فرصت برای پیشگیری از افت تولید پارس جنوبی زیاد نیست
قبل از اعلام رسمی کنارهگیری توتال از طرح توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی، وقتی از شهاب گرامی، رئیس پژوهشکده ازدیاد برداشت نفت و گاز به عنوان مرکز پژوهشی منتخب این طرح توسعه، درباره اهمیت فشارافزایی در پارس جنوبی پرسیدم، گفت: «میدانهای گازی ما در مرحله دوم عمر خود قرار دارند و بهطور طبیعی افت تولید را تجربه میکنند. بنابراین برای حفظ تولید پایدار، یا باید چاههای جدیدی حفر شود یا از کمپرسورها استفاده کنیم. بهکارگیری کمپرسور سرچاهی هم در صنعت نفت ما رویداد جدیدی نیست؛ کمااینکه در منطقه نار و کنگان همین کار را کردهایم، اما در میدان مشترک پارس جنوبی شرایط متفاوت است. مخزن در دریاست؛ سکوها محدودیتهای خاص خود را دارند و ما تجربه جدی احداث سکویی که بتواند وزن و تناژ کمپرسورهای فشارافزا را تحمل کند، نداشتهایم. از این حیث طبیعی است حضور شرکتی که در این زمینه کار کرده، ضروری است و انتقال فناوری در چنین سطحی به منظور اجرا در دیگر فازهای پارس جنوبی، بسیار ارزشمند».
موضوعی که گرامی به آن اشاره کرد، یکی از دو چالشی است که در نگهداشت تولید گاز در دریا با آن مواجهیم؛ یعنی نبود قابلیت احداث سکوهایی متناسب برای استقرار کمپرسورهای فشارافزا در داخل کشور. اما چالش دوم چیست؟ کریم زبیدی، مدیر برنامهریزی تلفیقی شرکت ملی نفت ایران به این پرسش پاسخ میدهد و البته پیش از آن، درباره اهمیت پیشگیری از افت تولید پارس جنوبی به نکته مهمی اشاره میکند: «روند کاهش تولید در این میدان در سالهای ۲۰۲۱- ۲۰۲۵ آغاز میشود. ناگزیر باید هرچه زودتر استفاده از کمپرسورهای فشارافزا در دستور کار فازهای توسعهای پارس جنوبی قرار گیرد. تا زمانی که آب در مخزن حرکت نکرده و بالا نیامده باشد، میتوان نسبت به برداشت گاز اقدام کرد؛ اما اگر آب بالا بیاید دیگر نمی توان گاز را نجات داد؛ گاز به تله میافتد و دیگر تولید آن امکانپذیر نخواهد بود».
موضوع دیگری که زبیدی به آن اشاره دارد، لزوم بهرهمندی از کمپرسورهایی خاص در فشارافزایی گاز در دریاست؛ کمپرسورهایی که به منظور متراکمسازی گاز ترش پارس جنوبی لازم است از طراحی مخصوص و متالوژی ویژه و مقاومی برخوردار باشند. به عبارت دیگر، تحقق جلوگیری از افت تولید گاز در پارس جنوبی که با فشارافزایی گاز در دریا امکانپذیر میشود؛ ۲ پیشنیاز اساسی دارد: نخست سازه مستحکم سکو و سپس کمپرسورهایی با طراحی و متالوژی ویژه که تاکنون در صنعت نفت ایران ساخته و بکارگیری نشدهاند.
زبیدی هم با اشاره به ظرفیتهای کنونی صنعت نفت که پاسخگوی نیاز فشارافزایی گاز در دریا نیست، میگوید: «اینکه امروز چنین قابلیت و ظرفیتی در کشور وجود ندارد، به این معنا نیست که امکان دستیابی به آن نیز فراهم نخواهد شد و امیدواریم شرکتهای توانمند داخلی در این عرصه هم بدرخشند و بتوانند یا مهندسی معکوس، خلا این حلقه مفقوده را پر کنند». وی ابراز امیدواری میکند که بتوان در چند فاز از این فناوری استفاده کرد و در دیگر فازها از توانمندی شرکتهای ایرانی بهرهمند شد.
وزارت نفت پیش از این با مدنظر قرار دادن فاز فشارافزایی گاز در قرارداد توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی و امضای این قرارداد با شرکتی مجرب در این حوزه، نشان داد همانقدر که در فکرِ امروز این میدان گازی مشترک است، دغدغه فردای آن را نیز در سر دارد. اما به هر روی شرایط کشور به گونه دیگری رقم خورد و طبیعی است که اوضاع جدید، برنامهریزی متفاوتی را میطلبد. در این میان انتظار بیراهی نیست که منتقدان امضای قرارداد توسعه فاز ۱۱ با توتال هم که به واسطه تحریم، به خواست خود مبنی بر توقف همکاری با این شرکت فرانسوی دست یافتند، از راهکارهای پیشنهادیشان برای مقابله با افت تولید گاز در سمتِ ایرانی بزرگترین میدان گازی جهان پرده بردارند و از این طریق، وزارت نفت را یاری دهند. معاون توسعه و مهندسی شرکت ملی نفت ایران تاکید میکند که "تحت هر شرایطی"، عملیات اجرایی توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی امسال آغاز میشود؛ بیژن زنگنه، وزیر نفت هم پیشتر از برنامهریزی برای آغاز عملیات اجرایی این طرح توسعه در آیندهای نزدیک خبر داده بود. از مجموع گفتهها و شنیدهها اینطور برداشت میشود که احتمالا جزئیات فرایند توسعه این میدان (در فاز تولید) حداکثر ظرف یکیدو ماه آینده مشخص و روند اجرای کار آغاز میشود. به فراخور حتما چارهاندیشی درباره الزامات و نحوه مقابله با افت تولید هم مدنظر است. فراموش نکنیم گذشته از آنکه به مدد شتاببخشی به روند توسعه پارس جنوبی در سالهای اخیر، ایران در برداشت روزانه گاز از این میدان نسبت به قطر پیشتاز و این میدان به نمادی از اقتدار ملی بدل شده است، بخش عمده گاز مورد نیاز کشور هم از این محل تامین میشود. اینهمه، ضرورت نگهداشت تولید گاز در پارس جنوبی را دوچندان میکند.