/
۲۲ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۸
"فرهنگ بیراهه" دلایل عدم پاسخگویی مدیران و کارشناسان دولتی به بخش خصوصی؛

ماجرای تامل برانگیز کارشناسی که به خاطر دریافت سهمیه روغن مایع پروژه ملی و میلیاردی را رها کرد

مدیرعامل یکی از شرکت‌های خصوصی ماجرایی را شرح می‌دهد که قابل تامل بوده و پاسخگو نبودن بخش دولتی به بخش خصوصی را به صورت مستند بیان می‌کند.
..
کد خبر : ۶۱۶۸۱

یادداشت-دکتر رضا نظریمهر مدیرمسئول پایگاه خبری نبض نفت

دکتر نظریمهر مدیرعامل شرکت فراکارن تولید کاهنگان و مدیرمسئول پایگاه خبری نبض نفت در یک یادداشت به واکاوی دلایل عدم پاسخگویی مدیران و کارشناسان دولتی به بخش خصوصی پرداخته است. در بخشی از این یادداشت به موضوعی اشاره شده که بسیار قابل تامل بوده و جا دارد این موضوع به صورت ریشهای بررسی شود.

مدیرعامل یک شرکت خصوصی برای پیگیری امورات مربوط به یک پروژه میلیاردی که برای کارفرما ملی محسوب شده و باید در کمترین زمان ممکن به نتیجه برسد به آن مجموعه و شرکت دولتی مراجعه میکند. در حالی که کارشناس مربوطه باید پاسخگوی دلایل تاخیر باشد به راحتی برای گرفتن سهمیه روغن مایع جلسه را ترک کرده و حتی به مدیر خود هم پاسخگو نیست.

در ادامه متن کامل این یادداشت و ماجرای قابل تامل پاسخگو نبودن کارشناس و ترک جلسه برای دریافت روغن مایع تقدیم مخاطبان عزیز میشود.

ساختار کارفرمایی به خصوص دولتی بی پول و متوسل شدن به اهرم‌های غیرمنطقی و غیرعرفی در حوزه مبادلات کاری و قراردادی که در اکثر موارد کارفرماها صرفا سعی در دریافت کالای خود به هر طریقی می‌کنند و پرداخت‌ها بعد از آن انجام نمی‌شود و در عین حال تضامین بانکی هم به راحتی آزاد نمی‌شوند تا اهرم فشار و تهدیدی در مقابل مطالبات و خواسته‌های بخش خصوصی که کار انجام داده‌اند داشته باشند؛ سخنی آشنا و تکرار شده برای بخش خصوصی است که متاسفانه نه تنها محرک پیشرفت و رشد نیست بلکه سطح بدبینی را در طرفین بالا برده و خود سد راه توسعه و پیشرفت است.

مدیرانی که به جای تعقل که ناشی از عمل کافی و دانش مسلط به کار می‌باشد به واسطه ارتباطات یا نبود مدیر لایق در این جایگاه‌ها نشسته و از اهرم زور که نشاند دهنده فقدان تعقل و تفکر است بهره می‌برند.

موضوع دوم عدم پاسخگویی به مطالبات بخش خصوصی است که در گام اول راههای ارتباطی را قطع میکنند؛ تماس و گرفتن وقت جلسه هم که معضلات خودش را دارد(در اکثر مواقع باید برای چند دقیقه دیدار به نوعی التماس کرد یا با رویکرد بسته یک مسئول دفتر خارج از شآن مواجه شد).  

و در گام سوم به جای عذرخواهی کردن به علت عدم پرداخت یا تشکر نمودن از صبوری عدم دریافت؛ راهکارهایی مانند تهدید به اینکه آیا باز هم میخواهید اینجا کار کنید یا اینکه میتوانید بروید شکایت کنید را در پیش می‌گیرند.

نگاهی به سیستم مدیران فعلی که بسیاری از آنها را نمی‌توان در رده یک مدیر حتی میانه یا پایین دست هم نشاند در رویکرد لایه کارشناسی کارفرماها نیز میتوان یافت که کارشناسان نیز بر همین اساس و عدم تسلط مدیریت، برای خودشان جایگاهی بالاتر از حد تصور درست کرده و به خود اجازه میدهند برای انجام یا عدم انجام یک امر تعیین تکلیف کنند.

تجربه ای جالب و غم انگیز از یک موقعیت کاری و جلسه مدیریت و کارشناس یک سیستم کارفرمایی را که خود تجربه کرده‌ام ذکر میکنم تا عمق فاجعه از عدم درک مدیریت و ایجاد یک فرهنگ غنی کاری از یک سو و به تبع آن افسار گسیختگی و سوءاستفاده کارشناس از وضعیت موجود و عدم بهره‌مندی از مدیری لایق مشخص شود.

چندی پیش برای جلسه‌ای مهم در تامین کالایی که از طرف کارفرما استراتژیک و پروژه‌ای ملی مطرح بوده به دفتر کارفرما و مدریت تدارکات کالا آن مجموعه مراجعه کردم. در بحث و بررسی نقاط گلوگاهی کار و رفع مشکلات که باعث تاخیر در کار میشد مشخص گردید که بخشی از مدارک و کارهایی که باید انجام شود نزد کارشناس کالای مربوطه کارفرما است که در چندین مرحله پیگیری سازمان ما از ایشان با جملاتی مانند اینکه امتحان زبان دارم(در ساعت اداری)؛ چقدر تماس میگیرید و اصلا من نباید اینقدر پاسخگوی شما باشم!؛ از ساعت ۲ به بعد نباید برای انجام کار مراجعه کنید؛ در وقت ناهار و نماز(حدود ۱.۵ ساعت) حضور ندارم و پیگیر کار نباشید مواجه بودیم.

حال مدیر ایشان با این کارشناس تماس گرفته که برای ارایه توضیحات بیایند؛ ایشان آمدند و علی‌رغم اینکه مدیرشان گفتند بنشینید موضوع را بررسی کنیم با حالتی که عجله دارند و کار بسیار مهمی دارند و نمی‌توانند بمانند ایستادند و چند بار درخواست کردند بروند به کار مهمی برسند و برگردند. موضوع برایم جالب بود و فقط نظارهگر مکالمات این دو نفر بودم و مدیر در نهایت با حالتی که خودش هم متعجب بود و گویا از امر مهمی بی‌خبر بوده پرسید چه کاری دارید مگر؟ با کمی طفره رفتن در نهایت مشخص شد که در زیرزمین پارکینگ روغن مایع میدهند و ایشان می‌خواهند برود که بگیرد.

واقعا مانده بودم چه بگویم؟ ایراد از کارشناس است یا از مدیری که هنوز درکی از یک فرهنگ کاری به او یاد نداده یا نفهمانده است و یا سیستمی که ارزش گذاری آن روی کار کردن نیست و در عین ناباوری علی‌رغم این موضوع، کارشناس برای گرفتن روغن رفت.

من ماندم و یک پروژه چند میلیادری به گفته کارفرما پروژه ملی که ظاهرا فقط فشارش برای من و سازمان من بوده که اگر یک تماس تلفنی را در هر زمان حتی روی گوشی شخصی پاسخگو نباشیم به عنوان یک بیتوجهی به پروژه قلمداد شود که راست گفتهاند قسم حضرت عباس را قبول کنم یا دم خروس را ... تجربه‌ای که قطعا هر بخش خصوص در مواجه با سیستم کارفرماها در ایران دارد.

مطالب پیشنهادی
منتخب سردبیر