تهاتر ۵۰ میلیارد دلاری ایران و روسیه محلی از اعراب ندارد
اشعیب بهمن، شعیب بهمندر خصوص بررسی ضرورت ها و نیاز مبرم نگاه به شرق در دستگاه سیاست خارجی و نیز چالشهای موجود در سر راه تحقق این نگاه به این سوال مهم و اساسی پاسخ داده خواهد شد که راهکار عملیاتی و البته کوتاه مدت برای تحقق این نگاه با محوریت روسیه در چه اقداماتی خلاصه می شود.
فارغ از بحث های تئوریک در مقام عمل، آن هم در فرصت کوتاه قبل از تحریم های ۱۳ آبان به واقع می توان چه راهکار عملیاتی را برای افزایش مبادلات میان ایران با روسیه، چین و کشورهای دیگر حوزه شرق ایجاد کرد؟
مهمترین و اساسی ترین کاری که می توان در این خصوص انجام داد، تشکیل یک ستاد عملیاتی ویژه برای ایجاد بسترهای جدی مبادلات و مناسبات تجاری با حوزه شرق است. در دو مصاحبه پیشین چیزی که به شکل بسیار پررنگ بارز بود این است که نگاه به شرق اساسا از حد یک تئوری پا فراتر نگذاشته و به تبعش لین نگاه به صورت جدی در حوزه عملیاتی دستگاه سیاست خارجی در طول سالهای گذشته بعد از انقلاب اسلامی بروز و ظهور نیافته است. در سایه این نکته عملاً ما شاهدیم که هیچ دستور و راهکار مشخص عملیاتی، آن هم برای این زمان کوتاه وجود ندارد. من به عنوان کارشناس مسائل روسیه بیشترین تحقیقات را روی روابط تهران و مسکو دارم تا تهران و پکن و یا سایر کشورهای حوزه شرق. لذا بر اساس تحقیقات خودم بر این باورم که با وجود فراز و فرودهای جدی در روابطمان با مسکو در سال های اخیر این روابط به خصوص در حوزه دیپلماتیک و مسائل سیاسی منطقه ای به شکل بارزی گسترش یافته است. اما در شرایط کنونی آن چه بیشتر مورد نیاز جمهوری اسلامی ایران است، بازده و منفعت تجاری و اقتصادی روابط دیپلماتیک کشور با عرصه جهانی است. من معتقدم که هنوز تهران بر ظرفیت ها و پتانسیل های بالقوه روسیه اشراف ندارد، همان طوری که نتوانستیم ظرفیت ها و پتانسیل های خود را هم برای روسیه آشکار کنیم. در سایه این خلاء و مشکل جدی ما شاهدیم که روابط تجاری ما با روسیه همان طور که شما اشاره کردید عددی نزدیک به ۲ میلیارد دلار باشد. در سایه این مشکل حتی قراردادها و توافقنامه های بین المللی صورت گرفته میان مسکو و تهران در چند سال گذشته بر زمین مانده است. در این راستا قرارداد های جدی برای حضور و همکاری روسیه در تاسیس نیروگاه های برق در سواحل جنوبی کشور وجود داشته است؛ همین طور دعوت به همکاری برای توسعه حمل و نقل و مراسلات جاده ای کشور و نیز حضور جدی روسیه در صنعت نفت و گاز کشور هم در چند سال گذشتهشکل گرفته است، اما در مقام عمل این توافق نامه ها چندان عملیاتی نشدهاند. اگر همین قراردادها و توافق نامه های صورت گرفته عملیاتی شوند، یقینا میزان مناسبات و روابط تجاری بین روسیه و ایران بیشتر از پیش خواهد شد. به نظر من اولویت تهران فعلا باید عملیاتی کردن همین قراردادهای بر زمین مانده باشد تا پیش از این که به سوی توافق نامه ها و مناسبات جدیدی گام برداریم. لذا من معتقدم که برای عملیاتی شدن این توافق نامه ها باید یک ستاد ویژه تشکیل شود.
به نظر شما مانع جدی در شکل گیری این ستاد ویژه چیست؟
نکته مهمی که در این میان لازم به ذکر است این است که متاسفانه در مدیران کشور همان نگاه غالب به غرب چون شکل گرفته است مانع از عملیاتی شدن این توافق نامه ها و قرار دادهه می شود. در این خصوص بعد از خروج ترامپ از برجام شرکت ها و کمپانی های نفتی و گازی اروپایی از همکاری با ایران انصراف دادند، اما باز مسئولین ما به دنبال احیاء و بازگرداندن این شرکتها به ایران هستند. این نوع عملکرد و نگاه و مانع از افزایش و تقویت روابط تجاری و اقتصادی ایران با شرق به خصوص با روسیه می شود. اگرچه بیشترین روابط تجاری ایران با چین است، اما روابط تجاری با روسیه در نسبت با بسیاری از کشورها حتی بسیاری از همسایگان ما کمتر از نصف است. خوب این یک مشکل جدی است.
اما در این میان برخی از مقامات کشوری مانند آقای ولایتی از ضرورت تحقق مناسبات 50 میلیاردی دلار ایران و روسیه سخن گفتند؟
در خصوص نکته شما هم باید بگویم که منظور از روابط تجاری ۵۰ میلیاردی ایران با روسیه که آقای ولایتی به آن اشاره داشتند، ناظر بر روابط اقتصادی و بازرگانی بین دو کشور نیست، چرا که رسیدن به مبلغ ۵۰ میلیارد دلار نیاز به برنامهریزی دقیق و سرمایهگذاری طولانیمدت دارد، آن هم در شرایطی که تهران چندان رغبتی به این مناسبات ندارد که دلایل آن را در مصاحبه های پیشین به تفصیل بررسی کردیم. اما در مقابل به نظر من سخن آقای ولایتی ناظر بر این نکته بود که کل میزان سرمایه گذاری کشور روسیه در ایران که این عدد است باید به تحقق پیدا کند. ببینید مجموعه پروژه ها و سرمایه گذاری های روسیه در ایران روی هم نزدیک به ۵۰ میلیارد دلار است. البته چند فقره از این سرمایه گذاری ها و پروژه ها با موافقت تهران هم روبه رو شده، اما در مقام عمل هنوز عملیاتی نشده است. پس 50 میلیارد دلار یعنی مجموع سرمایه گذاری های پیشنهادی روسیه در ایران، نه توسعه روابط و مناسبات دو کشور تا این عدد. چون رسیدن به این عدد پروسه بسیار زمان بری است.
اما در این میان برخی از مقامات سیاسی کشور مسئله تهاتر کالایی را هم مطرح کردند که با نزدیک شدن تحریمهای ثانویه به نظر این راهکار روز به روز تقویت می شود؟
مسئله تهاتر ۵۰ میلیارد دلاری کالا میان ایران و روسیه اساسا محلی از اعراب ندارد. اگرچه از گذشته مسئله تهاتر نفتی میان روابط ایران و روسیه مطرح بوده است. اما این نوع نگاه در تهاتر کالایی مطرح نیست. در همان مسئله تهاتر نفتی هم نمیتوان از آن به عنوان سیاست نفت در برابر کالا یاد کرد. در دور اول تحریم های اولیه دهه ۹۰ شمسی ایران ۵۰۰ هزار بشکه نفت خود را از طریق روسیه به فروش میرساند و از طریق مسکو نیز مبادرت به تهیه کالاها و نیازهای اساسی خود می کرد، این مسئله در دوران تحریم های کنونی نیز می تواند یک راهکار اساسی و جدی باشد، چنانی که دولت هم این راهکار را در دستور کار خود دارد. اما این مسئله به معنای تهاتر کالایی میان روسیه و یا سیاست نفت در برابر کالا نیست. مضافا این که من معتقدم در سایه نگاه غرب گرایانه مسئولین و نیز عدم بسترهای لازم برای گسترش روابط تجاری با روسیه و همچنین نبود نگاه جدی برای توسعه روابط با شرق سبب شده تا حتی روابط کالایی میان دو کشور هم آن چنان که باید رشد پیدا نکند. مثلا در حوزه کالاها و محصولات کشاورزی ایران به صورت جدی می توانست در بازار روسیه حضور پیدا کند، اما به دلایلی که مطرح شد ما از این حضور ثمربخش، آن هم در شرایط کنونی تحریمی بیبهره مانده ایم. در این خصوص نداشتن بسته بندی مناسب کالایی و عدم رعایت استانداردهای لازم برای تهیه، تولید و انبار کالاهای داخلی و نیز نبود زیرساخت هایی برای حمل و نقل سریع در رساندن محصولات با فاصله چند روزه به روسیه سبب شده است تا ایران در این میدان چندان وجود نداشته باشد. در سایر حوزه ها هم مشابه چنین مسائلی را شاهد هستیم. بنابراین اعتقاد دارم که برای توسعه روابط خود با روسیه به منظور گذر از تحریم های ثانویه باید یک ستاد ویژه در خصوص عملیاتی کردن مناسبات و نیز گسترش بسترها در روابط میان دو کشور شکل گیرد. در دو مصاحبه پیشین عوامل متعددی برای عدم رشد و گسترش این مناسبات ایران به خصوص با روسیه مطرح شد که پارامترها و متغیرهای بسیاری دارد، لذا من معتقدم که ایجاد این ستاد ویژه تنها راهکاری است که میتواند این متغیرها را رفع کند.
مسئله مهمی که درسایه نکات شما به ذهن میآید این است که آیا عدم شکل گیری روابط ایران با روسیه در همه حوزه ها به خصوص حوزه اقتصادی ناشی از این نکته نیست که این نگاه به شرق نوعی سیاست خارجی دستوری و تحمیلی بر دولت هاست و در این خصوص میان دولت و ساختار سیاسی کشور انشقاق جدی وجود دارد؟
خیر من معتقد نیستم که نگاه به شرق یک سیاست دستوری بر دستگاه دیپلماسی کشور است که باید دولت آن را پی بگیرند، بلکه به نظر می آید نگاه به شرق، آن هم در شرایط کنونی میتواند راهکار جدی برای کشور در گذر از بحران های اقتصادی و تجاری ناشی از تحریمهای آمریکا باشد. اتفاقا این نگاه است که میتواند در این شرایط حساس به کشور کمک کند. اگر برخی هم سیاست نگاه به شهر را در قالب پیشنهاد و نه البته دستور به دولت ها گوشزد می کنند، تنها و تنها به همین دلیل است. همان طور که در مصاحبه اول مطرح شد نگاه های متعدد و گوناگونی در سیاست خارجی در طول سالهای گذشته وجود داشته است که یکی از این سیاست ها هم نگاه به شرق است. حتی اگر تهران به دنبال گسترش روابط خود با غرب هم باشد به نظر میآید که تقویت و پررنگ کردن نگاه به شرق در دستگاه سیاست خارجی می تواند عاملی تسریع کننده در این سیاست دولت باشد. البته این نکته را هم باید گفت که نگاه به شرق تنها سیاست و استراتژی مختص به ایران نیست و تمام کشورها به صورت کم رنگ و پررنگ آن را پی گرفته اند. مثلا در همین ترکیه و در دوران آقای اربکان سیاست نگاه به شرق بسیار جدی پی گرفته شد. در دوره آقای اردوغان هم علیرغم برخی اتفاقات اکنون ما شاهد هستیم که روابط مسکو - آنکارا بسیار پررنگ است. من معتقدم که هر چه کمان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در زمین شرق بیشتر کشیده شود تیر منافع ونفوذ ما در عمق بیشتری از غرب فرود خواهد آمد. مسئله مهم تر این است که حتی خود روسیه و چین هم نگاه به شرق در دستور کار خود دارد. روسیه با راهبرد پررنگ کردن نگاه اورآسیایی و چین با پیگیری افزایش مناسبات خود با کشورهای آسیای جنوب شرقی به دنبال ایجاد آلترناتیوی در تقابل با غرب به خصوص سیاستهای ترامپ است. در این خصوص حتی آمریکا هم تمایل دارد راهبرد سیاست خارجی خود را از تمرکز بر منطقه خاورمیانه به سمت آسیای جنوب شرقی ببرد. چنانی که کشورهای اتحادیه اروپا نیز به دنبال پررنگ کردن روابط خود با حوزه شرق است. پس این نگاه تنها به ایران اختصاص ندارد که حالا آن را راهبرد دستوری در سیاست خارجی کشور بدانیم. به واقع نگاه به شرق امروز می تواند به عنوان راهکاری در تحقق اهداف کشور باشد. پس نگاه به شرق نمی تواند باعث انشقاق جدی در دولت و ساختار سیاستهای عمل کند، به خصوص این که اکنون دولت پس از خروج ترامپ از برجام به این نتیجه رسیده است که تنها و تنها از طریق ارتباط با شرق نمیتوان به همه منافع و ظرفیتهای لازم برای مبارزه با تحریم ها دست پیدا کرد. در پایان باید به این نکته هم اشاره کنم اگرچه دولت کنونی در صورت یافتن راهحلی برای گسترش روابط با غرب، شرق را قربانی خواهد کرد، اما به نظر میآید که فعلا دستگاه سیاست خارجی به این نتیجه رسیده است که باید روابط با شرق را گسترش دهد تا به اهداف ترسیمی خود دست پیدا کند.