یک پنجم بودجه در اختیار صندوقهای بازنشستگی
در ایران ۱۸ صندوق بازنشستگی وجود دارد که در مجموع حدود ۲۳.۶ میلیون مشترک و مستمریبگیر اصلی را تحت پوشش قرار دادهاند. چهار صندوق از این ۱۸ صندوق درحال حاضر به پرداخت حقوق و مزایای بازنشستگان خود از محل منابع داخلی قادر نبوده و در قوانین بودجه سالانه مبالغی برای کمک به آنها در نظر گرفته میشود. از منظر بودجهای نکته قابل تامل در این خصوص رشد فزاینده مقدار این کمکها در اثر اتخاذ تصمیمات هزینه ساز برای صندوقها و همچنین رسیدن تعداد قابل توجهی از شاغلان فعلی به سن بازنشستگی است. بر اساس جداول بودجه میزان اعتبارات دریافتی صندوقها از حدود ۳۰ هزار میلیارد تومان در سال ۱۳۹۳ به حدود ۲۱۷ هزار میلیارد تومان در سال ۱۴۰۱ رسیده است. این در حالی است که اعتبار کمکی به صندوقهای دستگاهی ورشکسته همچون صندوق بازنشستگی کارکنان صدا و سیما، صندوق بازنشستگی کارکنان هما و... در این آمار لحاظ نشده است. بر اساس آخرین آمارهای منتشرشده در سال ۱۳۹۹ حدود ۹.۱۷ میلیون نفر مشترک اصلی سازمان تامین اجتماعی، حدود ۵.۲ میلیون نفر مشترک اصلی صندوق بازنشستگی کشوری، حدود ۵.۱ میلیون نفر مشترک اصلی صندوق روستاییان و عشایر و ۱.۱ میلیون نفر مشترک اصلی صندوق تامین اجتماعی نیروهای مسلح هستند.
از تعداد مشترکان سایر صندوقهای بازنشستگی دستگاهی، اطلاعات دقیقی در دسترس نیست؛ اما بر اساس آخرین آمارها که مربوط به سال ۱۳۹۶ است تعداد مشترکان آنها در مجموع حدود ۷۰۸ هزار نفر تخمین زده میشود. از بین صندوقهای بازنشستگی، صندوق بازنشستگی کشوری، نیروهای مسلح، صندوق بازنشستگی کارکنان فولاد و صندوق وزارت اطلاعات از طریق منابع داخلی خود قادر به پرداخت حقوق و مزایای بازنشستگان خود نبوده و در بودجه سالانه به صورت مستقیم مبالغ قابل توجهی به آنها اختصاص مییابد. البته اکثریت صندوقهای دستگاهی نیز این وضعیت را دارند، با این تفاوت که کمبود درآمد آنها از طریق دستگاه مادر مثل سازمان صدا و سیما، هواپیمایی ملی ایران و... تامین میشود و لذا این ارقام بهصورت شفاف در بودجه عمومی ذکر نمیشود؛ به عنوان مثال تامین اعتبار حدود ۱۲۰۰ میلیارد تومان از هزینههای صندوق بازنشستگی کارکنان صدا و سیما در سال ۱۴۰۰ از محل بودجه سازمان صدا و سیما انجام شده است.
نسبت پشتیبانی
نسبت پشتیبانی شاخصی است که نشان دهنده وضعیت جریان مالی ورودی به جریان خروجی صندوقهاست و برابر است با نسبت تعداد بیمهشدگان به تعداد پروندههای مستمریبگیران. با این توضیح طبیعی که هرچه اندازه این نسبت بزرگتر باشد آن صندوق از نظر درآمد و هزینه در نقطه مطلوبتری قرار دارد. بررسی آمارهای منتشر شده سازمان تامین اجتماعی نشان میدهد که روند تغییرات این شاخص در ۱۰ سال اخیر برای این سازمان نزولی بوده و مقدار آن تا سال ۱۳۹۶ به زیر ۴.۴ رسیده است. به عبارت بهتر، در ۱۰ سال اخیر به صورت مستمر نسبت درآمد حاصل از دریافت حق بیمه به هزینه پرداخت مستمری کاهش یافته است. آمارهای منتشر شده نشان میدهند که از این نظر سایر صندوقها نیز وضعیت مناسبی ندارند و درآمدهای حاصل از دریافت حق بیمه در اکثر آنها کفاف پرداخت مستمریها را نمیدهد؛ چراکه به جز صندوق بازنشستگی وکلا و صندوق روستاییان و عشایر، نسبت پشتیبانی در مابقی صندوقها زیر ۳ و حتی در برخی از آنها زیر یک است.
سن بازنشستگی
یکی از موارد مهم تاثیرگذار بر پایداری صندوقهای بازنشستگی، سن بازنشستگی و مدت زمان بهرهمندی از حقوق و مستمری بازنشستگی است. با وجود افزایش پیوسته امید به زندگی، نه تنها متناسب با آن (و به دلیل افزایش توان افراد جامعه برای اشتغال) سن بازنشستگی افزایش نیافته است، بلکه این روند نزولی بوده و متوسط سن بازنشستگی نزدیک به پنج سال کاهش یافته است. بازنشستگیهای پیش از موعد که با قوانین مختلف تکلیف شدهاند اصلیترین دلیل این اتفاق هستند. در این خصوص میتوان به بازنشستگیهای پیش از موعد مشاغل سخت و زیانآور اشاره کرد که مهمترین دسته از بازنشستگیهای پیش از موعد هستند. علاوه بر این ورود زودهنگام به صندوقهای بازنشستگی و امکان بازنشستگی صرفا بر اساس سنوات حق بیمه پردازی (بدون درنظر گرفتن حداقل سن) را میتوان یکی از عوامل بازنشستگی در سن پایین عنوان کرد. ورود زودهنگام برخی از گروههای شغلی به صندوقهای بازنشستگی و در نتیجه خروج زودهنگام آنان باعث میشود تا سنوات دریافت مستمری افزایش یابد که بار مالی بسیاری به صندوقهای بازنشستگی تحمیل میکند.
بازده پایین سرمایهگذاری
وضعیت درآمدی صندوقهای بازنشستگی و سهم پایین بازده سرمایهگذاریها از سبد درآمدی آنها حاکی از سرمایهگذاری نامناسب منابع در اختیار صندوقها بوده است. وضعیت ناپایدار اقتصاد کلان، عدم پرداخت بدهیهای قانونی دولت به صندوقها در کنار برداشت از منابع آنها در مواقع مختلف، واگذاری بنگاههای غیر سودده در قالب رد دیون به صندوقهای بازنشستگی، نبود ثبات مدیریتی و عدم کارآمدی در مدیریت بنگاهها، مهمترین علل عدم بهرهوری سرمایهگذاریها بوده است. البته باید توجه داشت بخشی از ناکارآمدیهایی که در صندوقها مشاهده میشود به عملکرد نامناسب آنها مرتبط بوده، اما بخش مهمی نیز به قوانین و مقررات وضع شده برای آنها برمیگردد.
لزوم چارهاندیشی قبل از بحران
با این تفاسیر در مجموع میتوان گفت روند کنونی فعالیت صندوقهای بازنشستگی، رشد بالای اعتبارات مورد نیاز برای تامین کسری منابع صندوق بازنشستگی کشوری و لشکری و افزایش وابستگی این صندوقها به منابع عمومی نشاندهنده ضرورت اعمال اصلاحات اساسی در این حوزه است. اما بهرغم هشدار کارشناسان نسبت به وجود بحران در این بخش و ارائه پیشنهادهای اصلاحات تاکنون اقدام عملی موثری در مسیر اصلاح وضعیت صندوقهای بازنشستگی انجام نشده است. با این حال بررسی لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ نشان میدهد دولت تا حدی متوجه ضرورت پرداختن به این مساله شده و در این راستا پیشنهادهایی را نیز ارائه داده است.