روسیه نمی خواهد گاز ایران به اروپا برسد
وی ادامه داد: نیکسون در سال 1972 هم سفری به روسیه داشت و با برژنف دبیر کل حزب کمونیست شوروی سابق که نگرانیهایی به خاطر تفاوت ایدئولوژی با مائو و همچنین گسترش روابط با چین داشت، دیدار کرد. در نهایت کسینجر پیشنهاد داد که دوران تنشزدایی را تجربه کنند و به جای رقابت نظامی با هم رقابت تجاری و اقتصادی داشته باشند، بعد از دیدار نیکسون از مسکو توافقی برای کنترل تسلیحات و همکاریهای بازرگانی شروع میشود.
این کارشناس حوزه بینالملل انرژی تصریح کرد: شوروی در ایران نیز به نیروهای چپ کمتر کمک میکرد که علیه حکومت بجنگند و نمونه آشکار همکاری تنشزدایی بین شوروی سابق و امریکا ذوب آهن اصفهان است که توسط روسیه ساخته شد و به جای آن گاز ایران از مسیر آستارا به شوروی و اروپا صادر میشد و در قبال گاز به ارتش شاه سلاح و وسایل حمل و نقل نظامی میفروختند.
وی ادامه داد: در نتیجه امریکا و شوروی به این نتیجه رسیدند که در این دنیا نمیتوانیم با تنش و نظامیگری زندگی کنیم در مناطقی در امریکای لاتین حکومتهای دیکتاتوری نظامی را بر سر کار آورد و شوروی هم دخالت نمیکرد تا اینکه در سال 1979، انقلاب در ایران پیروز شد و یک خلائی در جهان بوجود آمد که باعث شد برخی رقابتها در جهان پا بگیرد. از طرفی چین هم در شرایط دیگری قرار گرفت، حکومت کمونیستی این کشور تبدیل به سرمایهداری شد، شوروی از فرصت استفاده و به افغانستان حمله کرد، امریکا هم که مخالف بود القاعده و طالبان را به کمک پاکستان ایجاد کرد تا شوروی را از این کشور بیرون کنند.
خاقانی گفت: در تقابل امریکا و شوروی آنها یک همکاری مشترک هم داشتند و آن اینکه انقلاب ایران برای شوروی، امریکا و اروپا یک خطر مساوی بود و نمیخواستند انقلاب موفق شود بنابراین در جنگ ایران و عراق از صدام حمایت کردند.
وی بیان داشت: بنابراین از زمان شوروی سابق در دوره یلتسین که این کشور دچار فساد اقتصادی شده بود، نمیخواست گاز ایران به اروپا برود، بنابراین روی صادرات گاز ایران به پاکستان و هند فشار وارد کرد، امریکا هم دنبال خط لوله تاپی از ترکمنستان، افغانستان و پاکستان به هند و بنابراین تحریم ایران بود. به این ترتیب هم روسیه و هم امریکا که تمایلی نداشتند که گاز ایران به اروپا برود، منافع مشترک پیدا کردهاند، در همین حال اقتصاد شرق و چین هم که در حال رشد بود، منافعی پیدا کرد و آن اینکه اگر ایران نتواند نفت را به جایی بفروشد مجبور است با قیمت ارزان به چین صادر کند و این کشور ذخایر استراتژیک و حجم پالایش نفتخام را توسعه داده و در آینده در بازار تاثیرگذار خواهد بود.
این کارشناس انرژی خاطرنشان کرد: از سوی دیگر روسیه هم تمایل نداشت نفت ایران به اروپا برود و در شمال غرب اروپا با نفت روسیه رقابت کند بنابراین درواقع چین، امریکا و روسیه منافع مشترک پیدا کردند. در این رابطه امریکا تمایل نداشت که صنعت گاز ایران توسعه پیدا کند، زیرا صنعت گاز مدیترانه که اخیرا نیز نمایندگان امریکا دنبال این بودند که لبنان را راضی کنند با اسرائیل برای توسه منابع گازی کف دریای مدیترانه کنار بیاید، با بیرون نگه داشتن ایران از بازار جهانی گاز و نفت تحقق مییابد. همچنین امریکا میتوانست سرمایهها را به در بخش نفت و گاز غیرمتعارف گسیل داشته و قیمتها را بصورت مصنوعی بالا نگه دارد که سرمایهگذاری در این حوزه به صرفه باشد.
وی تاکید کرد: در وین هر دو کشور چین، روسیه و امریکا میخواهند سیاست تنشزدایی حاکم شود، امریکا در شرایط اجتماعی بانضمام مشکلات اقتصادی بیسابقه دچار تحول شده و وقتی از تاپی حمایت میکند به خاطر جلوگیری از ورود روسیه است.
خاقانی گفت: اکنون ماجرا این است که نفت ایران در توافق 25 ساله به چین میرود، چین به برنامه امریکا برای کنترل قیمت نفت پاتک زده و با ذخیره 10 و نیم میلیارد و توسعه حجم فروارش بازار را به جای غرب و اوپک کنترل میکند، بنابراین ما طی سند میتوانیم در کنار این کشور نفت را پالایش و یک اتحاد ایجاد کنیم و در این بین خطری متوجه بازارهای نفتی روسیه در اروپا نخواهد بود، نتیجه اینکه تمایل روسیه در مذاکرات وین به سرانجام رسیدن و ایجاد توافق است. به عبارت دیگر در این مذاکرات برخلاف اسرائیل و جمهوریخواهان امریکا؛ روسیه در کنار چین، امریکا و اروپا به خاطر منافع اقتصادی که دارند؛ بدنبال هستهای نشدن ایران هستند.
منبع ایلنا