از گوره تا جاسک
خط لوله انتقال نفت از گوره به جاسک که میتواند با دور زدن تنگه هرمز، مزیت راهبردی انتقال روزانه یک میلیون بشکه نفت خام ایران را به دریای عمان و بدون وابستگی به تنگه هرمز فراهم کند. مخازنی که توانایی ذخیره ۱۰ میلیون بشکه نفت خام را دارند در جاسک میتوانند دومین پایگاه انتقال نفت ایران باشند و البته وجود چنین مزیتی میتواند به توسعه صنعتی سواحل مکران کمک شایانی بکند. به جرأت میتوان گفت که این پروژه مهمترین پروژه دولت تدبیر و امید است و آنقدر از لحاظ راهبردی مهم است که شاید شایسته بود فیلمساز بنام دیگری تمامی جد و جهد آن را چون دفعه قبل به تصویر کشد.
همانگونه که آشکار است شرکت ملی نفت ایران مجموعهای است از شرکتها و مدیریتهای مختلف و البته یک بدنه ستادی که با سیاستگذاری، تقسیم کار و تخصیص بودجه پروژههای مصوب را به انجام میرسانند. تمامی این فعالیتها در ذیل مدیریت شرکت و معاونانش انجام میشود، اما انجام فیزیکی کار شامل برنامهریزی، کنترل، انتخاب و اجرای تمامی امور در شرکتهای تابع شرکت ملی نفت ایران صورت میگیرد. برای مثال همین پروژه خط لوله انتقال نفت گوره به جاسک از ابتدا تا امروز در شرکت مهندسی و توسعه نفت (متن) اصلیترین بازوی توسعهای شرکت ملی نفت ایران در خشکی توسعه داده شده است و البته ذیل مدیرعامل شرکت، طرح دارای مجری و عوامل اجرایی و ستادی بسیاری است. ۶ گستره خط لوله، پنج ایستگاه تلمبهخانه، سه ایستگاه توپکرانی، ۴۰۰ کیلومتر خطوط انتقال نیرو، سه گوی شناور، ۲۰ مخزن ذخیرهسازی، ۴۰ کیلومتر خط لوله دریایی در پروژهای به گستره ۱۰۰۰ کیلومتر را تصور کنید تا متوجه شوید کاری بینظیر و جزو اولینها در ایران در حال انجام است.
جزییات زیادی در خصوص تأمین ملزومات این پروژه در تحریمهای سخت و طاقتفرسای حال حاضر وجود دارد، اما به نمایندگی از همه آن مشقات جا دارد از شاهکار کاملاً ایرانی تأمین لولههای این پروژه یادی کنیم و باقی خلاقیتها و مجاهدتها را بسپاریم به تاریخ تا روزی برای این همه تلاش گواهی دهد. خط لوله مورد استفاده در این پروژه در کنار پمپهای عظیم جانمایی شده در تلمبهخانهها آنچنان یکتا و خاص هستند که تأمین آن بدون رصد شدن توسط بازوهای فعال تحریمی امکانپذیر نبود. لولههایی با استاندارد سرویس ترش که تهیه آنها نخستین مشکل بزرگ انجام پروژه بود. به دلیل بیسابقه بودن تولید این مدل لوله با آلیاژ خاص و ورقهای آن در کشور، مقداری ورق مطابق با استاندارد مورد تأیید در پروژه از خارج کشور تأمین و در داخل توسط لولهسازان داخلی به لوله تبدیل شد، اما خیلی زود بهانه تحریمها سبب شد راه ورود آن نیز به کشور مسدود شود.
اینجا بود که صنایع داخلی و بخش خصوصی به مدد شرکت متن آمدند و مجموعهای ایرانی از صدر تا ذیل تولید این محصول را بهعهده گرفت، مجموعهای شامل فولاد مبارکه که سازنده تختال بود و فولاد اکسین که تختال را به ورق تبدیل کرد و البته لولهسازیهای اهواز، صفا و ماهشهر که لولههای مورد نیاز را برای استفاده نهایی آماده کردند. هرچند این نمره منفی در کارنامه صنعت صد و اندی ساله نفت ایران ثبت میشود که چرا تا حال نیاز کشور به لوله، این ضروریترین کالای صنعت نفت برطرف نشده بود، اما به قول معروف ماهی را هر وقت از آب بگیریم، تازه است.
آیین رونمایی از آغاز عملیات لولهگذاری هرچند پس از مدتها لبخند را بر لبان صنعت نفت آورد، اما حاوی یک ابهام بزرگ بود. در تمام مراحل رسانهای پروژه نه نامی از شرکت اصلی مجری پروژه به میان آمد و نه حتی در عکسهای منتشر شده آنچنان تأکیدی به بنرهای شرکت مهندسی و توسعه نفت شد. سؤال بهوجود آمده این است چرا؟ آیا به این دلیل بود که فرض شده مخاطب میداند که این پروژه در کجا در حال انجام است؟ مدیرعامل آنجا کیست؟ مجری و معاونان طرح چه کسانی هستند؟ نیروهای کدام شرکت و کدام واحد چند ماه است بیشتر از چهره خانواده با سنگهای بیابان مأنوس شدهاند؟ آفتاب هر روز بر فرق نیروهای کدام بخش شرکت ملی نفت در راه انجام این پروژه میتابد؟ نبردن نامی از آنها سبب نادیده گرفتن سهم آنها در این افتخار ملی که برای آیندگان به یادگار میماند، میشود.
منبع: روزنامه اعتماد