خالی ماندن اتاقهای شیشهای بورس نفت اتفاقی نیست
نبض نفت- ایران کشوری متکی به درآمدهای نفتی است و تأمین بخش عظیمی از بودجهی سالانهی کشور به فروش این طلای سیاه وابسته است. طبیعی است که بیثباتی قیمت نفت و بهتبع آن درآمدهای حاصل از نفت، هر چند وقت یکبار لرزه به جان اقتصاد کشور بیندازد و شوکهای وارد بر بازار آن، برنامههای اقتصادی را از روال عادی خود خارج کند. راهحلهای مختلفی جهت کاهش آثار ناشی از این شوکها ارائه شده و یکی از این روشها راهاندازی بورس نفت است. بازاری که با شروع تحریمهای نفتی، به بخش خصوصی فرصت داد تا شانس خود را برای خریدوفروش نفت ایران بیازماید و با ایجاد شفافیت لازم در زمان عرضهها، قیمت و حجم معاملات، دست رانتخواران و مفسدان را از سفره فروش نفت کشور کوتاه کند؛ اما دیری نپایید که همزمان با فروش نفت در اتاقهای شیشهای بورس، پروژه فروش نفت در اتاقهای تاریک معاملات توسط وزارت نفت کلید خورد. وزارت خانهای که خود مسئول رونق دادن به فروش نفت در بورس بود، متأسفانه به راهکارهای موازی با این بازار پناه آورد. بهراستی در شرایط کنونی کشور، راهاندازی بسترهای سست اینچنینی که در دور قبلی تحریمها شکستخورده است و افرادی مثل بابک زنجانی از دل آن متولدشدهاند تا چه میزان منطقی به نظر میرسد؟ آیا زمان آن نرسیده است که مسئولین امر، انحصارطلبی و دلسردی را کنار بگذارند و علاوه بر وظیفهی عرضهی هفتگی نفت در بورس، به راهکارهای رونق این بازار همفکر کنند؟ در ادامهی این یادداشت، به زوایای دیگر اتاقهای تاریک و معایب استفاده از بستر غیر شفاف آن پرداختهشده است.
*انتخاب سلیقهای قیمت در کمیته فروش نفت
در روش مذاکرات مستقیم یک کمیتهی چند نفره برای فروش نفت تصمیم میگیرند. در این روش علاوه بر ایجاد رانت و فساد که قبلاً اشاره شد، مسئلهی قیمت فروش نیز وجود دارد. این کمیته با توجه به نوع مشتری و شرایط تحریم، قیمت نفت را بهدلخواه یک دلتا کمتر از قیمت نفت برنت در نظر میگیرد. حالآنکه انتخاب این دلتای سلیقهای منجر به فروش نفت به بالاترین قیمت ممکن نمیشود؛ اما در بورس نفت، قیمت فروش بعد از اعلام قیمت پایه در یک فرایند رقابتی تعیین میشود و به بالاترین سقف ممکن میرسد. در معاملات نفتی به علت بزرگ بودن رقم معاملات، حتی 1 سنت کمتر و بیشتر فروختن یک بشکه، اختلاف عددی زیادی تولید میکند.
*تعدد واسطهها مشتری را سردرگم میکند
اغلب مراجعهکنندگان به کمیتهی فروش بهجای خریداران واقعی، واسطهها هستند. این افراد که به علت کمهزینه بودن مذاکره آن را به بورس نفت ترجیح میدهند، پس از چانهزنیهای اولیه بر سر قیمت، اسناد مربوطه را دریافت میکنند. بعد از این، وارد فاز دوم کار خود شده و دنبال خریدار نهایی میگردند؛ اما وجود این واسطهها مشکلاتی به همراه دارد. اول اینکه برای کمیتهی فروش مشخص نیست که طرف مورد مذاکره خریدار واقعی است یا واسطه. دومین مشکل سردرگمی خریداران واقعی است. چراکه واسطههای متعددی پس از گذراندن مرحلهی آسان و بی هزینهی مذاکره، با یک پالایشگر وارد مذاکره میشوند و هرکدام پیشنهادی میدهند. این تعدد واسطهها و پیشنهادها تصمیمگیری را برای مشتری واقعی نفت ایران سخت میکند و موجب میشود مشتری عطای خرید نفت ایران را به لقایش ببخشد.
*سرقت اطلاعاتی در پوشش خریدار
ممکن است عناصر بیگانه در پوشش خریدار وارد جلسهی مذاکرات شوند و از آخرین اطلاعات و اخبار تجارت نفت ایران اعم از رقم و حجم معاملات، خریداران نفت تحریمی ایران و شیوههای انتقال محمولههای نفتی و تسویه معاملات مطلع شوند. این مشتری نماها، میتوانند درنهایت، خروجی جلسات و نتایج مذاکرات را افشا کرده و از آنها سو استفاده اطلاعاتی کنند. در روش مذاکره مستقیم، امکان تشخیص این افراد وجود ندارد.
به نظر میرسد تا زمانی که استفاده از بسترهای شفافی مثل بورس برای تجارت نفت ایران اجرایی است، استفاده از کورهراههای مخفیانه و موازی خطا محسوب میشود. تجربهی تلخ گذشته در سوء استفاده مفسدان و از دست دادن سرمایهی ملی، جای هرگونه حدس و خطا در تجارت نفت را بسته است. بهتر است که با بستن تمامی مسیرهای موازی، مشتریان انتخابی جز ورود به کانال بورس برای خرید نفت ایران نداشته باشند.