اکثر میدانهای مشترک نفت و گاز کشور تعیین تکلیف شدهاند
زبیدی افزون بر میدانهای مشترک غرب کارون و پارس جنوبی، به پیگیری فرایند توسعه برخی دیگر از میدانهای مشترک که در غرب کشور واقع شدهاند نیز اشاره دارد: «برخی میدانها مانند آبان و پایدارغرب در قالب قراردادهای جدید نفتی در حال توسعه هستند؛ توسعه برخی دیگر از میدانها مانند دهلران و نفتشهر در قالب طرح نگهداشت و افزایش توان تولید نفت در دست اقدام است و روند توسعه برخی میدانهای مشترک مانند آذر نیز ادامه دارد، بهطوری که فاز نخست توسعه این میدان رو به پایان است.»
وی با مرور عملکرد نفت در میدانهای مشترک میگوید: «ادعا نداریم که عملکرد صددرصدی در میدانهای مشترک داشتهایم، اما با در نظر گرفتن شرایط، تنگناها و بهویژه بضاعت مالی، بیانصافی است اگر بگوییم وزارت نفت در میدانهای مشترک کاری نکرده است.»
فرزاد؛ میدانی پیچیده و سخت
زبیدی در مرور عملکرد نفت در میدانهای مشترک، درباره میدان فرزاد میگوید: «توسعه این میدان، پیچیدگیهای خود را دارد. دیوارههای چاهها در این میدان ریزش دارند و سولفور بهصورت کریستال بالا میآید، بنابراین ما در فرزاد با چاههایی همانند پارس جنوبی روبهرو نیستیم و کار حفاری در این میدان بسیار پیچیده و دشوار است. عربستان سعودی در طرف مقابل، میدانهای العربیه و حصبه را با بهرهمندی از فناوری شرکتهای آمریکایی توسعه داده است.»
بر پایه این گزارش، از آغاز مذاکرات توسعه میدان فرزاد با هندیها بیش از یک دهه میگذرد و سرانجام پس از بینتیجه گذاشتن این مذاکرات از سوی طرف هندی، وزارت نفت تکلیف این میدان مشترک را مشخص کرد و چندی پیش قرارداد بخش نخست توسعه میدان فرزاد شامل مهندسی، حفاری چاه اکتشافی و طراحی پایه با شرکت ایرانی پتروپارس امضا شد.
زبیدی در ادامه، به رویکرد دیگر شرکت ملی نفت ایران مبنی بر نگهداشت تولید میدانها و اهمیت آن بهویژه از حیث تامین مستمر خوراک پالایشگاهها اشاره میکند: «نگهداشت تولید را در برخی میدانها مدنظر قرار دادهایم و در برخی میدانها هنوز این نیاز احساس میشود. پس از آنکه افت تولید در یک میدان آغاز میشود، باید با حفر چاههای جدید نسبت به جبران تولید اقدام کرد تا جایی که مطمئن شویم حفاری چاههای بیشتر دیگر اثری بر تولید میدان ندارد، مثل میدان گچساران. در این زمان است که استفاده از روشهای ازدیاد برداشت ثانویه یا ثالثیه اولویت پیدا میکند.»
اول مدیریت مخازن؛ دوم مدیریت مالی
مدیر برنامهریزی تلفیقی شرکت ملی نفت ایران این همه را برشمرد تا تاکید کند اولویت نخست شرکت ملی نفت ایران، مدیریت و توسعه مخازن است و از آنجا که توسعه با صرف هزینههای کلان امکانپذیر میشود، بنابراین مدیریت مالی دومین اولویتی است که در دستور کار این شرکت قرار دارد. به گفته وی، چاههایی در سطح میدانهای نفت و گاز مشترک وجود دارد که حفاری آن به ۵۰ میلیون دلار اعتبار نیاز دارد و این ارقام، بهخوبی نشان میدهد توسعه در صنعت نفت تا چه حد مشروط به تامین سرمایه است.
زبیدی در باب اولویت دوم یعنی اهمیت و ضرورت مدیریت بهینه مالی در صنعت نفت توضیح میدهد: «در دور جدید وزارت آقای زنگنه در نفت، نظم و انضباط مالی بیشتری بر نفت حاکم شده. آقای کرباسیان (مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران) هم در این زمینه تلاش شایان توجهی دارند. قبلا هر روز پروژههای بیشمار جدیدی تعریف میشد که خوشبختانه این روند متوقف و انضباط مالی نسبتا خوبی بر فرایندها حاکم شد؛ تا جایی که امروز این ما هستیم که منتظریم شرکتها سندها و صورتوضعیتهای خود را تحویل دهند. در این راستا برنامههایی نیز در دستور کار قرار گرفته، مثل برنامه کار دکلها که بر مبنای آن، روند کار حفاری و تعمیر و ترمیم چاهها بهطور دقیق مشخص است یا اقدام به تشکیل کمیته رسیدگی به مطالبات پیمانکاران که رسیدگی به مطالبات پیمانکاران حدود ۳۷۰ پروژه در این کمیته نهایی شده است.»
۸ میلیون بشکه؛ رویا یا واقعیت؟
وی مدیریت صحیح و بهینه در نفت را به قدری ضروری و تعیینکننده میداند که حتی به این سوال که «آیا ظرفیت دستیابی به تولید روزانه ۸ میلیون بشکه نفت (موضوع یکی از پنلهای کنگره نفت و نیروی امسال) در ایران وجود دارد؟»، پاسخ میدهد: «کشور ما ظرفیت بالایی دارد، اما سوال من این است که آیا برای رسیدن به این سطح از تولید به اندازه کافی از نظام مدیریتی منسجم و بهینه برخورداریم؟ ما از نظر برخورداری از سرمایههای انسانی، کشور ثروتمندی هستیم، اما این سرمایه انسانی باید برای حضور موثر و درست در ردههای مدیریتی بهخوبی پرورش یابد. مدیر باید بر اجزای مختلف کار سوار بوده و از جزئیات فرآیندهای عملیاتی، فنی، مالی و ... مطلع باشد. عملکرد شرکتهای تابع در بخش فنی باید تقویت شود و به دور از جنجالهای سیاسی، امور باید به نحو احسن پیگیری شوند.»
زبیدی بر اعمال مدیریت درست شرکتهای تابع بر پیمانکاران تاکید میکند: «پروژه سه رکن دارد: شرح کار، زمان و پول، اما ما به کرات شاهدیم که حتی در یک پروژه ساده مثل احداث خط لوله، پیمانکار بعضا شرح کار را تغییر و بعد زمان و اعتبار آن را بسط میدهد، بهطوری که کلا پروژه از حیز انتفاع ساقط میشود. تصور کنید اگر احداث یک نمکزدایی که باید در مدت زمان تعیینشده به نتیجه برسد تا هنگام آغاز نمکی شدن نفت تولیدی به کار بیاید، با تاخیر چندساله انجام شود، دیگر چنین تاسیساتی چه کارایی خواهد داشت؟ مدت زمان مورد نیاز برای احداث یک واحد نمکزدایی در بدترین حالت دو سال است، حال آنکه در برخی پروژهها این مدت زمان از پنج سال هم گذشته است. شرکتهای ما باید بیش از پیش چالاک، چابک، سریع و هوشمند عمل کنند. هر اعتباری برای پروژهها صرف میشود متعلق به بیتالمال است و ما در قبال آن مسئول هستیم.»