۱۱۵ سال روی لبه چاه نفت!
نبض نفت _به همین مناسبت هم این چاه و دکل بر روی آن را به عنوان موزه نگهداری میکنند تا همگان از یاد نبرند تاریخ اقتصادی کشور ما چگونه رقم خورده است؟
حالا ۱۱۵ سال از این حادثه که احتمالاً باعث شادی و شعف مردم آن زمان هم شده بود، میگذرد.
در آن وقت احتمالاً اهالی شهرها و روستاهای اطراف چاه های نفت ،تصور میکردند که چنین پدیدهای میتواند توسعه را با سرعتی شگفت آور به مسجدسلیمان و اطراف آن در اندیکا،لالی وهفتکل و... هدایت نموده و رفاه آنها را تضمین نماید. اما پس از یک قرن و اندی میتوان قضاوت نمود که جهتگیری توسعه پس از این مدت سر از کجا درآورده است؟ و هنوز هم نوادههای کسانی که کشف نفت را به چشم دیدند ،پس از ۱۱۵ سال در انتظار آمدن یک جاده میان خوزستان و استانهای مرکزی و اصفهان تک تک دولتها را میشمارند و نمایندگان مجلس را روانه تهران میکنند و بعد هم هیچ خبری نمیشود!
به راستی شرایط فعلی منطقه عمومی نفت خیز مسجدسلیمان را میتوان با منطقهای مثلاً اصفهان مقایسه نمود؟
آیا دستاوردهای این منطقه درخزانه دولتهای مرکزی گذشته و حال ایران با آنچه آورده اقتصادی منطقه ای مثل اصفهان قابل قیاس است؟
پس چگونه میشود که کارخانه فولاد بندرعباس را با ظرفیت ۱.۵ میلیون تن از آن منطقه به مبارکه اصفهان انتقال میدهند و ظرفیت این کارخانه را هم ظرف ۴۰ سال گذشته به ۱۱ میلیون تن تولید فولاد خام می رسانند و می شود گل سرسبد صنعت کشور و مظهر توسعه عمومی در همه شهرها و روستاهای استان اصفهان! اما هنوز مسجدسلیمان که بانی تحول در بودجه عمومی کشور ایران و توسعه یک قرن گذشته کشور بود در بنبست تاریخی و جغرافیایی میان شمال و جنوب زاگرس بلاتکلیف رها شده است؟ به گونهای که پس از ۱۱۵ سال تنها مطالبهای که در ذهن اهالی این منطقه باقی مانده است؛ ایجاد یک مسیر ریلی و یا اتوبان برای خروج از یک بنبست جغرافیایی و یافتن یک شغل و یا رساندن بیماران به امکانات درمانی!
بی تردید تفاوت ها در جغرافیا، زبان گویای تاریخ اند!
به قلم: شهرام هزاریان