای این محاصره خفقان آور تحت تاثیر قرار دهد و به لبنانیها هشدار دهد که تاثیرات قانون سزار بر این کشور میتواند به شدت تاثیرات آن بر سوریه باشد.
پشت پرده تصمیم آمریکا درباره ارتباط دولت لبنان با دولت سوریه برای واردات گاز مصر از خاک سوریه به لبنان به دو مورد اشاره می کند:
- اولین مورد بر این واقعیت استوار است که منشاء پروژه آمریکایی در منطقه در زمینه سرنگونی دولت سوریه شکست خورد؛ چرا که این کشور برای عبور از محاصره آمریکا به افزایش روابط اقتصادی با جمهوری اسلامی ایران و روسیه و عراق روی آورده و در جذب سرمایه گذاریهای چینی در زمینههای مختلف به ویژه در زمینه انرژی پاک که قدرت صادرات برق به سایر کشورها را به سوریه میدهد موفق عمل کرد.
- مورد دوم به این موضوع اشاره میکند که کشورهای همسایه سوریه از جمله کشورهای عربی حوزه خلیج فارس که روابط عمیقی با آمریکا دارند بعد از تحرکات اخیر این کشور در خاورمیانه و شکست آن در افغانستان به این نتیجه رسیدهاند که واشنگتن قصد دارد از منطقه خارج شود. این کشورها همچنین دیگر مانند گذشته اعتمادی به ائتلاف خود با آمریکا ندارند بنابراین احساس میکنند لازم است برای کاهش سطح خطرات این عقبنشینی ایالاتمتحده از منطقه اقدامی انجام دهند.
بر این اساس کشورهای عربی تصمیم گرفتند تا محور عربی خود در منطقه را تقویت کنند و ناچار شدند اعتراف کنند که سوریه جایگاه بالایی در نظام منطقهای و بینالمللی دارد. این کشورها همچنین ناچارند به منافع متحدان سوریه همچون روسیه و جمهوری اسلامی ایران احترام بگذارند.
از سوی دیگر تصمیم مقاومت اسلامی لبنان برای واردات سوخت از جمهوری اسلامی ایران برای نجات مردم این کشور پروژه آمریکایی در لبنان را بار دیگر به چالش کشید. آمریکاییها که در ابتدا واردات سوخت از ایران به لبنان را صرفاً یک پروپاگاندای رسانهای توصیف کرده بودند با شنیدن خبر حرکت اولین کشتی حامل سوخت ایران به سمت لبنان شوکه شده و احساس کردند که باید تصمیمی برای جلوگیری از رسیدن سوخت ایران به لبنان اتخاذ کنند؛ چرا که معتقدند ورود سوخت ایران به لبنان به معنای شکست پروژه آمریکاست.
خروج آمریکا از منطقه بعد از عقب نشینی این کشور از افغانستان و اعلام قصد واشنگتن برای خروج از عراق و سوریه نتایج دیگری نیز داشت. از جمله اینکه عناصر مسلح در شهر درعا در سوریه که متوجه شدند هیچ گونه حمایت خارجی از جانب آمریکا و یا ترکیه برای آنها نخواهد بود تسلیم ارتش عربی سوریه شدند. حزب الله نیز تاکید کرده که تحریمهای آمریکا علیه دولت لبنان و برخی از سیاستمداران به هیچ وجه مانع از ادامه پروژه مقاومت برای نجات مردم نخواهد بود.
بر این اساس آمریکاییها احساس کردند که پیدا کردن یک راه حل برای کاهش حجم خسارتهای آنها ضروری است و به همین دلیل تصمیم گرفتند تا با عبور از تحریمهای قانون سزار راه ورود گاز مصر و برق اردن به لبنان را از طریق اجازه دادن به این کشور برای برقراری روابط با سوریه هموار کنند. اکنون ماشین رسانهای آمریکایی در تلاش برای ترویج این طرز فکر است که سوخت ایرانی و یا پروژه مقاومت اسلامی در لبنان نمی تواند راه حل ریشهای برای بحران این کشور باشد.
اما واقعیت آن است که بازخوانی این دو اتفاق یعنی آغاز روند واردات سوخت ایران به لبنان و از سرگیری روابط این کشور با سوریه نشان میدهد که آمریکا و مهرههای آن یک شکست استراتژیک را متحمل شدند.
اگر نخستین گام نشستهای عربی که طی روزهای گذشته برگزار شده رسیدن گاز به لبنان باشد، این اقدامات مزایای متعددی برای دولت سوریه خواهد داشت که اولین آنها اعتراف به حاکمیت و مشروعیت این دولت و دومین نتیجه آن کاهش محاصره تحمیل شده علیه سوریه است که میتواند به بازگشت جایگاه این کشور در منطقه کمک کند.
اما در سطح لبنان ، واردات سوخت ایران نتایج متعددی در زمینههای مختلف دارد. با گذشت بیش از یک دهه از تحریمهای آمریکا ضد لبنان که طی دو سال اخیر به طرز وحشتناکی افزایش پیدا کرده خبر حرکت کشتیهای ایرانی به سمت لبنان موجب شد تا «دوروتی شیا» سفیر آمریکا در بیروت اعلام کند که دولت آمریکا به لبنان اجازه داده تا برای واردات گاز از مصر با دولت سوریه ارتباط برقرار کند. به طور کلی همه آنچه که اتفاق افتاده در قالب عقب نشینی آمریکا از موضع استراتژیک خود در منطقه مورد ارزیابی قرار میگیرد و باید منتظر مرحله آینده باشیم.