چین مشتری نفت ایران میماند
نبض نفت - پس از توافق مرحله نخست آمریکا و چین بر سر پایان دادن به جنگ تعرفهای، برخی با توجه به مفاد توافق دو کشور، یکی از کشورهای آسیبپذیر از این توافق را ایران میدانستند، چراکه در بخشی از توافق، چین متعهد شده است انرژی بیشتری از آمریکا وارد کند و این به معنای پایان خرید نفت ایران از سوی چین است. هر چند هیچمقام چینیای تا به حال در این باره سخن نگفته و این ادعا را تایید نکرده است، با این حال بررسی رفتار چینیها بهویژه در حوزه انرژی، بهخوبی نشان خواهد داد که چقدر احتمال دارد چین از نفت ایران چشمپوشی کند.
در سالهای گذشته و بهویژه پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا، چین تلاش کرده از چندین کشور انرژی مورد نیاز خود را تامین کند. با وجود این نیمی از نیاز چین به انرژی از غرب آسیا تامین میشود؛ جایی که جز ایران، همه کشورها متحد آمریکا به شمار میروند و این کشور میتواند شریان نفت را روی چین ببندد و اقتصاد این کشور را درگیر بحران کند. چین برای رهایی از این وضعیت، باید در کنار خرید نفت از متحدان آمریکا بازار مطمئنی در صورت دخالت آمریکا برای تامین انرژیاش پیدا کند. ایران، روسیه، ونزوئلا و برخی کشورهای آفریقایی برای چین بهعنوان گزینههای مطمئن انتقال انرژی هستند. بر همین اساس حتی با وجود توافق مرحله نخست با آمریکا، چین در راهبرد امنیت انرژی خود تغییر ایجاد نمیکند و این شرایط نسبتا متعادل را به هم نمیزند تا در روزهایی که احتمالا نفت بیشتری از آمریکا میخرد، به متحدان این کشور نیز بیشتر وابسته شود. در این گزارش به بررسی توافق تجاری آمریکا و چین، موانع آن و همچنین احتمال اثرپذیری صادرات نفت ایران بر اثر توافق آمریکا و چین پرداخته شده است.
کلیات توافق چه بود؟
چین و آمریکا پس از نزدیک به دو سال مناقشه بزرگ تجاری که از آن به جنگ تجاری یاد میشود، در اواخر آذرماه بر سر «مرحله اولیه» پایان دادن به جنگ تجاری و نبرد تعرفهها توافق کردند. این توافق 86صفحهای، یک ماه بعد در 25 دیماه، در کاخ سفید توسط دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا و لیو هه معاون نخستوزیر چین به امضا رسید. پس از امضای این توافق، واشنگتن اعلام کرد که چین باید طی بازهای دوساله، ٢٠٠ میلیارد دلار کالاهای اضافی در مقایسه با سطح واردات ٢٠١٧ خود از ایالات متحده خریداری کند. در ازای این خرید، دولت آمریکا بر کالاها و خدمات چینی تعرفهای تعرفههای جدید نمیبندد و در کنار آن نیمی از تعرفههای اعمالشده در اول سپتامبر گذشته روی ۱٢٠ میلیارد دلار کالاهای وارداتی چینی را کاهش میدهد. از افزایش 200 میلیارد دلاری واردات چین از آمریکا، باید ٨٠ میلیارد دلار محصولات تولیدی آمریکا شامل هواپیما، خودرو و قطعات خودرو، ماشینآلات کشاورزی و دستگاههای پزشکی، ۵٠ میلیارد دلار انرژی و ٣۵ میلیارد دلار نیز خدمات باشد.
مهمترین بخش این توافق برای ترامپ، افزایش میزان خرید محصولات کشاورزی است. عمده طرفداران ترامپ، کشاورزان سفیدپوستی هستند که سواد آنچنانی ندارند. آنها در جنگ تجاری به دلیل تعرفه چین بر محصولات کشاورزی، ضرر هنگفتی کردهاند. در توافق اولیه، میزان خرید محصولات کشاورزی چین از آمریکا در مقایسه با سال پایه ٢٠١٧، به میزان ٣٢ میلیارد دلار افزایش خواهد یافت. در سال ٢٠١٧ میزان صادرات کشاورزی آمریکا به چین، ۲۴ میلیارد دلار بود و حالا با اضافه شدن سالانه ١۶ میلیارد دلار خرید بیشتر چین، ترامپ به هدف صادرات ۴۰ تا ۵٠ میلیارد دلاری فروش محصولات کشاورزی به چین رسیده است.
توافق تجاری چقدر قابلیت اجرا دارد؟
پس از امضای این توافق اولیه، بسیاری از رسانهها و کارشناسان، آن را یک پیروزی نسبی برای ترامپ خواندند، با این حال یک شرط بر این پیروزی گذاشتند و آن هم، اجرایی شدن توافق بود. در دو هفته گذشته نیز بسیاری از کارشناسان با بررسی این توافق، به این جمعبندی رسیدهاند که حتی اگر چین بخواهد هم عملا امکان رسیدن به این سطح از مراوده تجاری با آمریکا را ندارد. کارشناسان تجارت بینالملل با اشاره به اینکه عمده خریدهای چین از آمریکا باید در بخش کالا بهویژه اقلام کشاورزی مانند سویا، انرژی مانند نفت خام، زغال سنگ و گاز طبیعی مایع (LNG) باشد، میگویند: «پکن حتی اگر بهترین اراده را هم در جهان داشته باشد، برای عمل به خرید ۲۰۰میلیارد دلار با مشکل روبهروخواهد شد.»
آنها در حوزه انرژی با اشاره به اینکه چین در حال حاضر ۳۴۴ هزار بشکه در روز نفت از آمریکا خریداری کرده است، میگویند: «اگر واردات چین از آمریکا سهبرابر شود و به حدود یک میلیون بشکه در روز برسد، با قیمت نفت ۶۰ دلار در هر بشکه، درآمد سالانه آمریکا از فروش نفت به چین حدود 21.9 میلیارد دلار خواهد بود. اگر میزان خرید گاز طبیعی مایع هم سهبرابر شود، درآمد آمریکا حدود 3.14 میلیارد دلار ارزش خواهد داشت. اگر صادرات زغال سنگ آمریکا به چین هم سه برابر شود و به حدود ۳۶ میلیون تن برسد، با قیمت فعلی حدود ۱۳۷ دلار در هر تن زغال سنگ ککشو، آمریکا حدود 4.93 میلیارد دلار درآمد خواهد داشت. در حوزه کشاورزی نیز با توجه به اینکه حجم زیادی از واردات چین، سویاست و تقاضا برای سویا به دلیل افت شمار دامهای چینی به دلیل شیوع تب خوکی آفریقایی به شدت کاهش پیدا کرده، عملا امکان رسیدن به میزان مورد توافق طرفین وجود ندارد. مجموع این شرایط نشان میدهد چین برای رهایی از جنگ تعرفهها، حاضر به پذیرش خواسته ترامپ شده، اما این توافق قدری بلندپروازانه بسته شده است و پکن با وجود درخواست، امکان تحقق آن را ندارد.
اروپا قربانی نزاع با چین
صرفنظر از میزان قابلیت اجرایی توافق اولیه واشنگتن و پکن، اثر آن بر سایر کشورهاست. دونالد ترامپ در سهسال گذشته نشان داده بدون توجه به متحدان دیرینهاش، به دنبال دستیابی به توافقات دوجانبه با قابلیت بالانس است. اینکه این توافق چه اثری روی کشورهای ثالث میگذارد، مسالهای نیست که ترامپ بخواهد به آن فکر کند. بر همین اساس هم پس از اعلام بندهای این توافق، کشورهایی که توافقات تجاری با چین داشتند، نسبت به این توافق و آینده آن ابراز نگرانی کردند. کارشناسان معتقدند که سایر صادرکنندگان به چین هم منتظر نمیمانند تا بازارشان توسط آمریکا مصادره شود. آنها هم ابزارهایی در دست دارند تا تغییری در سهمشان از بازار چین ایجاد نشود. بهعنوان نمونه برزیل، آرژانتین و استرالیا که عمده صادرکنندگان محصولات کشاورزی به چین هستند، ممکن است هزینههایشان را کاهش دهند و اوضاع را برای صادرکنندگان آمریکایی دشوارتر کنند. بر همین اساس، اتاق بازرگانی اروپا در چین در بیانیهای از تاثیرات این توافق بر تجارت این قاره با چین ابراز نگرانی کرد. جرج ووتکه، رئیس این اتاق در مصاحبهای گفته که برزیل صادرکننده دانههای روغنی است، استرالیا و قطر گاز طبیعی صادر میکنند، اروپا هم به چین هواپیما میفروشد، ولی این توافق همه این بازارهای تجاری را تحتتاثیر قرار میدهد.
اروپا که در حال مذاکره برای امضای پیمان سرمایهگذاری با چین است بر این باور است که چنین توافقنامهای باعث میشود تمرکز بازار چین در اختیار آمریکا باشد و این اروپا را به حاشیه میبرد. هر چند اروپاییها فعلا تلاش میکنند با ابراز نگرانی، مانع این توافق دوجانبه بالانسشده شوند، اما روسها جدیتر از خطرات آن سخن میگویند. ماکسیم اورشکین، وزیر سابق اقتصاد روسیه و مشاور رئیسجمهور این کشور، توافق تجاری بین چین و آمریکا را شبیه یک بمب ساعتی دانسته که بر تمام حوزه تجارت بینالملل تاثیر منفی خواهد گذاشت. او گفته بزرگترین سوالی که در این زمینه مطرح است، موضوع واردات بیشتر کالاهای آمریکایی توسط چین است که باید دید آیا به معنی اعمال موانع بیشتر برای واردات کالاهای اروپایی به چین است.
این وزیر سابق دولت روسیه گفت: «این یک بمب ساعتی بزرگ است که من فکر میکنم بهطور قطع امسال منفجر نمیشود، ولی از ۲۰۲۱-۲۰۲۲ ما شاهد اختلافات متعدد در مثلث چین-آمریکا-اروپا همراه دیگر کشورها خواهیم بود. تبعات این قرارداد، سال آینده خود را نشان خواهد داد که چین یک به یک قراردادهایش را با شرکتهای اروپایی لغو میکند و از آمریکا اجناس مورد نیازش را وارد میکند. با این توافق، ترامپ عملا پشت اروپا را خالی کرده و نظم اقتصاد جهان را بهطور کامل به هم ریخته است؛ نظامی که اروپا بر پایه آن دارای وضعیت ثبات سیاسی و اقتصادی شده است. سایر شرکای تجاری چین نیز وضعیت مشابهی خواهند داشت و باید برای رقابت جدی با آمریکا آماده شوند.»
ایران هم قربانی میشود؟
اخیرا وزارت خزانهداری آمریکا از چین خواسته بود که واردات نفتش از ایران را متوقف کند و الا با تحریم مواجه خواهد شد. پس از توافق اولیه دو کشور که از آن بیش از توافق به مرحلهای از آتشبس برای دوطرف یاد میشود، برخی یکی از توافقات دوطرف را قطع واردات نفت از ایران دانستند. سند این ادعا نیز مفاد بخش انرژی توافق چین و آمریکا بود. برای درک اینکه آیا چین در راستای تعهد به خرید نفت از آمریکا، خرید نفت از ایران را متوقف میکند، باید راهبرد امنیت انرژی این کشور را بررسی کرد. تقریبا تمام اقتصاد چین وابسته به انرژی و بهویژه نفت است. اگر در روند انتقال انرژی که موتور اقتصاد چین است خللی ایجاد شود، اقتصاد چین رو به نابودی میرود. بر همین اساس پکن، یک نگاه بهشدت امنیتی به بازار انرژی دارد و تلاش میکند انرژی مورد نیاز خود را از سبدهای متنوع تامین کند.
چین در سال 2017 نفت مورد نیاز خود را از 45 کشور وارد کرده است. تقریبا نیمی از این نفت، از غرب آسیا به مقصد پکن صادر شدهاند. پکن بیشترین نفت خود را به ترتیب از کشورهای روسیه، عربستانسعودی، آنگولا، عراق، عمان، برزیل، ایران،
کویت، ونزوئلا، ایالات متحده آمریکا، امارات متحده عربی، کنگو، کلمبیا، مالزی و لیبی وارد کرده است. دلیل این سبد متنوع انرژی، آسیبپذیری کمتر چین در مواقع بحرانی و قطع نفت به دلیل بحرانهای بینالمللی است. در سالهای اخیر کمتر پیش آمده که چین با مصرف روزانه 10 میلیون بشکه نفت، بیش از یکمیلیون بشکه نفت از کشوری خریداری کند. ایران نیز در سالهای گذشته همواره یکی از عمده صادرکنندگان نفت به چین بوده است. بیشترین آمار صادرات نفت ایران در دولت یازدهم، به ماههای پس از توافق هستهای بازمیگردد که ایران روزانه نزدیک به 800 هزار بشکه نفت به چین فروخته است.
در همین زمینه مجید شاکری، پژوهشگر مسائل مالی میگوید: «ارزش ایران [برای چین] در این است که ایران سهمی از تنوع بخشی به بازار انرژی چین را برعهده دارد. سیستم چین به شکلی است که هر قدر خرید نفتش از ایران را کم کرده است، از کشورهای همجهت با ایران مثل ونزوئلا، نفت خریده است.»
او با اشاره به الگوی تنوعبخشی به انرژی چینیها میگوید اگر چین واردات نفت از آمریکا را افزایش دهد، خرید نفت از متحدان آمریکا را کاهش میدهد: «بهطور طبیعی وقتی چینیها وارداتشان را از آمریکا بیشتر کنند، از میزان وارداتشان از کشورهای متحد آمریکا کم میکنند تا توازن اردوگاه به هم نخورد.» به اعتقاد او، در صورت توسعه واردات نفت از آمریکا، چین برای بالانس وضعیت، واردات نفت از عربستان سعودی بهعنوان مهمترین متحد آمریکا در خلیج فارس را کم خواهد کرد. پس از عربستان، چینیها از روسیه به دلیل حجم بالای صادراتش، نفت کمتری خواهند خرید.
منبع: فرهیختگان آنلاین