در پاسخ به ابهامات مطرح شده در خصوص فاز 11 مطرح شد،
تشریح جزییات طرح توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی
شرکت نفت و گاز پارس در پاسخ به ابهاماتی که پیشتر از سوی روزنامه شرق در خصوص فاز 11 میدان گازی پارس جنوبی و در قالب گزارشی با عنوان گافهای عملیاتی گاز منتشر شده بود، پاسخی را تهیه کرده و به تشریح روند توسعه این فاز پرداخته است.
به گزارش نبض نفت به نقل از پایگاه اطلاع رسانی شرکت ملی نفت ایران، شرکت نفت و گاز پارس در پاسخ به گزارش گافهای عملیاتی گاز که نهم اردیبهشت جاری در روزنامه «شرق» منتشر شده است، پاسخی تهیه کرده و به این روزنامه ارسال کرده که متن آن به نقل از روزنامه شرق به قرار زیر است:
طرح توسعه فاز 11 پارس جنوبی، به عنوان پیچیدهترین فاز این میدان بزرگ گازی، از حدود 21 سال پیش در مجموعه وزارت نفت تعریف و مقرر شد که توسعه این فاز، با رعایت اولویتبندی توسعه فازهای بیستوچهارگانه میدان پارس جنوبی انجام شود.
فرایند توسعه این فاز در دیماه 1395به کنسرسیومی متشکل از شرکت توتال فرانسه، CNPCI چین و پتروپارس سپرده شد؛ لیکن به دلیل محدودیتهای بینالمللی و خروج یا انصراف شرکا، در مهرماه 1398، اجرای این فاز به صورت کامل به شرکت پتروپارس واگذار شد تا با استفاده از توان داخلی آن را توسعه دهد.
در بدو امر، با توجه به پیچیدگیهای این فاز و دانش فنی خاص آنکه تنها در اختیار چند شرکت بزرگ غربی است، فرایند توسعه این فاز با توان داخلی با محدودیتهایی مواجه شد؛ با وجود این با آغازبهکار دولت سیزدهم و با تأکید بر اینکه هیچ طرح و پروژهای در صنعت نفت نباید معطل تحقق برجام باشد، تمرکز مجموعه شرکت ملی نفت ایران بر انجام هرچهسریعتر توسعه این فاز قرار گرفت.
در عین حال با توجه به پیشبینی محدودیتهای ناشی از ناترازی گاز در سال گذشته، ورود این فاز به مدار تولید به یکی از اولویتهای اصلی در مجموعه طرحهای توسعهای شرکت نفت و گاز پارس بدل شد و بر همین اساس مقرر شد تا با توجه به ظرفیتهای موجود، در مهرماه سال ۱۴۰۱، چهار حلقه چاه با قید فوریت در موقعیت فاز ۱۱ حفاری شود تا با تولید زودهنگام، بتوان بخشی از ناترازی گاز در اوج مصرف زمستان را جبران کرد.در عین حال با نظر کارشناسان و خبرگان فنی شرکت ملی نفت ایران، مقرر شد تا با انتقال تاپساید فاز C12 میدان گاز پارس جنوبی که دوران افت فشار خود را تجربه میکرد، به فاز 11B، خلأ ناشی از ساخت تاپساید که غالبا در حدود سه سال به طول میانجامید جبران شده و تولید از این میدان هرچه زودتر نهایی شود.
حال با توجه به این مقدمه، لازم است تا به ابهامات نگارنده محترم پاسخ داده شود:
- توقیف کشتی لولهگذار اوشنیک و سیاهنمایی درباره انتقاد از خبرنگاران منتشرکننده این خبر:
درخصوص اختلاف حقوقی بر سر بهکارگیری کشتی لوله گذار اوشنیک بین شرکت تأسیسات دریایی و شرکت لوکاویل در تابستان سال گذشته و درخواست این شرکت برای ادامه حضور این شناور در پروژه نورد استریم -۲ لازم است به این نکته توجه داشت که این فرایند یک موضوع داخلی و مورد اختلاف دو شرکت بوده و حلوفصل آن در محدوده اختیارات همین دو شرکت بوده است. بنابراین عملا هیچ دخالتی از سوی وزارت نفت و شرکت ملی نفت ایران در این مورد نمیتوانست صورت بگیرد و بر همین اساس نیز ادعای انتقاد از خبرنگاران منتشرکننده این خبر نمیتواند ادعای درستی باشد.
تأکید میشود که پاسخگویی شرکت ملی نفت ایران و وزارت نفت تنها در حیطه اختیارات و انتقاداتی است که بعضا به دلیل اطلاعات ناموثق یا ناکافی متوجه طرحها و پروژههای ملی خواهد بود و حتی در این موارد نیز معمولا انتقادی از سوی مجموعه صنعت نفت به رسانههای منتقد انجام نمیشود؛ بلکه تنها به پاسخگویی در مسیر تنویر افکار عمومی اکتفا میشود.
جهت اطلاع نگارنده محترم، هماکنون مرحله تعمیرات محدود کشتی لولهگذار اوشنیک درحال انجام است و این کشتی بهزودی، رسما نصب سکوی فاز 11 را بر عهده میگیرد.
بدیهی است که ادعاهای نویسنده درباره نصفشدن کشتی در زمان عملیات موفق جداسازی سکوی 12C که برای اولینبار در کشور انجام شد، قطعا مقرون به صحت نیست و پرهیز از یک مشکل عملیاتی در اجرای پروژههای بزرگ و پیچیده نفتی عملا اجتنابناپذیر است.
- ادعای حفاری ناکافی چهار حلقه چاه تولیدی فاز 11 و عدم دستیابی به گاز موردنظر تا زمستان امسال:
در این خصوص باید گفت هماکنون حفاری چهار حلقه چاه در فاز ۱۱ پارس جنوبی بهطور کامل انجام و این چاهها وارد فاز عملیات تکمیل چاه شدهاند.
در این رابطه لازم است تا در راستای ارتقای اطلاع نگارنده محترم و مردم شریف ایران، توضیحات فنی درخصوص فرایند تکمیل چاهها ارائه شود تا به غلط از فرایند تکمیل چاه به معنای حفاری ناکافی یاد نگردد.
عملیات تکمیل چاه شامل دو مرحله مشبککاری و تولید گاز اولیه (فاز اول) و اسیدکاری چاه (مرحله دوم عملیات تکمیلی) است که هماکنون سه حلقه چاه در مرحله تکمیلی 2؛ یعنی اسیدکاری قرار گرفتهاند و فرایند مربوط به اسیدکاری سه چاه از چهار حلقه چاه موجود درحال انجام میباشد.
- ادعای اشتباه درباره حفاری چاهها:
ذکر این نکته لازم است که به دلیل ماهیت دریاییبودن سکوی موردنظر، عملیات حفاری تمامی چاهها بهصورت همزمان ممکن نمیباشد و لازم است تا حفاری چاهها به ترتیب انجام شود؛ بنابراین سقوط یکی از ادوات حفاری به داخل چاه، برخلاف آنچه که نگارنده محترم بدان اشاره کرده است، به معنای عدم حفاری چاه موردنظر نیست و عملیات اسیدکاری این چاه نیز پس از اتمام سه چاه قبلی انجام خواهد شد.
- انتقال سکوی C فاز 12 به موقعیت مشابه در فاز 11 و ادعای خروج بخشی از فاز 12 از عملیات تولید گاز:
در این رابطه لازم است به این نکته توجه داشت که خروج تاپ ساید فاز 12 و انتقال آن به موقعیت مشابه فاز 11، بهترین تصمیمی بود که از سوی متخصصان شرکت ملی نفت ایران اتخاذ شده است؛ چراکه برخلاف ادعای مطرحشده در گزارش مذکور، به دلیل کاهش فشار گاز و تداوم برداشت، سکوی موردنظر در فاز 12 به حداقل تولید خود رسیده بود؛ به طوری که گاز تولیدی عملا قابل برداشت نبود؛ واضح است که چنانچه این عملیات انتقالی انجام نمیشد، به زودی شاهد خروج سکوی C فاز 12 از روند تولید گاز میبودیم. درواقع تصمیم برای انتقال این سکو به دلیل قید فوریت در تولید زودهنگام گاز از فاز 11 و جبران ناترازی گاز بوده است.
این در حالی است که چنانچه قرار بود ساخت سکوی موردنظر در فاز 11 انجام شود، حداقل به سه سال زمان نیاز داشت که خود بهمعنای تأخیر حداقل سهساله در فرایند برداشت از این فاز بوده است و شکی نیست که انتقال سکو به فاز 11، بهترین تصمیم صورتگرفته از سوی متخصصان شرکت ملی نفت ایران بوده است.
نکته دیگری که بر اشکالات فنی گزارش «شرق» میافزاید، ادعای مطرحشده در این گزارش است که انتقال سکوی موردنظر از فاز 12 را به معنای ازدستدادن تولید پنج میلیون مترمکعب گاز از این فاز دانسته است؛ حال آنکه در جای دیگری از گزارش، تولید زودهنگام از فاز 11 را بهمنظور برداشت همین مقدار گاز از این فاز قلمداد کرده است؛ با فرض پذیرفتن این ادعا لازم است از نگارنده محترم سؤال شود که چگونه میتوان پذیرفت که یک شرکت بخواهد با صرف هزینههای زیاد، نسبت به جابهجایی یک سکو اقدام کند تا همین میزان گاز را اینبار از فاز دیگری تولید کند؟!
- ادعای عدم به مدار آمدن فاز 11 در سال 1402
همانطورکه پیشتر اشاره شد، با توجه به تکمیل عملیات حفاری چاهها و انجام فرایند نصب سکو بر روی عرشه فاز 11 در آیندهای نزدیک، عملا تولید زودهنگام از این فاز در نیمه ابتدایی امسال انجام خواهد شد.
ذکر این نکته لازم است که انجام فعالیتهای مربوط به بهرهبرداری از این فاز هماکنون مطابق تقویم زمانی در سال 1402 در حال انجام است و علاوه بر آن، حفاری دو حلقه چاه دیگر نیز تا پایان آذرماه امسال برنامهریزی شده است که با بهرهبرداری از این دو حلقه، شش حلقه چاه از این فاز تا پایان سال به مدار تولید خواهد آمد.
درعینحال ساخت جکت برای یک سکوی دیگر (در ادامه فرایند توسعه این فاز 11) در حال انجام است و پیمانکار تاپساید مربوطه نیز انتخاب شده است.
بار دیگر تأکید میشود که فرایند توسعه فاز 11 پارس جنوبی، تخصصیترین و دشوارترین فاز توسعهای در حوزه این میدان بزرگ گازی است که با توجه به محدودیتهای بینالمللی، با کار سخت و طاقتفرسا و تماما با تکیه بر توان داخلی انجام میشود؛ به عنوان ذکر یک نمونه میتوان از عدم وجود تجربه جابهجایی سکو از دریا به دریا در کشور یاد کرد که در نهایت با دشواریهای فراوان از سوی متخصصان و کارشناسان ایرانی به انجام رسید.
با وجود این دشواریها، میتوان ادعا کرد که رکوردهای بهدستآمده در توسعه این میدان در مقایسه با دیگر فازهایی که عمدتا با تکیه بر توان داخلی به انجام رسیده، قابلتوجه است و انصاف نیست که نگاه رسانهای درخصوص فعالیتهای صورتگرفته، تنها با عیبجویی همراه بوده و از دستاوردهای اجرای این طرح بزرگ ملی یاد نشود.
در نگاهی کلی توسعه این فاز با تکیه بر توان داخلی، علاوه بر اینکه تجارب ارزشمند فنی و عملیاتی و اثرات عمیق مبنی بر خودباوری را برای شرکتهای ایرانی به همراه خواهد داشت، در مقایسه با انجام فرایند توسعهای توسط توتال و سیانپیسی که قرارداد آن نافرجام ماند؛ در زمان کوتاهتری امکانپذیر خواهد بود؛ چراکه تکیه صرف بر ساخت سکو و حفاری تمام چاهها بود که امری زمانبر و نافی منافع ملی کشورمان بوده است.
طرح توسعه فاز 11 پارس جنوبی، به عنوان پیچیدهترین فاز این میدان بزرگ گازی، از حدود 21 سال پیش در مجموعه وزارت نفت تعریف و مقرر شد که توسعه این فاز، با رعایت اولویتبندی توسعه فازهای بیستوچهارگانه میدان پارس جنوبی انجام شود.
فرایند توسعه این فاز در دیماه 1395به کنسرسیومی متشکل از شرکت توتال فرانسه، CNPCI چین و پتروپارس سپرده شد؛ لیکن به دلیل محدودیتهای بینالمللی و خروج یا انصراف شرکا، در مهرماه 1398، اجرای این فاز به صورت کامل به شرکت پتروپارس واگذار شد تا با استفاده از توان داخلی آن را توسعه دهد.
در بدو امر، با توجه به پیچیدگیهای این فاز و دانش فنی خاص آنکه تنها در اختیار چند شرکت بزرگ غربی است، فرایند توسعه این فاز با توان داخلی با محدودیتهایی مواجه شد؛ با وجود این با آغازبهکار دولت سیزدهم و با تأکید بر اینکه هیچ طرح و پروژهای در صنعت نفت نباید معطل تحقق برجام باشد، تمرکز مجموعه شرکت ملی نفت ایران بر انجام هرچهسریعتر توسعه این فاز قرار گرفت.
در عین حال با توجه به پیشبینی محدودیتهای ناشی از ناترازی گاز در سال گذشته، ورود این فاز به مدار تولید به یکی از اولویتهای اصلی در مجموعه طرحهای توسعهای شرکت نفت و گاز پارس بدل شد و بر همین اساس مقرر شد تا با توجه به ظرفیتهای موجود، در مهرماه سال ۱۴۰۱، چهار حلقه چاه با قید فوریت در موقعیت فاز ۱۱ حفاری شود تا با تولید زودهنگام، بتوان بخشی از ناترازی گاز در اوج مصرف زمستان را جبران کرد.در عین حال با نظر کارشناسان و خبرگان فنی شرکت ملی نفت ایران، مقرر شد تا با انتقال تاپساید فاز C12 میدان گاز پارس جنوبی که دوران افت فشار خود را تجربه میکرد، به فاز 11B، خلأ ناشی از ساخت تاپساید که غالبا در حدود سه سال به طول میانجامید جبران شده و تولید از این میدان هرچه زودتر نهایی شود.
حال با توجه به این مقدمه، لازم است تا به ابهامات نگارنده محترم پاسخ داده شود:
- توقیف کشتی لولهگذار اوشنیک و سیاهنمایی درباره انتقاد از خبرنگاران منتشرکننده این خبر:
درخصوص اختلاف حقوقی بر سر بهکارگیری کشتی لوله گذار اوشنیک بین شرکت تأسیسات دریایی و شرکت لوکاویل در تابستان سال گذشته و درخواست این شرکت برای ادامه حضور این شناور در پروژه نورد استریم -۲ لازم است به این نکته توجه داشت که این فرایند یک موضوع داخلی و مورد اختلاف دو شرکت بوده و حلوفصل آن در محدوده اختیارات همین دو شرکت بوده است. بنابراین عملا هیچ دخالتی از سوی وزارت نفت و شرکت ملی نفت ایران در این مورد نمیتوانست صورت بگیرد و بر همین اساس نیز ادعای انتقاد از خبرنگاران منتشرکننده این خبر نمیتواند ادعای درستی باشد.
تأکید میشود که پاسخگویی شرکت ملی نفت ایران و وزارت نفت تنها در حیطه اختیارات و انتقاداتی است که بعضا به دلیل اطلاعات ناموثق یا ناکافی متوجه طرحها و پروژههای ملی خواهد بود و حتی در این موارد نیز معمولا انتقادی از سوی مجموعه صنعت نفت به رسانههای منتقد انجام نمیشود؛ بلکه تنها به پاسخگویی در مسیر تنویر افکار عمومی اکتفا میشود.
جهت اطلاع نگارنده محترم، هماکنون مرحله تعمیرات محدود کشتی لولهگذار اوشنیک درحال انجام است و این کشتی بهزودی، رسما نصب سکوی فاز 11 را بر عهده میگیرد.
بدیهی است که ادعاهای نویسنده درباره نصفشدن کشتی در زمان عملیات موفق جداسازی سکوی 12C که برای اولینبار در کشور انجام شد، قطعا مقرون به صحت نیست و پرهیز از یک مشکل عملیاتی در اجرای پروژههای بزرگ و پیچیده نفتی عملا اجتنابناپذیر است.
- ادعای حفاری ناکافی چهار حلقه چاه تولیدی فاز 11 و عدم دستیابی به گاز موردنظر تا زمستان امسال:
در این خصوص باید گفت هماکنون حفاری چهار حلقه چاه در فاز ۱۱ پارس جنوبی بهطور کامل انجام و این چاهها وارد فاز عملیات تکمیل چاه شدهاند.
در این رابطه لازم است تا در راستای ارتقای اطلاع نگارنده محترم و مردم شریف ایران، توضیحات فنی درخصوص فرایند تکمیل چاهها ارائه شود تا به غلط از فرایند تکمیل چاه به معنای حفاری ناکافی یاد نگردد.
عملیات تکمیل چاه شامل دو مرحله مشبککاری و تولید گاز اولیه (فاز اول) و اسیدکاری چاه (مرحله دوم عملیات تکمیلی) است که هماکنون سه حلقه چاه در مرحله تکمیلی 2؛ یعنی اسیدکاری قرار گرفتهاند و فرایند مربوط به اسیدکاری سه چاه از چهار حلقه چاه موجود درحال انجام میباشد.
- ادعای اشتباه درباره حفاری چاهها:
ذکر این نکته لازم است که به دلیل ماهیت دریاییبودن سکوی موردنظر، عملیات حفاری تمامی چاهها بهصورت همزمان ممکن نمیباشد و لازم است تا حفاری چاهها به ترتیب انجام شود؛ بنابراین سقوط یکی از ادوات حفاری به داخل چاه، برخلاف آنچه که نگارنده محترم بدان اشاره کرده است، به معنای عدم حفاری چاه موردنظر نیست و عملیات اسیدکاری این چاه نیز پس از اتمام سه چاه قبلی انجام خواهد شد.
- انتقال سکوی C فاز 12 به موقعیت مشابه در فاز 11 و ادعای خروج بخشی از فاز 12 از عملیات تولید گاز:
در این رابطه لازم است به این نکته توجه داشت که خروج تاپ ساید فاز 12 و انتقال آن به موقعیت مشابه فاز 11، بهترین تصمیمی بود که از سوی متخصصان شرکت ملی نفت ایران اتخاذ شده است؛ چراکه برخلاف ادعای مطرحشده در گزارش مذکور، به دلیل کاهش فشار گاز و تداوم برداشت، سکوی موردنظر در فاز 12 به حداقل تولید خود رسیده بود؛ به طوری که گاز تولیدی عملا قابل برداشت نبود؛ واضح است که چنانچه این عملیات انتقالی انجام نمیشد، به زودی شاهد خروج سکوی C فاز 12 از روند تولید گاز میبودیم. درواقع تصمیم برای انتقال این سکو به دلیل قید فوریت در تولید زودهنگام گاز از فاز 11 و جبران ناترازی گاز بوده است.
این در حالی است که چنانچه قرار بود ساخت سکوی موردنظر در فاز 11 انجام شود، حداقل به سه سال زمان نیاز داشت که خود بهمعنای تأخیر حداقل سهساله در فرایند برداشت از این فاز بوده است و شکی نیست که انتقال سکو به فاز 11، بهترین تصمیم صورتگرفته از سوی متخصصان شرکت ملی نفت ایران بوده است.
نکته دیگری که بر اشکالات فنی گزارش «شرق» میافزاید، ادعای مطرحشده در این گزارش است که انتقال سکوی موردنظر از فاز 12 را به معنای ازدستدادن تولید پنج میلیون مترمکعب گاز از این فاز دانسته است؛ حال آنکه در جای دیگری از گزارش، تولید زودهنگام از فاز 11 را بهمنظور برداشت همین مقدار گاز از این فاز قلمداد کرده است؛ با فرض پذیرفتن این ادعا لازم است از نگارنده محترم سؤال شود که چگونه میتوان پذیرفت که یک شرکت بخواهد با صرف هزینههای زیاد، نسبت به جابهجایی یک سکو اقدام کند تا همین میزان گاز را اینبار از فاز دیگری تولید کند؟!
- ادعای عدم به مدار آمدن فاز 11 در سال 1402
همانطورکه پیشتر اشاره شد، با توجه به تکمیل عملیات حفاری چاهها و انجام فرایند نصب سکو بر روی عرشه فاز 11 در آیندهای نزدیک، عملا تولید زودهنگام از این فاز در نیمه ابتدایی امسال انجام خواهد شد.
ذکر این نکته لازم است که انجام فعالیتهای مربوط به بهرهبرداری از این فاز هماکنون مطابق تقویم زمانی در سال 1402 در حال انجام است و علاوه بر آن، حفاری دو حلقه چاه دیگر نیز تا پایان آذرماه امسال برنامهریزی شده است که با بهرهبرداری از این دو حلقه، شش حلقه چاه از این فاز تا پایان سال به مدار تولید خواهد آمد.
درعینحال ساخت جکت برای یک سکوی دیگر (در ادامه فرایند توسعه این فاز 11) در حال انجام است و پیمانکار تاپساید مربوطه نیز انتخاب شده است.
بار دیگر تأکید میشود که فرایند توسعه فاز 11 پارس جنوبی، تخصصیترین و دشوارترین فاز توسعهای در حوزه این میدان بزرگ گازی است که با توجه به محدودیتهای بینالمللی، با کار سخت و طاقتفرسا و تماما با تکیه بر توان داخلی انجام میشود؛ به عنوان ذکر یک نمونه میتوان از عدم وجود تجربه جابهجایی سکو از دریا به دریا در کشور یاد کرد که در نهایت با دشواریهای فراوان از سوی متخصصان و کارشناسان ایرانی به انجام رسید.
با وجود این دشواریها، میتوان ادعا کرد که رکوردهای بهدستآمده در توسعه این میدان در مقایسه با دیگر فازهایی که عمدتا با تکیه بر توان داخلی به انجام رسیده، قابلتوجه است و انصاف نیست که نگاه رسانهای درخصوص فعالیتهای صورتگرفته، تنها با عیبجویی همراه بوده و از دستاوردهای اجرای این طرح بزرگ ملی یاد نشود.
در نگاهی کلی توسعه این فاز با تکیه بر توان داخلی، علاوه بر اینکه تجارب ارزشمند فنی و عملیاتی و اثرات عمیق مبنی بر خودباوری را برای شرکتهای ایرانی به همراه خواهد داشت، در مقایسه با انجام فرایند توسعهای توسط توتال و سیانپیسی که قرارداد آن نافرجام ماند؛ در زمان کوتاهتری امکانپذیر خواهد بود؛ چراکه تکیه صرف بر ساخت سکو و حفاری تمام چاهها بود که امری زمانبر و نافی منافع ملی کشورمان بوده است.
مطالب پیشنهادی
منتخب سردبیر