دلیل کمبود نیروی کار ماهر در صنعت چیست؟
مهندس ابراهیم وحدتنیا مدیرعامل شرکت کیمیا سازان پرگاس که از مدیران باتجربه در صنعت نفت کشور به شمار میرود در یک یادداشت ویژه برای پایگاه خبری نبض نفت به بررسی دلایل شکلگیری فرار مغزها و کمبود نیروی ماهر و باتجربه به ویژه در صنعت نفت کشور پرداخته است.
این یادداشت در سه بخش تهیه و تدوین شده است. در این قسمت بخش اول یادداشت مهندس ابراهیم وحدتنیا، مدیرعامل شرکت کیمیا سازان پرگاس تقدیم مخاطبان گرامی پایگاه خبری نبض نفت میشود.
یکی از بزرگترین مشکلاتی که این روزها شدیداً مشاهده میشود، عدم توازن در وضعیت بازار کار ایران است. در حالی که اغلب شرکتها به دنبال افراد کارآمد هستند، نرخ بیکاری در کشور موج میزند و خیل بیکاران یا فعالیت نمیکنند و یا به مشاغل بدون آینده مانند مشاور املاک، رانندگی در اسنپ، تپسی، قاچاق، شوتی، کولبری و ... مشغول به فعالیت هستند. بسته بودن مرزها، وجود تحریمها و عدم وجهه دیپلماسی قوی باعث جلوگیری از حضور شرکتهای خارجی در ایران شده است و این در حالی است که حضور شرکتهای بزرگ خارجی میتواند به ایجاد اشتغال در کشور کمک کند.
سئوال مهم در این شرایط این است که به راستی که آیا راهکارهایی برای برون رفت از این شرایط و مشکلات انتخاب شده است؟ اگر راهکارهایی انتخاب شده درست هستند ایران با این وضعیت به کجا پیش خواهد رفت؟ آیا وقت آن نرسیده که در حوزههای مختلف از جمله در حوزه آموزش، اقتصاد و ... تعقل گرایی و استفاده از افراد متخصص را جایگزین تعصبات کورکورانه کنیم؟
علل ایجاد وضعیت نامتعارف
برای بررسی علل شکلگیری وضعیت موجود موارد متعددی وجود دارد که به اختصار به مهمترین آنها اشاره میشود:
عدم تمایل به اشتغال در صنعت
بسیاری از نیروهای کار پس از بررسی وضعیت مشاغل مختلف و سبک و سنگین کردن آنها به این نتیجه میرسند که بجای کار در واحدهای صنعتی که ویژگیهایی شامل مخاطرات، شرایط کاری سخت و آلوده، درآمد کم و عدم بستههای حمایتی دولت و کارفرما را دارد، میتوانند در شاخههای دیگر مانند مشاوره املاک، فروشندگی در مراکز تجاری، رانندگی و ... که درآمد یا جذابیتهایی مانند تمیزی و آراستگی، ارباب رجوعهای آراسته، درآمدهای حمایت شده بالاتر دارند فعالیت کنند.
فرار مغزها
بالغ بر چهل سال است که فرار مغزها، یکی از محورهای اصلی بیماری اقتصادی کشور به شمار میرود. افراد باسواد کشور به علت عدم تطابق تفکرات شخصی خود با قوانین و عدم توجه به خواستههای آنها، برای به دست آوردن آزادیهای اجتماعی مورد نظر خود، کشور را ترک کرده و تمامی هزینههای انجام شده در کشور را با خود میبرند. متاسفانه بلندگوهای رسانههای دولتی نیز به جای اینکه تریبون و انعکاسدهنده افکار مختلف جامعه باشند، کاملا نابخردانه این افراد را به خروج از کشور تشویق میکنند. سود اصلی نیز شامل کشورهایی مثل کانادا میشود که ظاهراً داعیه مخالفت با جمهوری اسلامی ایران را دارند ولی در پشت پرده از جذب این نیروهای توانمند انسانی و ارزی که به آنها سرازیر میشود، بسیار خشنود هستند.
عدم توازن حقوق نیروی انسانی و درآمد شرکتها
عدم توازن حقوق منابع انسانی و درآمد شرکتها نیز مسئله بسیار مهمی است. در یک بنگاه اقتصادی با مذاکره با پرسنل متوجه میشویم که عموماً نسبته به میزان حقوق دریافتی خود معترض هستند و امرار معاش آنها با حقوق دریافتی تطابق ندارد. با توجه به وضعیت معیشتی کشور نیز نمیتوان صحت گفتار آنها را انکار کرد. از طرفی وقتی با سهامداران و مالکان همین بخشهای خصوصی صحبت میکنیم، متوجه میشویم که فشارهای محیطی و عدم کارآمدی پرسنل باعث کاهش درآمد آنها و افزایش هزینهها شده و حاشیه سود پایین شرکتها و بنگاههای اقتصادی باعث میشود که نتوانند حقوقی متناسب با وضعیت تورمی در جامعه پرداخت کنند.
عدم توازن اقتصادی در حوزههای مختلف
توازن اقتصادی غلط نیز امری قابل توجه است. پر سود نگهداشتن تجارت مسکن توسط دولت(به جای فعالیتهای صنعتی که کاملاً ناشناخته هستند) باعث شده که حتی صنعتگران نیز وارد معاملات در این حوزه شوند و سرمایه خود را به این سمت و سو هدایت کنند چرا که اگر این کار را انجام ندهند از قافله عقب خواهند افتاد.
تفکرات و فرهنگ کار سوسیالیستی و کمونیستی
تفکرات و فرهنگ کار سوسیالیستی و کمونیستی که توسط والدین و سپس در دانشگاهها به نیروی کار القا میشود، یکی از سموم بزرگ برای جلوگیری از به وجود آمدن کارآفرینان میشود. والدین از ابتدای تولد به فرزندان خود القا میکنند که کارمندی خیلی بهتر از مشاغل دیگر است و در دانشگاهها نیز اساتید دانشگاهها به دانشجویان القا میکنند که بعد از دانشگاه کارمند این شرکت یا آن موسسه خواهند شد.
بخش دوم این یادداشت تا پایان همین هفته تقدیم مخاطبان گرامی میشود.