اقتصاددان کریم آقاجانی
"هر چه قدر قشنگ تر و بيشترخرج كني قشنگ تر و بيشتر به تو داده مي شود"...
این نوع جهانبینی و مشابه آن هر روز در شبکه های مجازی توسط افرادی به دلایل نامعلوم مطرح و بدون در نظر گرفتن عواقب اقتصادی خانوارها آنها را در سرمایه گذاری و پس اندازه برای آینده و فرزندانش دچار تزلزل و آشفتگی ذهنی می کند.
نبض نفت-قرار این نوع مفاهیم فارغ از تعارض بنیادین با مبانی اخلاقی و آموزه های دینی (مبنی بر پرهیز از اسراف و فرهنگ مصرفگرایی) و هم در علم اقتصاد که پس اندازه و سرمایه گذاری یکی از مولفه های اساسی اقتصاد در امر توسعه و رفاه می باشد مطرود است.
"اگر امروز چیزی را بخرید که به آن نیاز ندارید؛ در آینده چیزهای را خواهید فروخت که بدان شدیدا نیازمند هستید"
این نوع اظهارات در اکثر مواردبازی با احساسات پاک و لطیف طیف وسیعی از مخاطبین بوده و اگر بررسی شود اظهارکنندگان چنین مفاهیمی،خود در بهترین نقاط تهران صاحب واحدهای لاکچری و حسابهای پس انداز نجومی بوده و همین افراد برای افزایش منابع مالی خود حتی برای برگزاری آموزش های به ظاهر ثروت اندوزی از هر کدام افراد برای شرکت در این نوع کلاس های مجازی مبالغی هنگفتی دریافت می کنند.
اگر پس انداز و ثروت اندوزی مذموم است، چرا مطرح کنندگان این مفاهیم خود التزام عملی به گفته های خود نداشته و در شرایط اقتصادی فعلی به قاطبه مردم اطلاعات غلط داده و نعل وارونه می زنند.
همانند داستان تاریکخانه مولانا، قانون جذب همه ی حقیقت نیست و نبایستی از دخیل بودن سایر فاکتورهای علمی و عملی و قوانین مترتب بر زندگی بشر غافل بود.چنانچه مطرح کنندگان
این طرز تفکر به آنچه می فرمایند ایمان و ایقان داشتند، دوره های خود را بصورت رایگان برگزار می کردند
رواج فرهنگ مصرفگرایی در کشوری درحال توسعه مانند کشور ما بسیار آسیب رسان است.ازآثار جامعه شناختي مصرف گرايي مي توان به تبديل ثروت و مصرف، به ارزش و غلبه آن بر ديگر ارزش ها، نمايش ثروت، شكاف طبقاتي و نابرابري اجتماعي، احساس محروميت و ... نام برد.
وقتی مخاطب عام چنین تفکراتی مردمی هستند که دهکهای بالایی از آنان در زیرخط فقر به سر برده و از حمایت های اقتصادی و قانونی مکفی برخوردار نیستند، معضلات اجتماعی این بینشهای غیرعقلایی به فساد،فحشا و... دامن خواهد زد
پدیده مصرفگرایی یا همان کانسیومریزم (consumerism) یکی از همان ایسمهایی است که از تفکر مادی غرب به کشورهای جهان سومی به ارمغان رسیده است که با مفاهیمی همچون مصرف برای مصرف، اصالت مصرف، حاکمیت مصرفکننده، جامعهی مصرفی، فرهنگ مصرفی، سرمایهداری مصرفی شناخته میشود.
یکی از شاخصههای مصرفگرایی، مصرف به عنوان سبک زندگی است. اساساً مصرفگرایی بعد از گذر از دورانهای مختلف حیات خویش یعنی دوران مصرف برای تفاخر و کسب منزلت، دوران مصرف برای همخوانی با طبقه اجتماعی خاص، دوران مصرف برای تمایز از طبقات اجتماعی دیگر و دوران مصرف برای ساخت هویت، نهایتاً اکنون به دوران مصرف به عنوان سبک زندگی رسیدهاست. یعنی دقیقاً تنها و تنها آنچه که سبک زندگی یک فرد را در جامعه شکل میدهد، مصرف آن فرد است.
البته این نوع از مصرف تنها شامل مصرف کالاهای مادی نمیشود بلکه مصرف نشانهها و نمادها، مصرف کالاهای فرهنگی نظیر کتاب، موسیقی، انواع تفریحات و سرگرمیها، حضور در نمایشگاهها و سینماها و مانند آن را نیز دربرمیگیرد. به قول فیترستون اصطلاح سبک زندگی در فرهنگ مصرفی معاصر معنای ضمنیای معادل فردیت، بیان خویشتن و یک خودآگاهی مبتنی بر سبک پیدا کردهاست که مواردی چون تن، پوشاک، طرز صحبتکردن، وقتگذرانی، ترجیحات خوردنی و نوشیدنی، منزل، اتومبیل، انتخاب محل تفریح و سایر کارهای شخص را باید به عنوان شاخصهای فردیت و سلیقهی مصرفکننده به حساب آورد. همهی مواردی که فیترستون بدان اشاره مینماید در واقع بخشی از سبک زندگی است که توسط مصرف تعیین میشود.
در سال 1907 نویسنده آمریکایی "سایون ان. پاتن"، در کتاب "مبانی جدید تمدن" فرهنگ مصرفگرایی را کلید میزند و مینویسد «جامعه، از این پس نباید به مهار آرزوها و خواستههای شهروندان بپردازد و آنان را چون گذشته به صرفهجویی و قناعت فرا بخواند؛ بلکه بر عکس، باید آنان را تشویق و تحریک به مصرف بیشتر کند و از آنها بخواهد که برای مصرف بیشتر خود، کاری بیشتر انجام دهند؛ "مصرف بیشتر با تلاش بیشتر" این امر، جامعه را به سوی وفور و رفاه میبرد». این رویکرد مصرفی در غرب که در پی تولید انبوه، اجتنابناپذیر مینمود بعدها و در سالهای اخیر به "جنون مصرف" تبدیل شده و منجر به جایگزینی ارزشها از اخلاقیات و تعالی انسانی به بازار، عرضه و تقاضا گردید. جامعه مصرفی غرب امّا، اندک اندک جای پای خود را در سایر کشورها نیز باز کرد و مظاهر فریبنده آن با استفاده از ابزارهای پیشرفته رسانهای و تأثیر بر جوامع اطلاعاتی، تبلیغ شده و به نفوذ در فرهنگها و تمدنها همت گمارد به گونهایکه امروزه تقریباً در همه نقاط جهان آثار و رگههای مصرفگرایی غربی مشاهده میشود
دكتر كريم آقاجاني. اقتصاد دان
"اگر امروز چیزی را بخرید که به آن نیاز ندارید؛ در آینده چیزهای را خواهید فروخت که بدان شدیدا نیازمند هستید"
این نوع اظهارات در اکثر مواردبازی با احساسات پاک و لطیف طیف وسیعی از مخاطبین بوده و اگر بررسی شود اظهارکنندگان چنین مفاهیمی،خود در بهترین نقاط تهران صاحب واحدهای لاکچری و حسابهای پس انداز نجومی بوده و همین افراد برای افزایش منابع مالی خود حتی برای برگزاری آموزش های به ظاهر ثروت اندوزی از هر کدام افراد برای شرکت در این نوع کلاس های مجازی مبالغی هنگفتی دریافت می کنند.
اگر پس انداز و ثروت اندوزی مذموم است، چرا مطرح کنندگان این مفاهیم خود التزام عملی به گفته های خود نداشته و در شرایط اقتصادی فعلی به قاطبه مردم اطلاعات غلط داده و نعل وارونه می زنند.
همانند داستان تاریکخانه مولانا، قانون جذب همه ی حقیقت نیست و نبایستی از دخیل بودن سایر فاکتورهای علمی و عملی و قوانین مترتب بر زندگی بشر غافل بود.چنانچه مطرح کنندگان
این طرز تفکر به آنچه می فرمایند ایمان و ایقان داشتند، دوره های خود را بصورت رایگان برگزار می کردند
رواج فرهنگ مصرفگرایی در کشوری درحال توسعه مانند کشور ما بسیار آسیب رسان است.ازآثار جامعه شناختي مصرف گرايي مي توان به تبديل ثروت و مصرف، به ارزش و غلبه آن بر ديگر ارزش ها، نمايش ثروت، شكاف طبقاتي و نابرابري اجتماعي، احساس محروميت و ... نام برد.
وقتی مخاطب عام چنین تفکراتی مردمی هستند که دهکهای بالایی از آنان در زیرخط فقر به سر برده و از حمایت های اقتصادی و قانونی مکفی برخوردار نیستند، معضلات اجتماعی این بینشهای غیرعقلایی به فساد،فحشا و... دامن خواهد زد
پدیده مصرفگرایی یا همان کانسیومریزم (consumerism) یکی از همان ایسمهایی است که از تفکر مادی غرب به کشورهای جهان سومی به ارمغان رسیده است که با مفاهیمی همچون مصرف برای مصرف، اصالت مصرف، حاکمیت مصرفکننده، جامعهی مصرفی، فرهنگ مصرفی، سرمایهداری مصرفی شناخته میشود.
یکی از شاخصههای مصرفگرایی، مصرف به عنوان سبک زندگی است. اساساً مصرفگرایی بعد از گذر از دورانهای مختلف حیات خویش یعنی دوران مصرف برای تفاخر و کسب منزلت، دوران مصرف برای همخوانی با طبقه اجتماعی خاص، دوران مصرف برای تمایز از طبقات اجتماعی دیگر و دوران مصرف برای ساخت هویت، نهایتاً اکنون به دوران مصرف به عنوان سبک زندگی رسیدهاست. یعنی دقیقاً تنها و تنها آنچه که سبک زندگی یک فرد را در جامعه شکل میدهد، مصرف آن فرد است.
البته این نوع از مصرف تنها شامل مصرف کالاهای مادی نمیشود بلکه مصرف نشانهها و نمادها، مصرف کالاهای فرهنگی نظیر کتاب، موسیقی، انواع تفریحات و سرگرمیها، حضور در نمایشگاهها و سینماها و مانند آن را نیز دربرمیگیرد. به قول فیترستون اصطلاح سبک زندگی در فرهنگ مصرفی معاصر معنای ضمنیای معادل فردیت، بیان خویشتن و یک خودآگاهی مبتنی بر سبک پیدا کردهاست که مواردی چون تن، پوشاک، طرز صحبتکردن، وقتگذرانی، ترجیحات خوردنی و نوشیدنی، منزل، اتومبیل، انتخاب محل تفریح و سایر کارهای شخص را باید به عنوان شاخصهای فردیت و سلیقهی مصرفکننده به حساب آورد. همهی مواردی که فیترستون بدان اشاره مینماید در واقع بخشی از سبک زندگی است که توسط مصرف تعیین میشود.
در سال 1907 نویسنده آمریکایی "سایون ان. پاتن"، در کتاب "مبانی جدید تمدن" فرهنگ مصرفگرایی را کلید میزند و مینویسد «جامعه، از این پس نباید به مهار آرزوها و خواستههای شهروندان بپردازد و آنان را چون گذشته به صرفهجویی و قناعت فرا بخواند؛ بلکه بر عکس، باید آنان را تشویق و تحریک به مصرف بیشتر کند و از آنها بخواهد که برای مصرف بیشتر خود، کاری بیشتر انجام دهند؛ "مصرف بیشتر با تلاش بیشتر" این امر، جامعه را به سوی وفور و رفاه میبرد». این رویکرد مصرفی در غرب که در پی تولید انبوه، اجتنابناپذیر مینمود بعدها و در سالهای اخیر به "جنون مصرف" تبدیل شده و منجر به جایگزینی ارزشها از اخلاقیات و تعالی انسانی به بازار، عرضه و تقاضا گردید. جامعه مصرفی غرب امّا، اندک اندک جای پای خود را در سایر کشورها نیز باز کرد و مظاهر فریبنده آن با استفاده از ابزارهای پیشرفته رسانهای و تأثیر بر جوامع اطلاعاتی، تبلیغ شده و به نفوذ در فرهنگها و تمدنها همت گمارد به گونهایکه امروزه تقریباً در همه نقاط جهان آثار و رگههای مصرفگرایی غربی مشاهده میشود
دكتر كريم آقاجاني. اقتصاد دان
مطالب پیشنهادی
منتخب سردبیر