گزارشی ویژه از کف بازار تهران
نبض نفت-الهه نظریزاده و پریسا منیر
با توقف مترو در ایستگاه پانزده خرداد به همراه جمعیت پیاده شدیم و با سیل جمعیت به بازار رسیدیم. در نگاه اول بازار شلوغ و پرهیاهو بود، دقیقا مانند بازار عید اما با دقت به مغازهها مخصوصا مغازههای خشکبار و آجیل نظرمان عوض شد و تصمیم گرفتیم، که برای مصاحبه اول از این صنف شروع کنیم. هیچ یک حاضر به مصاحبه نشدند و بعضی هم که متوجه موضوع مصاحبه، که وضعیت اقتصادی بازار شب عید بود، میشدند با کلافگی رد میکردند و میگفتند: "وضعیت افتضاح است و پرسیدن ندارد." بعضی نیز از ترس سوء تفاهمها حاضر به مصاحبه نمیشدند. نا امید از مصاحبه با این صنف به راهمان ادامه دادیم و سایر اصناف نیز حاضر به مصاحبه نمیشدند تا این که وارد یک مغازه ترمه فروشی شدیم. صاحب آن مغازه بالاخره حاضر به مصاحبه شد و صحبتهایش هم چندان دور از تصور نبود. کاشانی، مغازهدار جوان ترمه فروشی دستجردی، درباره وضعیت بازار عید امسال نسبت به سالهای گذشته گفت: وضعیت بازار اصلا خوب نیست؛ مخصوصا در مقایسه با سالهای قبل امروز مانند یک روز عادی است نه بازار عید.
وی دلیل این وضعیت را بیپولی مردم دانست و گفت: مردم ندارند و خرج نمیکنند و خیلیها هم منتظر بهبود وضعیت بازار بعد از عید نوروز هستند و الان خرید نمیکنند.
کاشانی با اشاره به این که ترمه از صنایع دستی ایران است اما در دام بازی اقتصادی تحریمها افتاده افزود: با این که ترمه کالایی ایرانی است اما مواد اولیه آن مانند نخ و لایه چسب و ... ایرانی نیستند و افزایش قیمت داشتهاند.
این مغازهدار درباره بی اثر بودن تحریمها در کیفیت کالاهای تولید شده نیز گفت: کیفیت کالا نسبت به سالهای قبل تغییری نکرده اما افزایش قیمت داشته است.
بعد از مصاحبه با صاحب مغازه ترمه فروشی، مغازهدار جوان دیگری هم حاضر به مصاحبه شد. قلیزاده که صاحب یک لباس فروشی مردانه بود وضعیت اقتصادی بازار را نامناسب بیان کرد و گفت: الان هفته آخر اسفند است و هیچ خبری از فروش نیست.
وی در خصوص مقایسه بازار امسال با وضعیت بازار عید سال گذشته گفت: بازار در مقایسه با سال گذشته پنجاه درصد افت کرده است و مردم منتظر حراجیها هستند و این در حالی است که ما حتی قادر به تهیه جنس نیستیم که بتوانیم حراج برگزار کنیم.
قلیزاده در خصوص درآمد کم کارگران و کارمندان افزود: با این حقوق کم کارمندان و کارگران نهایتا میتوانند نیازهای اصلی خانواده مانند مرغ و گوشت را تهیه کنند و طبیعتا پولی برای خرید لباس نمیماند.
وی تحریمها را در این وضعیت موثر دانست و اضافه کرد: بعد از عید، وضعیت بدتر هم میشود و مسئولین باید به فکر چاره باشند.
بعد از انجام مصاحبه با آن دو مغازهدار باز همان آش و همان کاسه بود؛ مغازهدارانی که ناامید و خسته بودند و هیچ امیدواری در خصوص تغییر شرایط نداشتد. به راسته عمده فروشان لباس مردانه رسیدیم و بالاخره یکی از آنها هم با اصرار ما حاضر به همکاری شد. مغازهدار مرد جوانی بود که حدوداً سی و شش الی سی و هفت سال سن داشت و با کلافگی به سوالات ما پاسخ میداد. وی در پاسخ به اولین سوال ما که درباره وضعیت اقتصادی بازار عید بود، جواب داد: وضعیت اصلا خوب نیست و این سوال اصلا پرسیدن ندارد.
وی علت این وضعیت را قدرت خرید پایین مردم دانست و گفت: وقتی که قدرت خرید پایین بیاید اقتصاد هم افت میکند و این کاملا واضح است.
علیپور در خصوص بهتر شدن وضعیت بازار بعد از عید گفت: تا زمانی که قدرت خرید مردم تغییری نکند این وضع ثابت است و بهبود این وضعیت تنها برای ده درصد سرمایهدار جامعه است. وی افزود: حقوق کارگر نسبت به سال گذشته تغییری نکرده است اما قیمتها افزایش داشتهاند و تا درآمد با تورم برابری نکند، بهبودی حاصل نمیشود.
علیپور همچنین درباره استقبال مردم از مغازه و اجناسش گفت: با اینکه ما عمده فروش هستیم اما استقبال خوب نیست و این نه تنها درباره ما بلکه درباره کل بازار است.
علیپور درباره این که پوشاک مایحتاجی ثانویه است اشاره کرد: مردم ابتدا به فکر خورد و خوراک و شکمشان هستند تا پوشاک و این به راحتی در صفحات شهروندی قابل مشاهده است.
بعد از گشت و گذار در مغازهها و نشستن پای حرف مغازهداران تصمیم گرفتیم تا پای حرف مردمی که خسته از خرید عید با کیسههای خرید در گوشه و کنار بازار در حال استراحت بودند بنشینیم و سراغ مردی مسن، که با کیسههایش روی نیمکتی نشسته بود رفتیم و از وی درباره احوال بازار سوال کردیم. وی نیز جوابش، جواب فروشندهها بود. از وی درباره تفاوت خریدش نسبت به سال قبل پرسیدیم و گفت: قیمتها خیلی بالاست و خرید امسال ما نسبت به سال قبل هشتاد درصد کمتر شده است.
صدرنژاد درباره رفتار فروشندگان در این وضعیت اقتصادی گفت: این مشکل دو طرفه است و آنها هم ضرر میکنند. وی افزود: شاید مشکل بیشتر سوء مدیریت باشد تا چیزهای دیگر.
خسته از مصاحبه در راه برگشت بودیم و من با وجود ازدحام جمعیت دیگر آن هیاهوی بازار را حس نمیکردم و سوالی در گوشم تکرار میشد: پس کی درست میشود؟ آیا درست میشود؟