/
۰۱ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۵:۱۲

صفحه‌خوانی شطرنج گازی جهان

عادلی: ایران با مهره «ال‌ان‌جی» وارد بازی شود
کد خبر : ۲۵۰۶۲

به گزارش نبض نفت به نقل از شرکت گاز ایران، ایران در رقابت‌های گازی جهان چه نقشی دارد؟ چرا در تمام این سال‌ها، حتی زمانی که شدیدترین تحریم‌های نفتی علیه ایران اعمال شد، بازهم مطالبه‌گری ما در مورد صادرات نفت بود تا گاز؟ اصلاً برنامه‌ای برای ایجاد امنیت از طریق صادرات گاز داریم؟ اینها و ده‌ها پرسش دیگر، در مورد نقش ایران در بازار گاز جهان مطرح است. پرسش‌هایی که اگر به آنها سال‌ها قبل پاسخ داده می‌شد و مورد اجرا قرار می‌گرفت، امروز چهره اقتصاد ایران، روابط بین‌المللی آن و جایگاهی که در جهان داشت، متفاوت بود. اما بزرگترین دارنده ذخایر گاز جهان اکنون باید چگونه خود را وارد فضای رقابتی بازار گاز کند؟ پاسخ تمام این پرسش‌ها را از زبان سید محمدحسین عادلی، سیاستمدار، اقتصاددان و دبیرکل پیشین مجمع کشورهای صادرکننده گاز بخوانید.

سهم ایران از رقابت‌های گازی جهان چقدر است؟

طبق آمارهای جهانی ایران از بزرگترین دارندگان ذخایر گازی جهان است؛ ایران ۱۸ درصد ذخایر گازی جهان را در اختیار دارد. علاوه‌بر داشتن چنین ظرفیت بی‌همتایی، تولیدگاز کشور نیز در رده سوم جهانی بعد از آمریکا و روسیه قرار دارد؛ ولی ایران جزو صادرکنندگان مطرح و عمده نیست. صادرات گاز کشور ما محدود به ترکیه و بسیار کم به ارمنستان و در حال حاضر به عراق است. این میزان صادرات گاز تأثیر چندانی بر بازار جهانی ندارد.

چه عاملی باعث شده که بزرگترین دارنده گاز طبیعی جهان، این چنین در رقابت‌های بین‌المللی کم اثر باشد؟

اینکه ما بزرگترین ذخایر جهان را داریم و تولیدکننده سوم هستیم، اما بازیگر اول بین‌المللی نیستیم؛ به چند عامل بستگی دارد.

عامل نخست اینکه ما رویکردمان سال‌های سال داخلی بوده است تا بین‌المللی. برای ایران مصرف گاز در بخش خانگی اهمیت سیاسی و منطقه‌ای ویژه داشته و همواره به‌دنبال این بوده‌ایم که شبکه گازرسانی در داخل کشور را گسترش دهیم و هرچه تولید می‌کنیم در داخل مصرف کنیم. این مصرف بسیار بالای انرژی در کشور خود یکی از عوامل عدم توانایی برای صادرات است.

دومین دلیل هم تحریم و مسائل و تبعات ناشی از آن است. به این معنا که وقتی هم ما علاقه‌مند به صادرات بودیم، موانع خارجی اجازه توسعه صادرات را نداد.  زمانی قرار بود برای متنوع کردن منابع انرژی اروپا ایران خط لوله‌ای را از طریق ترکیه به اروپا بکشد و گاز خود را صادر کند. این کار با ممانعت آمریکا روبه‌رو و بتدریج به دست فراموشی سپرده شد. سومین عامل را می‌توان عدم وجود اجماع برای صادرات برشمرد که همیشه با چالش‌های زیادی روبه‌رو بوده است. در کشور ما، سیاسیون بخصوص در مجلس به مقوله گاز همواره نگاهی داخلی داشتند. زمانی هم که بحث صادرات مطرح می‌شد، فضاسازی علیه صادرات گاز شکل می‌گرفت و عده‌ای آن را خام‌فروشی می‌دانستند و می‌گفتند که باید آن را ابتدا تبدیل به فرآورده و سپس صادر کنیم.

آنها می‌گفتند گاز کشور را نفروشیم و به پتروشیمی بدهیم؛ اما از خود نمی‌پرسیدند چرا هیچ کشوری تمام گاز تولیدی خود را تبدیل به محصول پتروشیمی نمی‌کند. مثلاً نروژی‌ها، هم پتروشیمی دارند و هم صادرات گاز. روسیه و آمریکا نیز همین کار را می‌کند. به هر ‌دلیل مجموعه‌ای از شرایط سبب شده که رویکرد ما داخلی بماند و با وجود تولید فراتر از ۲۳۰ میلیارد مترمکعب در سال همچنان در داخل کار می‌کنیم؛ درحالی که در دنیا موضوع صادرات گاز به مرحله استراتژیک رسیده و همه با هم رقابت می‌کنند.

یعنی با محصولات پتروشیمی نمی‌توان این اهمیت استراتژیک را ایجاد کرد؟

پتروشیمی اگرچه مهم است، اما مانند گاز نیست. حضور کشورها در بازارهای بین‌المللی انرژی، اهمیت استراتژیک و امنیت بین‌المللی برای آن کشورها به وجود می‌آورد. اما پتروشیمی این قابلیت را ندارد.

الان رقابت‌های استراتژیک گازی دقیقاً بین کدام کشورهاست؟

بین تمام کشورهای صادرکننده بزرگ گاز؛ بزرگترین تولیدکنندگان آمریکا، روسیه و ایران هستند اما بزرگترین صادرکنندگان آمریکا و روسیه و سپس قطر هستند. کانادا، الجزایر، ترکمنستان، استرالیا، مالزی و اندونزی در رتبه‌های بعدی قرار می‌گیرند.

برای مثال، آمریکا و روسیه بر سر بازار اروپا رقابت سخت انجام می‌دهند. آمریکا از دو سال پیش صادرات گاز را آغاز کرده و می‌خواهد اروپا به روسیه از نظر انرژی وابسته نباشد.

این درحالی است که سال‌ها پیش وقتی می‌خواستیم خط لوله بکشیم و صادرات گاز به اروپا را آغاز کنیم، آن موقع اروپا زیر ۳۰ درصد به گاز روسیه وابسته بود. اما امروز حدود ۴۰ درصد به گاز روسیه وابستگی پیدا کرده است. با همین روند تا ۲۰ سال دیگر حداقل ۴۵ درصد تأمین گاز اروپا از روسیه خواهد بود و این وابستگی اهمیت استراتژیک برای روسیه ایجاد می‌کند.

با همین نگاه، دعواهایی بر سر خط لوله «نورد استریم ۲» که از روسیه به آلمان می‌رود، شکل گرفته است. آمریکایی‌ها به‌دنبال این هستند که اجازه کشیده شدن این خط لوله را ندهند.

در آسیا و دیگر مناطق جهان نیز این رقابت‌ها وجود دارد. به طور کلی مدتی است که جنگ گاز و رقابت استراتژیک بین بزرگترین صادرکنندگان گاز جهان شکل گرفته است. امریکا روسیه، قطر، استرالیا، کانادا و الجزایر همگی درگیر این جنگ هستند.

در این بازار رقابتی و سخت، هفته گذشته خط لوله گازی روسیه به ترکیه توسط رؤسای جمهور روسیه و ترکیه افتتاح شد. به‌نظرتان، این خط لوله چه تأثیری روی معادلات بین‌المللی خواهد داشت؟

روسیه از سال‌ها پیش به‌دنبال این بود که از طریق خط لوله، صادرات گاز خود را به ترکیه و اروپا عملی کند. البته هم ترکیه و هم اروپای شرقی از طریق خط لوله اوکراین گاز روسیه را دریافت می‌کردند اما با تحولاتی که در سال‌های اخیر بین روسیه و اوکراین به وجود آمد، روسیه با قید فوریت و به‌طور ویژه تصمیم گرفت برای دور زدن اوکراین دو خط لوله «ترک استریم» و «نورد استریم ۲» را احداث کند. اولی برای بازار ترکیه و اروپای شرقی است و دومی برای آلمان و اروپای غربی است. بنابراین تأثیر خط لوله جدید معروف به «ترک استریم» این است که صادرات گاز روسیه از طریق این خط لوله تضمین شده و مسائل سیاسی با اوکراین دیگر نمی‌تواند در صادرات گاز روسیه خللی پیش بیاورد.

یعنی بازار مطمئن‌تری را در اختیار روسیه قرار داده است؟ این بازار کدام کشورها را شامل می‌شود؟

بله. در درجه نخست ترکیه و سپس کشورهای بلغارستان و صربستان از آن استفاده خواهند کرد. ظرفیت این خط لوله ۳۱ میلیارد متر مکعب در سال است که در حال حاضر با صادرات ۱۵ میلیارد متر مکعبی شروع شده و در مراحل بعدی افزایش خواهد یافت.

این کشورها قبلاً هم از روسیه گاز دریافت می‌کردند. با افتتاح این خط لوله چه تغییر مهمی در روابط گازی روسیه با آنها شکل گرفته است؟

برای ترکیه دریافت مستقیم گاز ارجحیت دارد. قبلاً ترکیه از طریق بلغارستان گاز دریافت می‌کرد و طبیعتاً هزینه ترانزیت پرداخت می‌کرد. بلغارستان اعلام کرده است که دریافت گاز از این خط لوله منجر به صرفه‌جویی ۸۱ میلیون دلار در سال در حق ترانزیت می‌شود. از قرار معلوم ترکیه نیز حق ترانزیت کمتری برای ترانزیت گاز روسیه قرار داده است که هم برای بلغارستان خوبست و هم ترکیه را به یک مرکز انتقال انرژی تبدیل می‌کند.

البته برای روسیه هم مزایایی به همراه دارد. روسیه توانسته است که در سال‌های اخیر میزان وابستگی اروپا به گاز خود را افزایش دهد. اروپا با وجود اینکه علاقه چندانی به افزایش وابستگی ندارد، ولی با توجه به برنامه‌های کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای و افزایش مصرف گاز و نیز کاهش تولید گاز در داخل اروپا بویژه در هلند، مجبور به افزایش واردات شده است. بنابراین حفظ این وابستگی، برای روسیه امنیت استراتژیک ایجاد می‌کند و البته عواید و درآمد حاصل از آن هم بسیار مهم است.

در این شرایط آمریکا چگونه می‌خواهد با افزایش یا تداوم صادرات گاز روسیه به اروپا مقابله کند؟

آمریکا به‌طور آشکار از افزایش صادرات روسیه به اروپا خشنود نیست و همواره در صدد برآمده است تا از آن جلوگیری کند. در درجه اول از طریق فشار دیپلماتیک و اعلام موضع مخالف خودش و اصرار به کشورهای اروپایی برای مخالفت با خط لوله «نورد استریم ۲» که ظرفیتی معادل ۵۵ میلیارد متر مکعب دارد. این خط لوله که مراحل نهایی خود را می‌گذراند، با چالش‌های سختی روبه‌رو شده، ولی با توجه به رایزنی‌هایی که بین روسیه و آلمان صورت گرفت ساخت آن شروع شد و اکنون در مراحل پایانی قرار دارد. اتحادیه اروپا به‌خاطر تحولات اوکراین ابتدا مخالف بود ولی بتدریج با رایزنی‌های شدید روسیه از مواضع منفی خود دست کشیدند. اکنون فقط دانمارک باقی مانده است تا این خط لوله را تصویب کند.

روش دیگر، مبازره آمریکا با روسیه در این خصوص رقابت با گاز روسیه است. آمریکا در چند سال اخیر که صادرکننده ال‌ان‌جی یا گاز مایع شده است، اهتمام زیادی برای صادرات به اروپا دارد و کشورهای اروپایی را تحت فشار گذاشته تا از آن کشور گاز خریداری کنند. می‌خواهد به این صورت جلوی صادرات روسیه به اروپا را هم بگیرد. البته منظور این است که از افزایش وابستگی و همکاری متقابل این دو با هم جلوگیری کند. به هرحال هر قدر روسیه و اتحادیه اروپا با یکدیگر منافع مشترک بیشتری داشته باشند، آمریکا آن را به نفع خود نمی‌داند و علیه آن به‌صورت مستقیم یا غیر مستقیم عمل می‌کند.

صادرکنندگان دیگرگاز به اروپا و خطوط لوله‌های رقیب در چه وضعیتی هستند؟

البته اروپا خود تولیدکننده گاز است. کشورهای نروژ و هلند که دو کشور اروپایی هستند، صادرکنندگان گاز به اتحادیه اروپا نیز هستند. اما علاوه بر روسیه، الجزایر یکی از صادرکنندگان سنتی به اروپا محسوب می‌شود. هم با خط لوله و هم به‌صورت ال‌ان‌جی صادرات دارد. قطر یکی از صادرکنندگان ال‌ان‌جی است که سهم خود را بتدریج در بازار اروپا افزایش می‌دهد. خط لوله جدید به‌نام TAP (ترانس آدریاتیک پایپ لاین) گاز را از جمهوری آذربایجان به اروپا می‌آورد. خط لوله دیگری که این روزها درباره‌اش صحبت می‌شود، خط لوله مشترک بین اسرائیل و قبرس است که برای صادرات گاز از حوزه‌های کشف شده گازی در دریای سرزمینی به اروپا کشیده می‌شود. ولی همچنان رقابت اصلی بین روسیه و آمریکا برقرار است. خطوط لوله دیگر همه در رقابت با روسیه بوده و مورد حمایت آمریکا قرار می‌گیرد.

به طور مشخص، آمریکا به‌عنوان صادرکننده ال ان جی با چه کشورهایی رقابت دارد و کدام یک از آنها رقابت استراتژیک است؟

آمریکا با همه صادرکننده‌های بزرگ گاز جهان بر اساس منافع استراتژیک خود رقابت کرده یا با زور به‌دنبال تحمیل نظرات خود است. اول در اروپا که شرح آن داده شد. با وجودی که در ابتدا به‌خاطر هزینه حمل ال‌ان‌جی به اروپا قیمت آن بسختی با قیمت گاز در اروپا رقابت می‌کرد، اما در حال حاضر با پایین آمدن قیمت‌ها آمریکا در موقعیت رقابت قرار دارد و برخی کشورهای اروپایی که روابط سردی با روسیه دارند مانند لهستان ترجیح داده‌اند از آمریکا ال ان جی خریداری کنند. به هرحال پای ال ان جی آمریکا به بازار اروپا باز شده است.

دومین بازار مهم برای آمریکا که اهمیت استراتژیک دارد بازار آسیای شرقی است. چین، هند، ژاپن و کره از بازارهای بسیار مهم هستند. در این بازار به طور سنتی تولیدکنندگان آسیایی نظیر مالزی و اندونزی و بعد قطر و در سال‌های اخیر استرالیا حضور دارند. روسیه نیز برای بازار چین اهمیت دارد.

قطر و استرالیا، دو صادرکننده بزرگ گاز هستند. آمریکا با هر دوی این صادرکنندگان در حال رقابت است تا سهم متنابهی از این بازارها به دست آورد. این کشور در چند سال اخیر ال‌ان‌جی خود را به ژاپن، کره، چین و هند از طریق رقابت در بازار صادر کرده است ولی اخیراً با توجه به جنگ تجاری که ترامپ رئیس جمهوری آامریکا به راه انداخته و موضوع موازنه تجاری با کشورها را پیش کشیده است، برخی از این کشورها را مجبور کرده که بدون رعایت قوانین رقابت بازار از امریکا ال‌ان‌جی خریداری کنند. لذا همان‌طور که ملاحظه می‌کنید آمریکا با روسیه در آسیا برای بازار چین رقابت می‌کند. با استرالیا و قطر و مالزی نیز برای بازارهای ژاپن و کره و هند و چین رقابت می‌کند. برای آمریکا کشورهای آسیایی نظیر چین و هند از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند. اهمیت استراتژیک ایجاد وابستگی این کشورها به انرژی آمریکا در درجه اول و بعد کاهش موازنه تجاری مهم است.

در بازار گاز چین وضعیت چگونه است؟ آمریکا و روسیه در این بازار با چه کشورهایی رقیبند؟

بازار چین یکی از رشد یابنده‌ترین بازارهای گاز جهان است، زیرا چین سیاست ویژه‌ای را برای کاهش گازهای گلخانه‌ای و افزایش مصرف گاز طبیعی در پیش گرفته و در صدد است مصرف زغال سنگ خود را کاهش داده و گاز را جایگزین آن کند. برای محیط زیست و کاهش آلودگی برنامه‌های کلان زیادی دارد. رشد مصرف گاز در سال ۲۰۲۰ گرچه نسبت به سال ۲۰۱۹ کاهش می‌یابد اما همچنان حدود ۸.۵ درصد افزایشی است و به بیش از ۳۳۰ میلیارد متر مکعب در سال می‌رسد. تولید سالانه گاز در چین در همین سال در حدود ۱۸۷ میلیارد متر مکعب برآورد می‌شود و میزان واردات به حدود ۱۵۰ میلیارد متر مکعب می‌رسد که از این مقدار حدود ۹۵ میلیارد متر مکعب آن به‌صورت واردات ال‌ان‌جی خواهد بود.

رقبای موجود در این بازار عمدتاً قطر، استرالیا، مالزی و بالاخره روسیه و آمریکا هستند. رقبایی که به طور راهبردی و با رویکرد استراتژیک و سیاسی رقابت را دنبال می‌کنند روسیه و آمریکا هستند. روسیه خط لوله‌ای برای صادرات گاز به چین ساخته است به‌نام خط لوله سیبری. مرحله اول این خط لوله در ماه دسامبر گذشته آغاز به کار کرد. این خط لوله، یک پیوند استراتژیک بین روسیه و چین تلقی می‌شود. ظرفیت این خط لوله به حدود ۶۶ میلیارد متر مکعب صادرات در سال می‌رسد که ۳۸ میلیارد متر مکعب آن برای صادرات گاز به چین اختصاص دارد. البته روسیه مقداری ال ان جی (در حدود ۴ تن در سال) صادر کرده است. روسیه و چین در برابر امریکا و غرب به نحوی خود را متحد می‌دانند.

از طرف دیگر، امریکا در حالی که صادرات محموله‌های کوچک ال ان جی به چین دارد ولی با تحریم چین و وضع تعرفه در حال وادار کردن چین برای خرید بیشتر انرژی از امریکا است که در رأس آن ال ان جی قرار دارد. در فاز اول توافق تجاری چین و امریکا که باید بزودی عملیاتی شود چین تعهد داده است که حدود ۵۰ میلیارد دلار انرژی بیشتر از امریکا خریداری کند. البته چین تعهدات دیگری برای خرید محصولات کشاورزی و صنعتی نیز داده است. معلوم نیست که این توافق چگونه می‌تواند عملی شود. البته چین در پاسخ به افزایش تعرفه‌ها بر محصولات چینی در امریکا متقابلاً ۲۵ درصد تعرفه بر ال ان جی از امریکا وضع کرده است که احتمالاً وضعیت رقابتی امریکا در چین را در این خصوص تضعیف می‌کند. به هرحال امریکا از یک طرف می‌خواهد موازنه تجاری خود را با چین کاهش دهد و از طرف دیگر می‌خواهد از نظر استراتژیک بر رشد چین کنترل داشته باشد، چون چین تنها کشور رقیب امریکا در عرصه اقتصادی و سیاسی است.

با این اوصاف آیا می‌توان گفت که گاز جای نفت را در رقابت‌های استراتژیک گرفته است؟

 گاز از یک منبع انرژی ساده در حال تبدیل شدن به یک منبع اصلی انرژی است و به همین دلیل اهمیت استراتژیک آن مدام در حال افزایش است؛ یعنی همان اتفاقی که برای نفت در دهه‌های اخیر افتاد و به‌عنوان مهم‌ترین کالای استراتژیک مورد توجه قرار گرفت به طوری که کشورهای زیادی سیاست‌های خارجی خود را بر اساس مسائل مربوط به نفت طراحی می‌کردند. در این زمینه

سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) ایجاد شد که درباره سیاست‌های نفت مذاکره و تصمیم‌گیری می‌کند و بر تحولات سیاسی و استراتژیک اثر می‌گذارد. اکنون این اتفاق برای گاز در حال شکل‌گیری است.

 به طوری که رقابت‌های ژئوپلیتیک و استراتژیک بین بزرگترین تولیدکنندگان و صادرکنندگان گاز در جهان بر اساس رقابت‌های ویژه و سیاست‌های خاص صورت می‌گیرد و به همین دلیل گاز اهمیت ویژه‌ای پیدا می‌کند.

این وضعیت را در میزان سهم گاز در سبد انرژی مشاهده می‌کنید. به طوری که اکنون گاز طبیعی در سبد انرژی جهانی ۲۲ درصد، نفت خام ۳۲ درصد و زغال سنگ ۲۶ درصد سهم دارند، اما پیش‌بینی آینده این است که در سال ۲۰۵۰ یعنی ۳۰ سال دیگر این سهم ۳۲ درصدی نفت به ۲۷ درصد و حتی کمتر تقلیل پیدا می‌کند. زغال سنگ نیز از ۲۶ درصد به ۱۷ درصد می‌رسد. اما سهم گاز از ۲۲ درصد کنونی به ۲۷ درصد افزایش می‌یابد. این رشد فزاینده به این خاطر است که گاز یک منبع انرژی پاک است.

پیشنهادتان برای حضور پررنگ‌تر ایران در این رقابت‌های استراتژیک چیست؟

به عقیده من ایران دارای موقعیتی است که از نظر ذخایر و موقعیت جغرافیایی اگر اجازه ظهور پیدا بکند بازی موجود را تغییر می‌دهد و به اصطلاح یک game changer می‌شود. امکانات و هوش و ذکاوت ایران چنان خواهد بود که نقش بزرگی در سطح جهانی هم در اروپا و شرق آسیا بخصوص در هند، چین و پاکستان ایفا کند.

اگر مسائل تحریم حل شود، نخست مناسب است که سه طرح ال‌ان‌جی سابق را که یکی از آنها باقی مانده است، احیا کنیم و در عین حال طرح‌های جدید ال‌ان‌جی را تعریف کنیم. باید بتوانیم ۵۰ میلیون تن در سال ال‌ان‌جی برای صادرات هدفگذاری کنیم.

تمرکز روی ال‌ان‌جی ایران را زودتر وارد رقابت جهانی خواهد کرد یا خط لوله؟

استفاده از ال‌ان‌جی مانند فروش نفت به‌صورت تک محموله‌ای است که در دشوارترین شرایط تاریخی کشور دولت موفق به انجام آن شده است؛ اگرچه از طریق رسمی و سنتی آن را انجام نمی‌دهد. ال‌ان‌جی هم انعطافی شبیه آن دارد که گاز به‌صورت مایع و روی کشتی می‌تواند به دنیا فرستاده شود.

در حال حاضر وضعیت کشور ما به‌گونه‌ای است که ممکن است خط لوله با موانع سیاسی روبه‌رو شود. به‌همین دلیل من از طرفداران توسعه ال ان جی هستم؛ چراکه ال‌ان‌جی احتمالاً میزان مانور ایران برای صادرات و بازاریابی را بیشتر خواهد کرد.

در دنیا شرکت‌هایی وجود دارند که خریدار و فروشنده ال‌ان‌جی هستند. مثلاً اسپانیا با وجود اینکه واردکننده ال‌ان‌جی است، مرکزی برای خرید و فروش شده است. سنگاپور، ژاپن و چین در حال درست کردن چنین مراکزی هستند.

ما در رقابت‌های موجود کارمان سخت خواهد بود اما به نظر می‌رسد که ایران توانمندی گرفتن سهم قابل توجهی از بازار را دارد و باید سرمایه‌گذاری جدی روی ال‌ان‌جی انجام دهد. اما اگر مصرف داخلی انرژی کاهش پیدا نکند، نه تنها نمی‌توانیم بازیگر بین‌المللی باشیم، بلکه در بازار داخلی هم با بحران‌های جدی مواجه می‌شویم و کم می‌آوریم.

به‌نظر می‌رسد که در تمام این سال‌ها که دنیا در حال رقابت گازی بوده، بیشتر مطالبه گری ما در ارتباط با صادرات نفت است تا گاز. چرا؟

در حال حاضر صنعت نفت و گاز هر دو تحریم است، اما برای صادرات گاز چون خط لوله و ال‌ان‌جی نداریم به‌همین دلیل قدرت مانور ما در دوران تحریم کم و ایجاد آن هم در این شرایط غیرممکن است. چراکه برای ساخت ال‌ان‌جی تکنولوژی‌هایی لازم است که تحریم اجازه وارد کردن آنها را نمی‌دهد. خوشبختانه ایران تا حدی به تکنولوژی ال‌ان‌جی رسیده است، اما باز هم مسیر طولانی برای طی شدن دارد. اگر در این سال‌ها صادرات گاز داشتیم، می‌توانستیم در این زمینه دغدغه‌مند شویم. اما چون صادرات نفت داشتیم، اکنون در این زمینه دغدغه داریم.

آنچه در مجلس در ارتباط با گاز عنوان می‌شود این است که به شهر و روستاهای کشور گازرسانی شود. مطالبه اصلی سیاسی داخل کشور گازرسانی به همه جای ایران است. ۹۵ درصد خانوارهای ایران دسترسی به شبکه گاز دارند که اصلاً به این شیوه پر هزینه اتفاق خوبی نیست. همه دنیا این کار را می‌توانند انجام دهند اما نمی‌کنند. در ایران این مسأله مطرح نیست که به چه قیمتی برخی کارها انجام شود.

اگر با دید کلان، از دریچه منافع کلان مردم و کشور به گازرسانی نگاه می‌کردیم، دیگر نگاه ما به گاز فردی، قبیله‌ای و خرد نبود.

یعنی معتقدید که شرایط کنونی نتیجه نوع مطالبه‌گری نمایندگان مجلس از وزیر نفت است؟

بی‌تأثیر نبوده است. اما باید از این نگاه بخشی و کوچک، فردی و روستایی و شهری دور شویم و با یک نگاه ملی این سؤال را مطرح کنیم که چگونه می‌شود در ایران این نگاه بخشی را به رویکرد ملی تغییر داد؛ رویکردی که مردم به فعالیت ملی افتخار کنند. این یک اقدام زمانبر و نسلی است و این حرکت از خود مردم آغاز می‌شود. باید به این نکته توجه کنیم که گاز در جهان فرصت محدودی برای ظهور دارد و اگر این فرصت از دست برود، معلوم نیست که میزان گازی که داریم، خریداری داشته باشد یا خیر.

مطالب پیشنهادی
منتخب سردبیر