دو قرن چالش در مسئله هیرمند؛ ساز ناکوک ایران و افغانستان بر سر حقابه
نبض نفت -ابراهیم رئیسی، روز پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت، در جریان سفر خود به سیستان و بلوچستان درباره لزوم ارسال حقآبه هیرمند از سوی دولت افغانستان، سخن گفت و خطاب به حکومت طالبان هشدار داد؛ حرف من را جدی بگیرید تا بعداً گلایه نکنید.
گفتنی است مناطق شمال غرب ایران از منابع قابل توجه آبی در داخل برخوردار است که نیازهای را به آبریز فرات کاهش میدهد اما محدودیت منابع آبی در شرق، حقآبه رودخانه هیرمند را اهمیتی مضاعف بخشیده است. بخش قابل توجهی از زیست و حیات، ساکنان سیستان وابسته به آبریز هیرمند و تأمین حقآبه ایران از این رودخانه است. در راستای اهمیت آبریز هیرمند حسین شیرزاد، تحلیل گر و کارشناس توسعه کشاورزی در یادداشتی به بررسی ابعاد این موضوع پرداخته است.
افغانستان در ۴۳ سال گذشته به طور مستمر در یک وضعیت بحران دائمی قرار دارد، با یک اقتصاد سیاسی متزلزل و بی ثباتی گسترده، افزایش فقر، بی ثباتی کلان اقتصادی-اجتماعی و حضور مسلط بازارهای غیرقانونی که منجر به کاهش سریع کمکهای مالی بین المللی، از دست دادن دسترسی به داراییهای خارج از کشور و منجر به اختلال در ارتباطات مالی پس از اوت ۲۰۲۱ میلادی و تنش با قدرتهای جهانی و منطقهای در سال ۲۰۲۲ شده است. اگرچه افغانستان با حدود ۷۳ میلیارد متر مکعب آورد آب سالانه، به ظاهر یک کشور آبی خودکفا است؛ اما یکی از پایینترین سطوح ظرفیت ذخیره آب را در جهان دارد. بیشتر آب حوضه آبریز رودخانههای اصلی آن مانند آمو، هیرمند، هریرود-مرغاب و کابل به کشورهای همسایه نظیر ایران، پاکستان، ازبکستان و ترکمنستان سرازیر میشود. بی ثباتی سیاسی به همراه فقدان زیرساختهای آبی و همچنین تأثیرات تغییرات آب و هوایی بر تولیدات کشاورزی نقش مهمی در واداشتن بسیاری از کشاورزان به مهاجرت به مراکز شهری برای تأمین معیشت داشته است.
پیامدهای مخرب سیاستهای آبی افغانستان
رود هیرمند به طول ۱۱۵۰ کیلومتر طولانیترین رود افغانستان است که از شمال غربی کابل و رشته کوههای غربی هندوکش سرچشمه میگیرد و از آنجا به ایران میرود. بیش از ۷ میلیون نفر در این حوضه زندگی میکنند. کشاورزان افغان و ایرانی برای کشاورزی آبی به شدت به آبهای هیرمند وابسته هستند. در افغانستان تقریباً ۹۷ درصد از آب برداشت شده از این رودخانه در بخش کشاورزی استفاده میشود. به طور مشابه، در ایران، حدود ۸۰ درصد از جریان پایین دستی به اهداف آبیاری اختصاص دارد. در عین حال، این رودخانه همچنین برای حفظ حیات وحش و تنوع زیستی در تالابهای هامون که بخشهایی از افغانستان و ایران را در بر میگیرد و اهمیت بینالمللی آن بر اساس کنوانسیون رامسر به رسمیت شناخته شده، حیاتی است. دریاچه هامون خروجی ندارد، بزرگترین دریاچه آب شیرین ایران است و برای محیط زیست و اقتصاد محلی اهمیت زیادی دارد. نزدیک به سه دهه قبل دولت افغانستان سرمایهگذاری در ساخت سدهای جدید را روی برخی از رودخانههای اصلی خود از جمله رودخانه هیرمند که به ایران میریزد، آغاز کرده است. پروژه هیرمند، به طرح «راه نجات آب» در افغانستان شناخته میشود و حوضه آن تقریباً ۴۰ درصد از مساحت این کشور را در بر میگیرد. افغانستان در طول خشکسالی سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۲ به طور کامل توافقنامه مشترک با ایران را نقض کرد و مشکلات آغاز شد. از آن تاریخ مسئله رودخانه هیرمند در مرکز اختلافات فزاینده بین افغانستان و ایران بر سر حق آبه و ساخت بند کمال خان قرار گرفته است. دولت ایران استدلال میکند که ساخت سد بر روی هیرمند، واجد پیامدهای مخرب و آسیبهای زیستمحیطی، عمدتاً در منطقه جنوب شرقی سد که دارای تنش آبی و هم مرز با افغانستان است، خواهد بود. از سوی دیگر، دولت افغانستان استدلال میکند که با توجه به معاهده آب سال ۱۹۷۳ با ایران، ساخت سدها برای تأمین امنیت آب است. ساخت بند کمال خان در سال ۱۹۹۶ آغاز شد اما به دلیل جنگ در افغانستان به حالت تعلیق درآمد. کار روی این پروژه زمانی از سر گرفته شد که اشرف غنی در سال ۲۰۱۴ رئیس جمهور افغانستان شد و در مارس ۲۰۲۱ افتتاح آبگیری آغاز گردید. این سد به میزان قابل توجهی جریان رودخانه هیرمند را کاهش داد.
بند کمال خان برای تأمین آب پایدار کشاورزان استان نیمروز به ویژه در فصل خشک و همچنین تأمین برق این استان که قبلاً از ایران وارد میشد، ساخته شده است. اما از زمان امضای آن معاهده، افغانستان درگیر چندین دهه درگیری بوده و قادر به نظارت بر اجرای موفقیت آمیز آن نبوده است. علاوه بر این، علیرغم این معاهده، ارتباطات بین دو کشور، به ویژه در سالهای اخیر، بر سر حقوق آب به شدت دو قطبی شده است. ایران اصرار دارد که محدود کردن جریان آب در رودخانه هیرمند باعث خشک شدن بیشتر تالابهای بین المللی هامون میشود. اما مقامات افغان ادعای ایران مبنی بر ایجاد موانع در جریان رودخانه در بالادست را رد میکنند و بخشی از آن به دلیل کاهش ظرفیت ذخیره آب به دلیل تجمع گل و لای در مخازن در دهههای گذشته در افغانستان میدانند. یک ارزیابی هیدرولوژیکی روی رودخانه هیرمند، بر اساس دادههای بین سالهای ۱۹۴۳ و ۲۰۱۲، نشان میدهد که علیرغم دوره خشکسالی ۱۹۸۳-۲۰۱۲ در منطقه، تغییر قابلتوجهی در میانگین جریان سالانه رودخانه هیرمند علیا مشاهده نشده است.
کارشکنی آبی
در همین حال، طبق معاهده آب، افغانستان موافقت کرده که هیچ اقدامی برای سلب کامل یا جزئی حق آبهاش از آب رودخانه هیرمند بهعنوان ثابت و تعیین شده انجام ندهد. به اعتقاد طرف افغانی، ایران از زمان امضای این معاهده در هر سال ۴۰ درصد بیشتر از کل حقوق توافق شده خود (۲۶ متر مکعب در ثانیه) آب دریافت کرده است که به نظر غیرمنطقی میآید. بنا بر گزارشها، پیامدهای ساخت بند کمال خان، بر تأمین آب و حیات طبیعی تالابهای ایران تأثیر گذارده است، اما مقامات افغانستان نگرانیهای ایران در مورد ساخت این سد را بیاساس خواندهاند. علاوه بر این، در دهه ۱۹۷۰، ایران بودجه ساخت سد را «در ازای حق خرید تضمینی آب» پیشنهاد کرد، زیرا در جریان مذاکرات پیمان آب، ایران نتوانسته بود بند معاهده «حق خرید آب» را برای جریان اضافی وارد کند. در سال ۱۹۷۳، ایران و افغانستان توافقنامهای را برای تقسیم آب در رودخانه هیرمند امضا کردند که بر اساس آن، افغانستان متعهد شده است که به طور متوسط سالانه ۸۲۰ میلیون متر مکعب آب به ایران تحویل دهد در واقع افغانستان ۲۲ متر مکعب در ثانیه آب را با اختیار خرید ۴ مترمکعب در ثانیه دیگر برای «حسن نیت و روابط برادرانه» در اختیار ایران قرار میداد. جریان و توزیع آب در رودخانه در معاهده ۱۹۷۳ به صورت ماهانه مشخص شده اما معمولاً رودخانه در پاییز دارای دبی (حجم و میزان) کم است. این بدان معناست که تأمین آب تالابهای ایران در معاهده در زمان دبی کم به طور کامل تضمین نشده است.
در ماده ۵ معاهده اعلام شده که ایران نباید ادعای مقدار آب اضافی کند، حتی اگر آب اضافی در پایین دست رودخانه موجود باشد. علاوه بر این، حقابه اکوسیستمی یا زیست محیطی نیز بخشی از مذاکرات معاهده برای تأمین آب برای تالابها نبود.
یک ادعا
به عقیده طرف افغانی، از دهه ۱۹۸۰، ایران مخازن چاه نیمه را برای ذخیره آب بیشتر احداث کرد و در برخی موارد ظرفیت ذخیرهسازی کلی را تقریباً به دو برابر حق خود در معاهده افزایش داده است. با این حال، به دلیل مدیریت ضعیف آب و نبود سیستم زیرساخت آبیاری مؤثر، آب موجود در مخازن چاه نیمه ایران هنوز پاسخگوی تقاضای کشاورزان نیست. این اختلافات ممکن است در سالهای بسیار خشک، زمانی که تالابها و مخازن مصنوعی ایران خشک میمانند و افغانستان نمیتواند آب کافی برای برآورده کردن ادعای برحق ایران تحت این معاهده را آزاد کند، تشدید شود. یکی از دلایل شکایات ایران میتواند افزایش تقاضا از طریق رشد جمعیت و نبود سیستمهای آبرسانی کارآمد باشد. بنابراین، فعالیتهای توسعهای افغانستان در حوزه رودخانه هیرمند باید متناسب با دبی رودخانه باشد و به حقوق ایران و اصول پایداری زیستمحیطی احترام بگذارد. بر اساس قوانین بین المللی آب، افغانستان نباید ایرانیان را از دسترسی به آب محروم کند. در مقابل، ایران باید با کمک به صلح پایدار و توسعه اجتماعی-اقتصادی، دست یاری به سوی افغانستان دراز کند. بی تردید ساخت چندین سد در افغانستان – سدهای کجکی، کمال خان و سلما و سدهای دیگر در شمال و جنوب افغانستان – بر استانهای خراسان و سیستان و بلوچستان ما تأثیر میگذارد و ادامه فعالیتها بر روی فاز دوم سد کجکی در هیرمند که به وسیله بریتانیا ساخته شده است، فوقالعاده نگرانکننده است.
تکرار حربه سدسازی همسایگان
تنشهای مشابهی نیز بین افغانستان و ایران بر سر آبهای هریرود وجود دارد. این رودخانه از کوههای مرکز افغانستان به ایران و سپس به ترکمنستان میریزد. در حال حاضر حدود ۵ میلیون نفر در این حوضه زندگی میکنند. از سال ۲۰۱۲، افغانستان شروع به احیای تلاشهای مهار آب بهویژه در قالب ساخت بند در بخش بالادستی هریرود کرد، بحث برانگیزترین پروژه سد سلما است که به وسیله هند بازسازی شد. این سد برای اولین بار در سال ۱۹۷۶ راه اندازی شد، اما ساخت و ساز به زودی به دلیل جنگ متوقف شد. آخرین تلاش برای تکمیل سد در سال ۲۰۱۲ آغاز شد که به دلیل افزایش هزینههای غیرمنتظره بار دیگر به تأخیر افتاد. با وجود این چالشها، افغانستان امید زیادی به این سد دارد و آن را فرصتی بزرگ برای افزایش خودکفایی در تولید مواد غذایی و تولید برق میداند
به طور قطع این فعالیتها بر میزان آب موجود در شمال شرق ایران تأثیر منفی میگذارد، جایی که ۳.۴ میلیون ایرانی به هریرود متکی هستند. در عین حال، تولید برق آبی در بالادست، وابستگی افغانستان به انرژی ایران را کاهش خواهد داد. ایران درخواست محکمی از افغانستان و هند برای توقف ساخت سد ارسال کرده و درخواست کرده است که بر سر آبهای مشترک مذاکره کنند. با این حال، این درخواستها برای مذاکرات آب ظاهراً توسط اشرف غنی رد شد. اگرچه ایران همواره آمادگی خود را برای مشارکت در مذاکرات دوجانبه یا سه جانبه با افغانستان و ترکمنستان نشان داده، هیچ معاهده آبی به طور خاص در مورد هریرود امضا نشده است.
دو قرن درگیری و یک فرصت همکاری
اما مسئله جالب در شرایط امروز توجه به این موضوع است که این مناقشه قدیمی بر سر حقوق آب میتواند اولین آزمون همکاری عملی برنامه ریزی شده ایران با طالبان باشد. اقتصاد متلاشی شده افغانستان بزرگترین چالش طالبان است و بدون یک آژانس اداری فعال محیط زیستی، مشخص نیست که چه کسی در افغانستان میتواند به این درگیری رسیدگی کند. همگان میدانند خشکسالی مداوم و مدیریت ضعیف آب، کشاورزان ناامید را به آغوش گروههای شبهنظامی و افراطی شورشی و افراط گرایان خشن از جمله داعش سوق میدهد. اختلاف بر سر آب رودخانه هیرمند درگیری است که بیش از دو قرن است بین ایران و افغانستان ادامه دارد. استان سیستان و بلوچستان در مرز افغانستان یکی از محرومترین استانهای ایران است. کمبود آب به ویژه در شرق کشور که میانگین بارندگی آن حدود ۱۱۰ میلی متر در سال است، بحرانی بوده از این رو، ایران با افزایش مصرف آب در کشور به دسترسی ایمن به رودخانههای مرزی به ویژه رودخانههای شرق نیاز دارد. در نتیجه خشکسالیهای مداوم و مدیریت ضعیف آب کشاورزی، آب کمیاب است.
بر اساس گزارش مجلس شورای اسلامی، ۲۵ تا ۳۰ درصد از جمعیت طی دو دهه گذشته به دلیل کمبود آب منطقه را ترک کرده و به حومه شهرها در سایر مناطق نقل مکان کرده اند یونسکو در سال ۲۰۱۶ دریاچه شرقی هامون ایران را به عنوان ذخیره گاه زیست کره جهانی با هدف توسعه پایدار از نظر اکولوژیکی، اقتصادی و اجتماعی معرفی کرد. همه تالابهای هامون از رودخانه هیرمند تغذیه میشوند اما خشکسالی و مدیریت ضعیف آب باعث خشک شدن این منطقه و از بین بردن تنوع زیستی غنی آن شده است. هزاران ماهیگیر محلی امرار معاش خود را از دست داده و در حال مهاجرت به خارج از منطقه هستند.
آنچه اعتراضها و خشونتهای اخیر بر سر آبهای هیرمند نشان میدهد این است که آب یک مسئله ناپایدار بین دو کشور است. کاهش بارندگی، خشکسالیهای طولانی مدت و سو مدیریت منابع آب به شدت بر تولیدات کشاورزی، امنیت غذایی و دسترسی به آب آشامیدنی در هر دو کشور تأثیر گذاشته است. از سوی دیگر، افغانستان از برخی کشورهای همسایه از جمله ایران برق نیز وارد میکند.
یک توافق نامه دوستانه با حاکمان جدید در کابل در مورد چگونگی تقسیم آب هیرمند مورد نیاز است. در دوران ریاست جمهوری غنی، افغانستان برای حل و فصل اختلافات آبی با همسایگان ایران و پاکستان تردید داشت. یکی از دلایل عدم تمایل این کشور این بود که افغانستان فاقد دادههای هیدرولوژیکی و تخصص فنی بود. اما از زمانی که طالبان قدرت را به دست گرفت، در ابتدا آب بیشتری به ایران سرازیر شده است. در ۱۹ ژانویه، افغانستان دروازههای بند کمال خان را که بر روی رودخانه هلمند در استان نیمروز قرار دارد، باز کرد. از اوت ۲۰۲۱، زمانی که طالبان در افغانستان به قدرت رسیدند، ایران چندین دور گفت و گو با مقامات طالبان داشته است که آخرین آنها در ژانویه با «متقی» بوده است.گزارشها حاکی از آن است که طالبان خروجیهای بیشتری را در بند کمال خان باز کرده اند، بنابراین امید به همکاری فرامرزی بیشتر شده است. اما این موقتی بود. در فوریه ۲۰۲۱، تهران و کابل بر روی نقشه راه برای دستیابی به تفاهم در مورد اشتراک آب رودخانه هیرمند به توافق رسیدند. این طرح مستلزم ایجاد ایستگاههای هیدرومتری برای نظارت بر میزان جریان آب رودخانهها به ایران بود.
وزیر امور خارجه امیرعبداللهیان در جلسه غیرعلنی روز ۲۰ اردیبهشت مجلس گفت، در چندین دور مذاکرات دیپلماتیک و دیدار با وزیر امور خارجه افغانستان درباره اختصاص بخشی از آب رودخانه به ایران از بند کمال خان افغانستان، تلاشها موفقیت آمیز بوده است. افغانستان موافقت کرد تا یک تیم متخصص ایرانی از «ایستگاه سنجش دهراود» در بند کجکی، نقطه مورد توافق در معاهده ۱۹۷۳ برای اندازه گیری جریان سالانه و بستر رودخانه منتهی به بند کجکی بازدید کند. معضل لایروبی و مشکلات توربینها و قضیه گودزره از مسائل مهم ایران به شمار میروند. اقتصاد افغانستان به شدت متکی به زراعت است، در درون کشور نیز قانون آب افغانستان در سال ۲۰۰۹ تصویب شد و سیستم پیچیدهای از مجوزها را برای تنظیم استفاده از آب تعیین کرد.
این سیستم یک سیستم مدیریت حوضه رودخانه، شامل چندین وزارتخانه، با تمرکز قوی بر مشارکت ذی نفعان، ایجاد کرد. اگرچه قانون آب یک طرح نظارتی دقیق ایجاد کرد اما هنوز به طور کامل در سراسر کشور اجرا نشده است. اکثر کشاورزان هنوز هم ترجیح میدهند به قوانین قبیلهای عرفی که از طریق میرابها اجرا میشود، تکیه کنند. منازعات بر سر آب در افغانستان غالباً از راههای رسمی و غیررسمی عرفی و قبیلهای بر اساس متون قرن پانزدهمی معروف به «تاکسیموت هاکوبه آب» نوشته «عبدالرحمن جامی» هنوز هم توسط میرابها در نواحی غربی امروز استفاده میشود. اما تقریباً اثرات خشکسالی گریبان ۲۰ ولایت از ۳۴ ولایت افغانستان را گرفته است و مدیریت دقیقتر آب به این کشور کمک میکند تا اشتغال ۲۰ میلیون نفر کشاورز و اقتصاد ۲۰ میلیارد دلاری خود را تقویت کند، کشت خشخاش را کاهش دهد و افغانها را تشویق کند که کشور را ترک نکنند.
مدیریت بحران پیچیده آب ضروری است
مدیریت مطمئن آب یک عامل حیاتی برای هر گونه پیشرفت در افغانستان است. ۸۰ درصد مردم برای امرار معاش به کشاورزی وابسته هستند. آب همچنین برای بخش معدن کشور و برای آب آشامیدنی برای جمعیت رو به رشد آن مورد نیاز است و نحوه رسیدگی این کشور به این اختلافات میتواند بر ثبات سیاسی و روابط آن با کشورهای همسایه تأثیر بگذارد. اخیراً افغانستان و ایران یک هیأت مشترک کمیساریای رودخانه هیرمند را تعیین کرده اند که به صورت سه ماهه برای ارتقای همکاریهای دوجانبه در زمینه آب تشکیل جلسه میدهد. کشورها همچنین برای احیای تالاب هامون با یکدیگر همکاری کرده اند. علاوه بر این، دولت ایران از افغانستان در تقویت ظرفیتهای خود در زمینه بهره وری آب و همچنین ایجاد یک مرکز تحقیقاتی و اشتراک گذاری اطلاعات منطقهای حمایت کرده است. همان طور که در بالا ذکر شد، ایران به واسطه یک دیپلماسی پنهان بارها درخواست مذاکره آب با افغانستان را داده است. با این حال، افغانستان تمایلی به مذاکره با ایران در مورد استفاده از آبهای هیرمند و هریرود و اعزام تیمهای متخصص فنی ندارد. این بی میلی تا حدی به شکاف دانشی ۳۰ ساله کشور در دادههای آب و هواشناسی و ضعف توان فنی و همچنین کمبود نیروی انسانی آموزش دیده در زمینه حقوق بین الملل و مذاکره نسبت داده شده است. بدون چنین منابعی، پیگیری منافع ملی و پیشنهادهای سیاستی چالش برانگیز به نظر میرسد و طالبان نگران است این ضعفها قدرت موضع چانه زنی را در برابر کشورهای همسایه به خطر بیندازد. اما ناگزیر، دو کشور باید مکانیزمی برای ارتباط باز و فعال در جهت همکاریهای لازم در زمینه آب ایجاد کنند.
بحران پیچیده آب نیازمند پاسخی یکپارچه و مکانیسمهای حکمرانی بهتری است که بین بازیگران، کشورها و زمینههای سیاستگذاری هماهنگ شده است، به ویژه در پس زمینه عوامل زمینهای مختلف، مانند مسئله غذا، شهرنشینی یا رشد جمعیت و یا تغییر در ترکیب طبقاتی جامعه. پاسخها باید شامل مجموعهای از اقدامات سیاسی و طیف گستردهای از راه حل های فنی، و همچنین تغییرات اجتماعی-اقتصادی و رفتاری در بین ذی نفعان و ذی مدخلان باشد. سیاست گذاری آینده هیرمند باید تغییرات آب و هوایی و تخریب هیدرولوژیکی و محیط زیستی را در نظر بگیرد. این تحولات مستلزم تغییر سیاستها و بهره برداری از نوآوریهای تکنولوژیکی برای رسیدگی بهتر به چالشهای بخش آب برای رسیدن به یک گفتمان آبی مشترک در هیرمند است.
منبع:مهر