ریشه مشکلات گازی، نبود برنامهریزی در گذشته است
به گزارش نبض نفت به نقل از روابط عمومی شرکت ملی گاز ایران، توضیحات اداره کل روابط عمومی وزارت نفت به شرح زیر است:
۱- برخلاف ادعای آقای خاقانی، آقای زنگنه، وزیر سابق نفت، مبتکر ایجاد مخازن ذخیرهسازی گاز زیرزمینی در کشور نبوده است. مطالعات اولیه این کار در دهه ۶۰ شمسی انجام گرفته و کار اصلی مطالعات مهندسی تأسیسات ذخیرهسازی سراجه قم از اسفندماه سال ۱۳۸۴ و در دولت نهم آغاز و پس از اجرای عملیات توسعه، ذخیرهسازی گاز در این تأسیسات در ۲۰ فروردین سال ۱۳۹۱ با تزریق روزانه ۷ میلیون مترمکعب گاز آغاز شد و در ۱۶ دیماه ۱۳۹۱ نیز با برداشت روزانه ۱۲.۵ میلیون مترمکعب گاز، این پروژه به بهرهبرداری رسمی رسید.
۲- متأسفانه اظهارات آقای خاقانی در خصوص ماهیت ذخیرهسازی گاز و مخازن آن که طاقدیسهای طبیعی زیرزمینی است، بهقدری ناچیز است که معلوم نیست متکی به چه دانش و اطلاعاتی در این زمینه، اظهارنظرهای شاذ میکنند.
جهت اطلاع ایشان، با انحلال شرکت ذخیرهسازی گاز در دوران وزارت آقای زنگنه، کار توسعه و اجرای سایر پروژههای ذخیرهسازی به حاشیه رفت و صرفاً بهرهبرداری از تأسیسات قبلی انجام میگرفت. وزارت نفت در دولت سیزدهم بلافاصله پس از در دست گرفتن امور، با قید فوریت، توسعه فعالیتهای ذخیرهسازی را که بعضاً متوقف یا با کندی پیش میرفت در دستور کار قرار داد و در همین راستا، دیماه سال گذشته طرح توسعه ذخیرهسازی گاز در میدان شوریجه به گروه مپنا واگذار و با سرعت یافتن اجرای این پروژه، عملیات اجرایی این قرارداد با حضور رئیسجمهور ۱۱ فروردینماه سال جاری آغاز شد. جهت اطلاع ایشان، بهرهبرداری از تأسیسات ذخیرهسازی موجود نیز هماکنون با حداکثر توان در حال انجام است.
۳- آقای خاقانی ریشه بحران گاز را در نحوه انتصاب مدیران نفتی در دولت سیزدهم میدانند و بدون هیچ مدرک و مستندی مدعیاند «الهیاتخواندههای دانشگاه امام صادق (ع) در دولت سیزدهم جایگزین مدیران باسابقه دولت قبل شدند.» این اظهارات کذب محض است و ای کاش ایشان قبل از بیان این گزارههای کذب، مختصری در خصوص این ادعا تحقیق میکردند. جهت اطلاع ایشان، هماکنون علاوه بر وزیر نفت که خود فارغالتحصیل دانشگاه نفت است، تمامی معاونان و مدیران اصلی چهار شرکت اصلی وزارت نفت همگی دارای تحصیلات فنی و تخصصی مرتبط با حوزه کاری خود هستند و برخلاف مدیران وارداتی دولت قبل که به صرف روابط سیاسی و جناحی و با رانت و تحصیلات غیر مرتبط از گمرک و مترو و شیلات و ... زمام امور شرکتهای تخصصی نفت را بهعهده داشتند، همگی پله پله و پس از طی سطوح کارشناسی و مدیریت میانی به سمتهای مدیریتی فعلی منصوب شده و دارای تجارب لازم در زمینه کاری خود هستند.
همچنین برخلاف آقای زنگنه که در دولت قبل «خانهتکانی مدیریتی» انجام داد و حتی به مدیران همسو با خودش نیز رحم نمیکرد، مهندس اوجی، وزیر نفت، این کار را نکرد و با بسیاری از معاونان و مدیران ارشد دولت قبل نیز بر اساس عملکردشان ادامه همکاری میدهند. ضمن احترام به تمامی فرهیختگان الهیاتخوانده اعم از فارغالتحصیلان دانشگاه امام صادق (ع) و سایر دانشگاههای کشور، از آقای خاقانی میخواهیم حداقل برخی از مدیران ارشد الهیاتخوانده منصوب وزیر نفت را معرفی و در غیر این صورت، شهامت این را داشته باشند که ادعای دروغ و نادرست خود را اصلاح کنند.
۴- آقای زنگنه از سال ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۰ و ظرف ۸ سال با اتکای صرف به برجام، نقشه توسعه نفت را ریخته بود که همانگونه که دیدیم این نقشه با زیر قرارداد زدن طرفهای خارجی با عدم موفقیت کامل همراه شد و متأسفانه در فرصت طلایی ۸ ساله هیچ پروژه جدیدی کلنگ زده نشد و صرفاً پروژههای قابلتکمیل دولت نهم و دهم را تکمیل کردند و با افتتاح آنها دور افتخار زدند و پس از پایان وزارتشان هیچ پروژه نیمهتمامی را برای دولت سیزدهم به جا نگذاشتند و از همین رو، امروز وزارت نفت باید بسیاری از پروژهها را از صفر دوباره تعریف کند.
همچنین در خصوص ادعای آقای زنگنه در خصوص تعداد کارکنان صنعت نفت در سال ۱۳۸۴ که آقای خاقانی نیز آن را تکرار کردهاند که «وزارت نفت را با ۸۰ هزار نفر تحویل دادم و با ۲۰۰ هزار نفر تحویل گرفتم»، باید گفت ایشان در همان سال ۸۴ تعداد کارکنان پیمانکاری را که بعداً در دولت نهم و دهم عمدتاً به کارکنان قراردادی تبدیل وضعیت شدند، حساب نمیکنند و فقط آمار نیروهای رسمی را میدهند، وگرنه منهای افرادی که به سبب اجرای طرحهای توسعه پارس جنوبی در دولت نهم و دهم بهکار گرفته شدند، اینگونه نبوده که سال ۱۳۹۲ که ایشان دوباره برگشتند وزارت نفت ۲۰۰ هزار نفر نیروی رسمی داشته باشد. متأسفانه سیاستهای نادرست آقای زنگنه در حوزه منابع انسانی صنعت نفت در طول دوره وزارتشان چنان لطماتی به این حوزه زده که سالها طول میکشد این وضعیت اصلاح شود و امروز کمتر کسی حتی از دوستان ایشان حاضر است سیاستهای آن دوره در حوزه منابع انسانی را تأیید کند.
۵- آقای خاقانی معتقد است هدررفت گاز در کشور بهاندازه کل مصرف گاز ترکیه است. خب باید به ایشان گفت مسبب وضعیت فعلی کیست؟ آیا ایشان نباید از آقای زنگنه سؤال کند که در طول هشت سال دوره وزارت دومشان در نفت در این زمینه و در زمینه طرحهای بهینهسازی چرا مطلقاً هیچ کاری در این زمینه نکردند؟ آیا نمیدانستند با بردن گاز به همه شهرها و روستاهای کشور باید همزمان ذخایر بالادستی را توسعه داد و از سوی دیگر جلوی هدررفت گاز را گرفت. چرا کارهایی را که هشت سال معطل مانده بود انتظار دارند دولت سیزدهم یکشبه برطرف کند. البته که دولت سیزدهم برای حل ابربحرانهایی مانند ناترازی گاز و بهینهسازی و انبوهی از مسائل زمینمانده مصمم است، اما اینکه آقای خاقانی و برخی همفکرانشان اکنون در سایه نشستهاند و بدون ریشهیابی مشکلات، خود هر روز در مورد «ابر و باد و مه خورشید و فلک» در رسانهها اظهارنظر میکنند و «آدرس غلط» میدهند نیز جای تأمل دارد.
۶- در خصوص سایر ادعاهای آقای خاقانی بحران گاز اروپا و اینکه آنها چگونه جان سالم به دربردند قضاوت را بهعهده خوانندگان میگذاریم، اما به ایشان میگوییم بنا به گزارشهای متعدد رسانههای غربی، دولتهای اروپایی بهشدت مورد انتقاد از سوی مردمانشان هستند و بحران گاز برای آنها بسیار گران تمام شده است. کافی است ایشان مصاحبه اخیر وزیر اقتصاد آلمان با نشریه اشپیگل با عنوان «زمستان سخت تحت کنترل است» را با دقت بخوانند تا بدانند آیا واقعاً اروپا بدون مشکل از زمستان عبور کرده است یا نه.
در خصوص برخی کمبودهای گازی در کشور نیز به اطلاع ایشان میرسانیم بهرغم سرمای کمسابقه، زودرس و پایدار در حداقل ۲۷ استان کشور، برخلاف نظر آقای خاقانی با همراهی و همکاری مردم در صرفهجویی، تنها ۱۷ هزار مشترک گاز از مجموع ۲۳ میلیون مشترک بخش خانگی و تجاری بهمدت پنج روز، دچار قطع موقت گاز شدند؛ یعنی کمتر از یکهزارم درصد مشترکان. این در حالی بود که عدهای در فضای مجازی با دعوت به مصرف بیشتر گاز، منتظر آن بودند که در شرایط سرما و افزایش جهشی مصرف گاز شبکه انتقال گاز دچار فروپاشی شده و با قطع گسترده گاز در کشور زمینه اتفاقات تلخی را فراهم کنند، اما به فضل الهی با همکاری مردم و تلاش خادمانشان در صنعت نفت این تصورات نقش بر آب شد.